Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
preservation
U
حفافت
safekeeping
U
حفافت
protection
U
حفافت
custody
U
حفافت
conservation
U
حفافت
security
U
حفافت
egis
U
حفافت
safe guard
U
حفافت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
splash proof enclosure
U
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
cell protection
U
حفافت سل
self protection
U
حفافت از خود
protection level
U
سطح حفافت
safety gap
U
دهانه حفافت
protection ring
U
حلقه حفافت
protects
U
حفافت کردن
data protection
U
حفافت داده ها
protecting
U
حفافت کردن
soil conservation
U
حفافت خاک
safe keeping
U
حفافت توجه
format
U
حفافت حافظه و..
block protection
U
حفافت بلوک
degree of protection
U
میزان حفافت
armor protection
U
حفافت زرهی
data encryption
U
حفافت داده
anti skid protection
U
حفافت از لغزش
shielded
U
حفافت شده
conservable
U
قابل حفافت
collective protection
U
حفافت گروهی
collective protection
U
حفافت جمعی
cathode protection
U
حفافت کاتدی
anodic protection
U
حفافت اندی
formats
U
حفافت حافظه و..
protection key
کلید حفافت
protect
U
حفافت کردن
x ray protection
U
حفافت رونتگن
safeguarded
U
حفافت کردن
impedance protection
U
حفافت امپدانس
safeguard
U
حفافت کردن
maintenance
U
حفافت کردن
shield
U
حفافت کردن
memory protection
U
حفافت حافظه
shields
U
حفافت کردن
overcurrent device
U
دستگاه حفافت
physical security
U
حفافت تاسیسات
protection
U
عمل حفافت
line differential protection
U
حفافت دیفرانسیلی خط
protect by fuse
U
حفافت با فیوز
safeguarding
U
حفافت کردن
storage protection
U
حفافت حافظه
system security
U
حفافت سیستم
file protection
U
حفافت پرونده
file protection
U
حفافت فایل
guards
U
حفافت کردن
guarding
U
حفافت کردن
guard
U
حفافت کردن
storage protection
U
حفافت انباره
safeguards
U
حفافت کردن
power system protection
U
حفافت سیستم قدرت
file protect ring
U
حلقه حفافت فایل
cryptosecurity
U
حفافت مکاتبات رمزی
cryptoguard
U
مسئول حفافت رمز
copy protection
U
حفافت دربرابر کپی
conservation programs
U
برنامههای حفافت منابع
custody of goods
U
حفافت یا نگهداری کالا
protecting ring
U
حلقه حفافت کننده
flood protection
U
حفافت در مقابل طغیان
positional protection device
U
دستگاه حفافت درگاه
high tension protection
U
حفافت فشار قوی
distance protection
U
وسیله حفافت فاصله
drip proof enclosure
U
حفافت در مقابل ریزش اب
insulation against vibration
U
حفافت در برابر ارتعاش
protected location
U
مکان حفافت شده
data encyption standard
U
استاندارد حفافت داده
overload protection
U
حفافت بار زیاد
overvoltage protection
U
حفافت فشار زیاد
file protect ring
U
حلقه حفافت پرونده
protected field
U
میدان حفافت شده
wards
U
محجور حفافت بخش
to keep watch and ward
U
حفافت یادفاع کردن
software protection
U
حفافت نرم افزاری
shielding region
U
ناحیه حفافت کننده
keep
U
حفافت امانت داری
unprotected field
U
میدان حفافت نشده
keeps
U
حفافت امانت داری
environmental conservation
U
حفافت محیط زیست
shields
U
حفافت کردن درمقابل
insulation protection
U
حفافت عایق بندی
shield
U
حفافت کردن درمقابل
ward
U
محجور حفافت بخش
anticorrosive protection
U
حفافت در برابر خوردگی
write protect ring
U
حلقه حفافت از نوشتن
protective fire
U
اتشهای حفافت کننده
write protect disable
U
بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
safeguarded
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguard
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
beaching
U
سنگ چینی جهت حفافت
self protection
U
صیانت نفس حفافت از خود
password protection
U
حفافت به کمک کلمه رمز
subsidiaries
U
باقیمانده در محل برای حفافت
safeguarding
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguards
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
chemical security
U
حفافت برعلیه مواد شیمیایی
rust protection
U
حفافت در برابر زنگ زدگی
degree of protection
U
میزان تامین درجه حفافت
acid vapor canister
U
ماسک حفافت در برابر بخاراسید
subsidiary
U
باقیمانده در محل برای حفافت
signal security
U
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
retention
U
حفافت توقیف بازداشت کردن
electronic security
U
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
poaches
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
bed pitching
U
سنگ چینی کف کانال جهت حفافت
write protect notch
U
شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
poach
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
sacristan
U
متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
ppd
U
Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
troop safety
U
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
bank protection
U
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
warned protected
U
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
scalper
U
پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
scribing
U
روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
noises
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
blanketed
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanket
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shares
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
protects
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
shield
U
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
protecting
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protect
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
noise
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
blankets
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shields
U
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
share
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
barff's precess
U
حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
shared
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
bail out
U
کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
barrier forces
U
نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
write protect tab
U
حفافت دیسک لغزان از نوشته شدن اطلاعات جدید به وسیله یک شکاف که روی دیسک ایجاد میشود
write protect
U
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
armor protection
U
حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
reserved area
U
مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
take sides
<idiom>
U
حفافت ازیک طرف به طرف دیگر
protecting
U
حفظ کردن حفافت کردن
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
protects
U
حفظ کردن حفافت کردن
protect
U
حفظ کردن حفافت کردن
targetted
U
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targetting
U
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
target
U
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targeted
U
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targeting
U
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targets
U
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
power down
U
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
demolition guard
U
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
environmental preservation
U
نگهداشت زیست محیطی حفافت زیست محیطی
custody
U
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com