Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
safe keeping
U
حفافت توجه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
splash proof enclosure
U
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
screamer
U
اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
draw attention
U
توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
favourites
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourite
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest
U
پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favorites
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
security
U
حفافت
protection
U
حفافت
safe guard
U
حفافت
safekeeping
U
حفافت
preservation
U
حفافت
cell protection
U
حفافت سل
custody
U
حفافت
conservation
U
حفافت
egis
U
حفافت
self protection
U
حفافت از خود
system security
U
حفافت سیستم
storage protection
U
حفافت حافظه
file protection
U
حفافت فایل
guard
U
حفافت کردن
storage protection
U
حفافت انباره
guarding
U
حفافت کردن
soil conservation
U
حفافت خاک
file protection
U
حفافت پرونده
guards
U
حفافت کردن
impedance protection
U
حفافت امپدانس
safeguards
U
حفافت کردن
safeguarding
U
حفافت کردن
shields
U
حفافت کردن
physical security
U
حفافت تاسیسات
protect by fuse
U
حفافت با فیوز
protection key
کلید حفافت
overcurrent device
U
دستگاه حفافت
protection level
U
سطح حفافت
protection ring
U
حلقه حفافت
memory protection
U
حفافت حافظه
safety gap
U
دهانه حفافت
protection
U
عمل حفافت
line differential protection
U
حفافت دیفرانسیلی خط
maintenance
U
حفافت کردن
safeguard
U
حفافت کردن
safeguarded
U
حفافت کردن
shield
U
حفافت کردن
anti skid protection
U
حفافت از لغزش
armor protection
U
حفافت زرهی
formats
U
حفافت حافظه و..
format
U
حفافت حافظه و..
x ray protection
U
حفافت رونتگن
block protection
U
حفافت بلوک
cathode protection
U
حفافت کاتدی
anodic protection
U
حفافت اندی
collective protection
U
حفافت گروهی
collective protection
U
حفافت جمعی
conservable
U
قابل حفافت
protects
U
حفافت کردن
data protection
U
حفافت داده ها
shielded
U
حفافت شده
protect
U
حفافت کردن
data encryption
U
حفافت داده
degree of protection
U
میزان حفافت
protecting
U
حفافت کردن
anticorrosive protection
U
حفافت در برابر خوردگی
copy protection
U
حفافت دربرابر کپی
conservation programs
U
برنامههای حفافت منابع
shield
U
حفافت کردن درمقابل
shields
U
حفافت کردن درمقابل
overvoltage protection
U
حفافت فشار زیاد
protected field
U
میدان حفافت شده
positional protection device
U
دستگاه حفافت درگاه
power system protection
U
حفافت سیستم قدرت
protective fire
U
اتشهای حفافت کننده
protected location
U
مکان حفافت شده
protecting ring
U
حلقه حفافت کننده
environmental conservation
U
حفافت محیط زیست
overload protection
U
حفافت بار زیاد
cryptoguard
U
مسئول حفافت رمز
cryptosecurity
U
حفافت مکاتبات رمزی
file protect ring
U
حلقه حفافت پرونده
insulation protection
U
حفافت عایق بندی
insulation against vibration
U
حفافت در برابر ارتعاش
keep
U
حفافت امانت داری
high tension protection
U
حفافت فشار قوی
flood protection
U
حفافت در مقابل طغیان
unprotected field
U
میدان حفافت نشده
file protect ring
U
حلقه حفافت فایل
distance protection
U
وسیله حفافت فاصله
drip proof enclosure
U
حفافت در مقابل ریزش اب
to keep watch and ward
U
حفافت یادفاع کردن
write protect ring
U
حلقه حفافت از نوشتن
wards
U
محجور حفافت بخش
keeps
U
حفافت امانت داری
ward
U
محجور حفافت بخش
shielding region
U
ناحیه حفافت کننده
software protection
U
حفافت نرم افزاری
custody of goods
U
حفافت یا نگهداری کالا
data encyption standard
U
استاندارد حفافت داده
subsidiary
U
باقیمانده در محل برای حفافت
subsidiaries
U
باقیمانده در محل برای حفافت
degree of protection
U
میزان تامین درجه حفافت
safeguarding
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
acid vapor canister
U
ماسک حفافت در برابر بخاراسید
electronic security
U
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
safeguard
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarded
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
retention
U
حفافت توقیف بازداشت کردن
safeguards
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
chemical security
U
حفافت برعلیه مواد شیمیایی
rust protection
U
حفافت در برابر زنگ زدگی
self protection
U
صیانت نفس حفافت از خود
signal security
U
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
write protect disable
U
بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
beaching
U
سنگ چینی جهت حفافت
password protection
U
حفافت به کمک کلمه رمز
poaches
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
sacristan
U
متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
poach
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
bed pitching
U
سنگ چینی کف کانال جهت حفافت
write protect notch
U
شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
poached
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
ppd
U
Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
troop safety
U
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
warned protected
U
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
bank protection
U
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
protect
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
shares
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
share
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
barff's precess
U
حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
protects
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
shared
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
protecting
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
noise
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
blanket
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
scribing
U
روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
shield
U
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
blanketed
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
noises
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
shields
U
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
scalper
U
پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
blankets
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
keeps
U
توجه
remarks
U
توجه
keep
U
توجه
notes
U
توجه
unconsidered
U
بی توجه
note
U
توجه
remarking
U
توجه
advertence
U
توجه
attention to orders
U
توجه
attentiveness
U
توجه
adverence
U
توجه
noting
U
توجه
heeds
U
توجه
heeding
U
توجه
heeded
U
توجه
heed
U
توجه
remark
U
توجه
remarked
U
توجه
assiduity
U
توجه
advertency
U
توجه
turn to
U
توجه
unresponsive
U
بی توجه
regarded
U
توجه
regard
U
توجه
heedfulness
U
توجه
heedfully
U
با توجه
regards
U
توجه
care
U
توجه
cared
U
توجه
attendance
U
توجه
mindfulness
U
توجه
NB
U
توجه!
re-
U
با توجه به
re
U
با توجه به
attendances
U
توجه
cares
U
توجه
attentions
U
توجه
attention
U
توجه
inattentive
U
بی توجه
oblivious
U
بی توجه
mindfully
U
با توجه
listless
U
بی توجه
tendance
U
توجه
listlessly
U
بی توجه
hereto
<adv.>
U
با توجه به این
noticed
U
توجه اطلاع
on this
<adv.>
U
با توجه به این
hereunto
<adv.>
U
با توجه به این
considerations
U
توجه مراعات
notices
U
توجه اطلاع
consideration
U
توجه تامل
consideration
U
توجه مراعات
noticing
U
توجه اطلاع
for this purpose
<adv.>
U
با توجه به این
notice
U
توجه اطلاع
liberals
U
جالب توجه
welfare
U
توجه کردن
liberal
U
جالب توجه
yummy
U
جالب توجه
as to that
<adv.>
U
با توجه به این
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com