English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I ll pay him back in his own coin . U حقش را کف دستش خواهم گذارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
catch U بازی دستش ده
he received a broken hand U دستش شکست
He has lost count. U حساب از دستش دررفته
a hand to mouth existence <idiom> U دستش به دهانش می رسد
be caught out <idiom> U دستش بر ملا می شود
he did his level best U انچه از دستش برامدکرد
living from hand to mouth <idiom> U دستش به دهانش می رسد
his hand want's two fingers U دستش دو انگشت ندارد
his hand lack one finger U دستش یک انگشت ندارد
I paid him back. in his own coin. U حقش را کف دستش گذاشتم
She really gets me . She infuriates . U از دستش خیلی کوکم
I clasped her hand warmly. U دستش را بگرمی می فشرم
She never gets any gratitude . U دستش نمک ندارد
The people have got wise to him. U مردم دستش را خوانده اند
money burns a hole in his pocket <idiom> U پول تو دستش بند نمی شود
butterfingers U کسی که چیز زود از دستش میافتد و میشکند
have one's hand full U کار مهمتر داشتن [دستم یا دستش بند است]
He has vowed not to gamble again. پشت دستش را داغ کرده که دیگه قمار نکند.
contiguous U آنچه اثر می گذارد
is on the wane U رو بزوال یا نقصان می گذارد
it burnsto a white ach U چون می سوزدخاکسترسفیدباقی می گذارد
decreasingly U چنانکه روبکاهش گذارد
Foxes when they cannot reach the grapes say they a. <proverb> U روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
hig low jack U ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را جا می گذارد
lily U ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
lilies U ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
half worcester U ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 9 یا 2 و 8 را جامی گذارد
golden gate U پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
double pinochle U ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
do split U ضربهای در بولینگ که میله جلو و 7 یا 01 را جا می گذارد
bedpost U ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را بجا می گذارد
big four U ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
feeder U مکانیزمی که به طور خودکار کاغذ درون چاپگر می گذارد
feeders U مکانیزمی که به طور خودکار کاغذ درون چاپگر می گذارد
Nothing on earth will induce him to go there again. اگر کلاهش هم آنجا بیافتد دیگر پا نمی گذارد.
incommunicableness U چیزی که نتوان بکسی گفت یابا اودرمیان گذارد
incommunicability U چگونگی چیزی که نتوان بکسی گفت یا با اودرمیان گذارد
personal service utility U کسی که مستقیما" کار خود را دراختیار کارفرما می گذارد
Those who play with edged tools must expect to be . <proverb> U کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
permanent structures U به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
investors U کسی که پولش را در اختیار موسسات می گذارد و سهام انها را می خرد
devisor U کسیکه بمیل خویش چیزی رابدیگری بارث می گذارد مورث
investor U کسی که پولش را در اختیار موسسات می گذارد و سهام انها را می خرد
waifs U اموالی که سارق حین فراربیرون از محل سرقت به جامی گذارد
bot U بخشی که شروع فضای ضبط نوار مغناطیسی را علامت می گذارد
salvo U شرط یا عبارتی در سند که راه گریزی برای شخص باقی می گذارد
salvoes U شرط یا عبارتی در سند که راه گریزی برای شخص باقی می گذارد
advisory lock U قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
fractional reserve banking U روش مبتنی بر ذخیره جبران کسری در امریکا در ازای هرصد دلاری که مشتریان دربانک می گذارد
joint U دستگاه کوچک باطریدار که سوارکار بطور غیر مجازروی گردن اسب می گذارد تاتندتر برود
to get [lay] [put] your hands on somebody <idiom> U کسی را گرفتن [دستش به کسی رسیدن] [اصطلاح روزمره]
excuse me U پوزش می خواهم
to beg your pardon U معذرت می خواهم
to beg your pardon U پوزش می خواهم
i shall be U خواهم بود
i shall go U خواهم رفت
i will go U خواهم رفت
he said U گفت که خواهم امد
Please excuse me . U عذرمی خواهم ( ببخشید )
I want to take a couple of days off . U یک ردوروز مرخصی می خواهم
he said he shoued go U اوگفت خواهم رفت
i will see sbout it U من به ان رسیدگی خواهم کرد
wills U فعل کمکی "خواهم "
I'd like to reserve ... می خواهم یک ... رزرو کنم؟
will U فعل کمکی "خواهم "
willed U فعل کمکی "خواهم "
I am thinking of your own good. U من خو بی شما رامی خواهم
he said i will come U اوگفت خواهم امد
I'd like to see Mr. ... U من می خواهم آقای ... را ببینم.
he said U گفت خواهم امد
He has an itching palm . U دستش کج است ( اهل دزدی است )
No harm meant! U نمی خواهم توهین کنم!
