English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pit U حفره روباه
pits U حفره روباه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
earth U حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earths U حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
fox hole U سنگر حفره روباه
Other Matches
blue fox U سگ روباه
foxes U روباه
foxing U روباه
dog fox U روباه
arctic fox U سگ روباه
foxtail U دم روباه
reynard U روباه
fox brush U دم روباه
fox U روباه
foxholes U سوراخ روباه
foxhole U سوراخ روباه
vulpine U روباه صفت
kennel U لانه روباه
kennels U لانه روباه
yoicks U صید روباه
vixens U روباه ماده
vixen U روباه ماده
scoria U روباه سربار
foxy U روباه صفت
hanky-panky U روباه بازی
foxiest U روباه صفت
foxier U روباه صفت
How did you make out? Did you succeed or fail? U شیری یا روباه ؟
guile U روباه صفتی
hanky panky U روباه بازی
vixenish U شبیه روباه ماده
foxhunt U شکار روباه باتازی
silver fox U روباه نقره فام
cub hunting U شکار بچه روباه
to rid to hounds U با تازی شکار روباه کردن
to ride to hounds U با تازی شکار روباه کردن
foxhunt U باتازی شکار روباه کردن
break cover U خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
earth stopper U مامور بستن سوراخهای روباه
master of U سرپرست گروه شکار روباه
to be like a fox <idiom> U مثل روباه حیله گر بودن
foxhound U تازی مخصوص شکار روباه
foxhounds U تازی مخصوص شکار روباه
tallyho U صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
brush U دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brushes U دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
The fox,being asked who his withness was ,said, my. <proverb> U به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم.
fox-hunting U شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
mask U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
masks U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
foxtail U یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
view halloo U فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
drag hunt U شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
tallyho U فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
Foxes when they cannot reach the grapes say they a. <proverb> U روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
potholes U حفره
pothole U حفره
hollows U حفره
cells U حفره
hollow U حفره
cell U حفره
dale U حفره
porous U حفره
dales U حفره
cavern U حفره
chambers U حفره
sheuch U حفره
chamber U حفره
sheugh U حفره
fovea U حفره
interstice U حفره
socket حفره
sockets U حفره
sinus U حفره مغ
sinuses U حفره مغ
ditch U حفره
cavitation U حفره
ditched U حفره
lacuna U حفره
borings U حفره
laigh U حفره
loculus U حفره
ditches U حفره
caverns U حفره
hole U حفره
crater U حفره
venter U حفره
holing U حفره
cavity U حفره
cavities U حفره
craters U حفره
delving U حفره
thirl U حفره
holes U حفره
sucket U حفره
holed U حفره
ventricle U حفره
ventricles U حفره
delves U حفره
delve U حفره
delved U حفره
loculate U حفره دار
foveiform U حفره مانند
mold cavity U حفره قالب
trilocular U دارای سه حفره
maw U حفره معده
vacuolar U حفره مانند
ozone hole U حفره اوزون
charging socket حفره جا شارژر
vacuolate U حفره مانند
weak square U حفره سوراخ
gleonid U حفره دار
vacuolation U تشکیل حفره
knot hole U محل حفره
vacuolation U ایجاد حفره
foveate U حفره دار
foveal U حفره دار
boring U حفره کنی
calyculate U حفره دار
cavern U حفره زیرزمینی
caverns U حفره زیرزمینی
crypt U حفره غدهای
alveolate U حفره دار
pit U گودال حفره
pits U گودال حفره
pitting U ایجاد حفره
pitted U حفره دار
camouflet U حفره زیرزمینی
hollow U گودی حفره
crypts U حفره غدهای
hollows U گودی حفره
fossate U حفره دار
fossa U حفره فرورفتگی
cavitation U حفره سازی
camouflet U حفره ماسوره
electron hole U حفره الکترونی
electron pair U زوج الکترون حفره
vacuolar U حفرهای حفره دار
triloculate U دارای سه حفره سه یاختهای
vacuolate U حفرهای حفره دار
pits U حفره خرج چاه
chamber U جان لوله حفره
pit U حفره خرج چاه
chambers U جان لوله حفره
excavation U گود برداری حفره
loculus U حفره کیسه گرده
cellular expanded U بتن با حفره منبسط
socket bayonet سرنیزه حفره دار
fuze cavity U حفره نصب ماسوره
sink U ته نشینی حفره یاگودال
sinks U ته نشینی حفره یاگودال
cavities U سوراخ حفره یا محفظه قالب
receptacles U حفره درون سلولی گیاه
receptacle U حفره درون سلولی گیاه
vesicular U حفره ایجادکردن ابدانک دارکردن
cavity U سوراخ حفره یا محفظه قالب
vesiculate U مربوط به حفره تاول دار
vesicular U مربوط به حفره تاول دار
loculus U سلول یا حفره تخمدان مرکب
calyculate U دارای سطوح حفره دار
lacunate U وابسته به حفره یا جای خالی
lacunary U وابسته به حفره یا جای خالی
lacunar U وابسته به حفره یا جای خالی
lacunal U وابسته به حفره یا جای خالی
hydrothorax U تجمع مایع در حفره جنب
hawse buckler U درپوش حفره زنجیر لنگر
lumen U حفره یا مجرای عضولولهای شکل
lumen U حفره سلولی درون جدار گیاه
hamstring U زردپی طرفین حفره پشت زانو
tamping U سفت کردن حفره ها بعد ازپرکردن
hamstrung U زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrings U زردپی طرفین حفره پشت زانو
vesiculate U حفره ایجاد کردن ابدانک دارکردن
hamstringing U زردپی طرفین حفره پشت زانو
crater U دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
sitzmark U حفره حاصل از زمین خوردن اسکی باز
craters U دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
pteropus U شبپره میوه خور که پوزه اش مانند پوزه روباه است
loculicidal U شکوفا در شکاف پشت حفره یاحجره گرزن گیاه
pits U منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
pit U منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
stope U حفره پله مانند برای استخراج سنگ معدن
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
ball and socket joint [مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
PCMCIA U - سوزنی که در انتهای کارت PCMCIA درون حفره آن قرار دارد
endodontia U شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
endodontics U شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
foxing U روباه بازی کردن تزویر کردن
foxes U روباه بازی کردن تزویر کردن
fox U روباه بازی کردن تزویر کردن
middle ear U حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
ditches U حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditch U حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
cups U حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cup U حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cupped U حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
ditched U حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
back plane U یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
faxes U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxing U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxed U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
fax U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com