Perdic | حفافت امانت داری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	keep U	حفافت امانت داری
	keeps U	حفافت امانت داری

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	trusteedhip U	امانت داری
	trusteeship U	امانت داری
	bailment U	امانت داری سمساری
	to have custody of U	نگهداری یا امانت داری کردن از
	splash proof enclosure U	حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
	dude ranch U	گله داری واسب سواری وحشم داری
	statecraft U	کشور داری ملک داری
	You deserve it. U	حق داری ( استحقاق آنرا داری )
	collapse capitalism U	فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
	marxist economics U	نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
	given in trust U	به امانت
	parcels U	امانت
	fideism U	امانت
	honesty U	امانت
	trusteedhip U	امانت
	custody U	امانت
	safekeeping U	امانت
	agentship U	امانت
	trusts U	امانت
	deposits U	امانت
	deposit U	امانت
	trustworthiness U	امانت
	trusted U	امانت
	trust U	امانت
	trusteeship U	امانت
	parcel U	امانت
	integrity U	امانت
	checkouts U	به امانت گرفتن
	parcel U	امانت پستی
	parcels U	امانت پستی
	to keep in d. U	امانت گذاشتن
	bestowing U	امانت گذاردن
	barratry U	خیانت در امانت
	checkout U	به امانت گرفتن
	bestowed U	امانت گذاردن
	bestow U	امانت گذاردن
	depositing U	به امانت گذاشتن
	bestows U	امانت گذاردن
	malversation U	خیانت در امانت
	bailee U	امانت گیر
	bailee U	امانت دار
	bailment U	امانت گیری
	bailer U	امانت گذار
	bailor U	امانت گذار
	consignee U	گیرنده امانت
	abuse of confidence U	خیانت در امانت
	have custody of U	امانت نگهداشتن
	consignment U	امانت فروش
	consignment U	امانت فرستادن
	consignments U	امانت فروش
	consignments U	امانت فرستادن
	receivership U	امانت دادگاه
	depository U	امانت دار
	depositor U	امانت گذار
	depositary U	امانت دار
	receivership U	مقام امانت
	breach of trust U	خیانت در امانت
	trustees U	امانت دار
	consigns U	امانت گذاردن
	trusted U	امانت گذاشتن
	trusts U	امانت ودیعه
	under trustee U	تحت امانت
	trusts U	امانت گذاشتن
	consigning U	امانت گذاردن
	dishonest U	فاقد امانت
	consigned U	امانت گذاردن
	consign U	امانت گذاردن
	dishonesty U	عدم امانت
	trusted U	امانت ودیعه
	trust U	امانت گذاشتن
	trustee U	امانت دار
	awarding U	امانت گذاردن
	award U	امانت گذاردن
	awards U	امانت گذاردن
	awarded U	امانت گذاردن
	trust U	امانت ودیعه
	capitalism U	کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
	consignments U	کالای امانت فروش
	consignment U	کالای امانت فروش
	parcel U	بسته یا امانت پستی
	deed of trust U	سند تودیع امانت
	parcels U	بسته یا امانت پستی
	commissioning U	حق العمل کاری امانت فروشی
	commissions U	حق العمل کاری امانت فروشی
	deposit with someone U	نزد کسی امانت گذاردن
	commission U	حق العمل کاری امانت فروشی
	truster U	باور کننده امانت گذار
	cell protection U	حفافت سل
	protection U	حفافت
	egis U	حفافت
	conservation U	حفافت
	safe guard U	حفافت
	safekeeping U	حفافت
	security U	حفافت
	custody U	حفافت
	preservation U	حفافت
	Can you lend me ...	آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
	keep in trust U	به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
	ossuary U	محل امانت گذاری استخوان مرده
	file protection U	حفافت پرونده
	shield U	حفافت کردن
	impedance protection U	حفافت امپدانس
	file protection U	حفافت فایل
	collective protection U	حفافت گروهی
	anti skid protection U	حفافت از لغزش
	line differential protection U	حفافت دیفرانسیلی خط
	cathode protection U	حفافت کاتدی
	memory protection U	حفافت حافظه
	collective protection U	حفافت جمعی
	conservable U	قابل حفافت
	degree of protection U	میزان حفافت
	block protection U	حفافت بلوک
	data protection U	حفافت داده ها
	armor protection U	حفافت زرهی
	protection U	عمل حفافت
	data encryption U	حفافت داده
	shielded U	حفافت شده
	anodic protection U	حفافت اندی
	overcurrent device U	دستگاه حفافت
	safe keeping U	حفافت توجه
	protection level U	سطح حفافت
	protection ring U	حلقه حفافت
	system security U	حفافت سیستم
	shields U	حفافت کردن
	protect U	حفافت کردن
	storage protection U	حفافت حافظه
	protecting U	حفافت کردن
	protects U	حفافت کردن
	x ray protection U	حفافت رونتگن
	safety gap U	دهانه حفافت
	self protection U	حفافت از خود
	soil conservation U	حفافت خاک
	storage protection U	حفافت انباره
	format U	حفافت حافظه و..