I'll look into the matter. U من موضوع را دنبال خواهم کرد.
I'd like to see Mr. ... U من می خواهم آقای ... را ملاقات کنم.
No offence! U نمی خواهم توهین کنم!
I'd like a train timetable. من برنامه حرکت قطارها را می خواهم.
I wI'll sign for him . U من بجای اوامضاء خواهم کرد
i beg your pardon U پوزش میخواهم معذرت می خواهم
I want my steak well done. U می خواهم استیکم خوب پخته با شد
He owes me some money. U از او پول می خواهم (طلب دارم )
I dont know and I dont want to know . U نه می دانم ونه می خواهم بدانم
I would like to have something to drink . U می خواهم گلویی تازه کنم
i will return his kindness U مهربانی او را تلافی خواهم کرد
i wish you happiness U خوشی یا سعادت شما را می خواهم
I'd like to confirm my flight. می خواهم پروازم را اوکی کنم.
I'll be at home today . U امروز منزل خواهم بود
I'd like to confirm my flight. می خواهم پروازم را تائید کنم.
I'd like to cancel my flight. می خواهم پروازم را لغو کنم.
I'd like to cancel my flight. می خواهم پروازم را کنسل کنم.
ramdrive.sys U در DOS یک فایل پیکربنغی همراه سیستم عامل است که بخشی از حافظه دستیابی مستقیم کامپیوتر را بعنوان یک دیسک کنار می گذارد
goofy foot U موج سواری که بجای پای چپ پای راست را روی تخته بجلو می گذارد
I will be instigating [initiating] legal proceedings. U من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد.
with you U بی پرده با شما سخن خواهم گفت
I'll do that. U من این کار را انجام خواهم داد.
I'd like to have a place of my own [to call my own] . U من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
i wish you a happy new year U سال نوسعیدی را برای شما می خواهم
i will speak to him about it U در این خصوص با او صحبت خواهم کرد
I wI'll achieve my purpose (goals) quietly. U بی سروصدا منظورم راعملی خواهم کرد
I'd like to book a flight to london. یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
I'll think it over. U در این خصوص فکر خواهم کرد.
I'd like to leave my luggage, please. من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
Don't let me keep you. U نمی خواهم که خیلی معطلتان کنم.
I would like to [ undress] take off my clothes. U من می خواهم [لخت بشوم] لباسهایم را در بیاورم.
i will send him my book U کتاب خود را برای او خواهم فرستاد
I don't want to say anything about that. U من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
I want to look at old coins. U من می خواهم سکه های قدیمی را تماشا کنم.
I would like tovisit ( see, meet ) you more often . U می خواهم باز هم بیشتر پیش شما بیایم
I wI'll sign for (on behalf of)my brother. U از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
Talking of Europe ,please allow me … U حالا که صحبت از اروپ؟ است اجازه می خواهم ...
I wI'll do that all by myself. U من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد
I want to get off at St. Paul's. من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
This is just what I want . This is the very thing I want . U این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
I'll speak at length on this subject. U دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
I wI'll do it on my own responsibility . U به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
I want to depart tomorrow morning [noon, afternoon] at ... o'clock. U من می خواهم فردا صبح [ظهر شب] ساعت ... حرکت کنم.
You have to listen to me. U شما باید به من گوش بکنید [ببینید چی می خواهم بگویم] .
It makes me sick just thinking about it! U وقتی که بهش فکر می کنم می خواهم بالا بیاورم!
tomorow morning . I wI'll leavew for london. U فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
I'll get you all fixed up. U همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
prints U بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
printed U بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
print U بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
I wI'll go flat out to do it. U بهر جان کندنی باشد اینکا رراانجام خواهم داد
to get ahold of somebody [something] [American English] <idiom> U کسی [چیزی ] را گرفتن [دستش به کسی یا چیزی رسیدن] [اصطلاح روزمره]
relative humidity U رطوبت نسبی [مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. U من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
One day I want to have a horse of my very own. U روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
christmass tree U ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
I wI'll gradually get used to it . U یواش یواش عادت خواهم کرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com