English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
overload protection U حفافت بار زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
overvoltage protection U حفافت فشار زیاد
Other Matches
splash proof enclosure U حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
cell protection U حفافت سل
conservation U حفافت
protection U حفافت
egis U حفافت
security U حفافت
preservation U حفافت
custody U حفافت
safekeeping U حفافت
safe guard U حفافت
shielded U حفافت شده
protection U عمل حفافت
protects U حفافت کردن
armor protection U حفافت زرهی
maintenance U حفافت کردن
memory protection U حفافت حافظه
anti skid protection U حفافت از لغزش
anodic protection U حفافت اندی
system security U حفافت سیستم
physical security U حفافت تاسیسات
protection key کلید حفافت
protection level U سطح حفافت
protection ring U حلقه حفافت
format U حفافت حافظه و..
shield U حفافت کردن
shields U حفافت کردن
safe keeping U حفافت توجه
self protection U حفافت از خود
soil conservation U حفافت خاک
safety gap U دهانه حفافت
x ray protection U حفافت رونتگن
storage protection U حفافت انباره
overcurrent device U دستگاه حفافت
storage protection U حفافت حافظه
protect by fuse U حفافت با فیوز
protecting U حفافت کردن
safeguarding U حفافت کردن
conservable U قابل حفافت
guards U حفافت کردن
file protection U حفافت فایل
file protection U حفافت پرونده
formats U حفافت حافظه و..
guard U حفافت کردن
data encryption U حفافت داده
data protection U حفافت داده ها
impedance protection U حفافت امپدانس
safeguards U حفافت کردن
guarding U حفافت کردن
safeguarded U حفافت کردن
collective protection U حفافت جمعی
protect U حفافت کردن
degree of protection U میزان حفافت
safeguard U حفافت کردن
block protection U حفافت بلوک
line differential protection U حفافت دیفرانسیلی خط
collective protection U حفافت گروهی
cathode protection U حفافت کاتدی
to keep watch and ward U حفافت یادفاع کردن
protected field U میدان حفافت شده
distance protection U وسیله حفافت فاصله
drip proof enclosure U حفافت در مقابل ریزش اب
power system protection U حفافت سیستم قدرت
shields U حفافت کردن درمقابل
protecting ring U حلقه حفافت کننده
unprotected field U میدان حفافت نشده
environmental conservation U حفافت محیط زیست
high tension protection U حفافت فشار قوی
shield U حفافت کردن درمقابل
protected location U مکان حفافت شده
positional protection device U دستگاه حفافت درگاه
file protect ring U حلقه حفافت فایل
protective fire U اتشهای حفافت کننده
file protect ring U حلقه حفافت پرونده
cryptoguard U مسئول حفافت رمز
custody of goods U حفافت یا نگهداری کالا
ward U محجور حفافت بخش
wards U محجور حفافت بخش
cryptosecurity U حفافت مکاتبات رمزی
write protect ring U حلقه حفافت از نوشتن
copy protection U حفافت دربرابر کپی
keep U حفافت امانت داری
keeps U حفافت امانت داری
insulation protection U حفافت عایق بندی
conservation programs U برنامههای حفافت منابع
insulation against vibration U حفافت در برابر ارتعاش
anticorrosive protection U حفافت در برابر خوردگی
shielding region U ناحیه حفافت کننده
data encyption standard U استاندارد حفافت داده
flood protection U حفافت در مقابل طغیان
software protection U حفافت نرم افزاری
password protection U حفافت به کمک کلمه رمز
beaching U سنگ چینی جهت حفافت
safeguard U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
chemical security U حفافت برعلیه مواد شیمیایی
acid vapor canister U ماسک حفافت در برابر بخاراسید
safeguarded U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
write protect disable U بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
rust protection U حفافت در برابر زنگ زدگی
self protection U صیانت نفس حفافت از خود
signal security U حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
safeguarding U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
subsidiary U باقیمانده در محل برای حفافت
subsidiaries U باقیمانده در محل برای حفافت
safeguards U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
retention U حفافت توقیف بازداشت کردن
electronic security U رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
degree of protection U میزان تامین درجه حفافت
write protect notch U شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
sacristan U متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
poaches U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poach U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
bed pitching U سنگ چینی کف کانال جهت حفافت
poached U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
ppd U Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
troop safety U حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
bank protection U حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
scalper U پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
shields U حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
scribing U روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
shares U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shared U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shield U حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
protect U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
barff's precess U حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
protects U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
blanket U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanketed U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
protecting U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
blankets U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
bail out U کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
barrier forces U نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
write protect tab U حفافت دیسک لغزان از نوشته شدن اطلاعات جدید به وسیله یک شکاف که روی دیسک ایجاد میشود
prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
armor protection U حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
reserved area U مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
take sides <idiom> U حفافت ازیک طرف به طرف دیگر
protecting U حفظ کردن حفافت کردن
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
protects U حفظ کردن حفافت کردن
protect U حفظ کردن حفافت کردن
target U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targeted U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targetted U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targeting U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targets U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targetting U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
for all the world U بی کم و زیاد
in quantities U زیاد
immane U زیاد
excessive U زیاد
heart break U غم زیاد
vastly U زیاد
ranksack U زیاد
large adv U زیاد
outrageously U زیاد
egregiously U زیاد
in excess U زیاد
over and above U زیاد
much U زیاد
heavily U زیاد
mickle U زیاد
widest U زیاد
wider U زیاد
wide U زیاد
greatly U زیاد
profusely U زیاد
profoundly U زیاد
late U زیاد
very U زیاد
extensive U زیاد
no end of U زیاد
plaguily U زیاد
heartbreak U غم زیاد
copious U زیاد
highly U زیاد
mickle or muckle U زیاد
muckle U زیاد
to a large extent U زیاد
not a lettle U زیاد
extortionate U زیاد
extortionary U زیاد
many U زیاد
supererogatory U زیاد
greatest U زیاد
great- U زیاد
squeamishness U زیاد
squeamishly U زیاد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com