	maintenance U	حفافت کردن
	safeguarded U	حفافت کردن
	guard U	حفافت کردن
	guarding U	حفافت کردن
	guards U	حفافت کردن
	physical security U	حفافت تاسیسات
	safeguards U	حفافت کردن
	safeguarding U	حفافت کردن
	protect by fuse U	حفافت با فیوز
	safeguard U	حفافت کردن
	protection key	کلید حفافت
	formats U	حفافت حافظه و..
	morgues U	جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
	checkroom U	اطاق امانت گذاری بار وچمدان وپالتو
	safe deposit U	صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
	morgue U	جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
	custody of goods U	حفافت یا نگهداری کالا
	insulation against vibration U	حفافت در برابر ارتعاش
	software protection U	حفافت نرم افزاری
	shielding region U	ناحیه حفافت کننده
	cryptosecurity U	حفافت مکاتبات رمزی
	data encyption standard U	استاندارد حفافت داده
	cryptoguard U	مسئول حفافت رمز
	anticorrosive protection U	حفافت در برابر خوردگی
	to keep watch and ward U	حفافت یادفاع کردن
	ward U	محجور حفافت بخش
	file protect ring U	حلقه حفافت پرونده
	conservation programs U	برنامههای حفافت منابع
	unprotected field U	میدان حفافت نشده
	wards U	محجور حفافت بخش
	copy protection U	حفافت دربرابر کپی
	distance protection U	وسیله حفافت فاصله
	write protect ring U	حلقه حفافت از نوشتن
	protected location U	مکان حفافت شده
	file protect ring U	حلقه حفافت فایل
	protecting ring U	حلقه حفافت کننده
	insulation protection U	حفافت عایق بندی
	protective fire U	اتشهای حفافت کننده
	high tension protection U	حفافت فشار قوی
	shield U	حفافت کردن درمقابل
	flood protection U	حفافت در مقابل طغیان
	drip proof enclosure U	حفافت در مقابل ریزش اب
	protected field U	میدان حفافت شده
	overload protection U	حفافت بار زیاد
	environmental conservation U	حفافت محیط زیست
	overvoltage protection U	حفافت فشار زیاد
	positional protection device U	دستگاه حفافت درگاه
	shields U	حفافت کردن درمقابل
	power system protection U	حفافت سیستم قدرت
	safeguarding U	مامور حفافت پرسنل و یا اموال
	safeguarded U	مامور حفافت پرسنل و یا اموال
	password protection U	حفافت به کمک کلمه رمز
	safeguards U	مامور حفافت پرسنل و یا اموال
	chemical security U	حفافت برعلیه مواد شیمیایی
	signal security U	حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
	write protect disable U	بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
	self protection U	صیانت نفس حفافت از خود
	degree of protection U	میزان تامین درجه حفافت
	beaching U	سنگ چینی جهت حفافت
	rust protection U	حفافت در برابر زنگ زدگی
	retention U	حفافت توقیف بازداشت کردن
	acid vapor canister U	ماسک حفافت در برابر بخاراسید
	electronic security U	رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
	subsidiary U	باقیمانده در محل برای حفافت
	safeguard U	مامور حفافت پرسنل و یا اموال
	subsidiaries U	باقیمانده در محل برای حفافت