Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 148 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
backstop
U
حصار سیمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wire cloth
U
تور سیمی پارچه سیمی پرده سیمی
non rotating wire rope
U
طناب سیمی یک سو با مغزی طناب سیمی نپیچ
wiry
U
سیمی
stringed
U
سیمی
haws
U
حصار
hawing
U
حصار
hawed
U
حصار
haw
U
حصار
kraal
U
حصار
enceinte
U
حصار
walls
U
حصار
wall
U
حصار
fence
U
حصار
fences
U
حصار
barriers
U
حصار
barracoon
U
حصار
enclosures
U
حصار
fenceless
U
بی حصار
enclosure
U
حصار
barrier
U
حصار
within
U
در حصار
kraals
U
حصار
folds
U
حصار
folded
U
حصار
fold
U
حصار
hedged
U
حصار
hedge
U
حصار
binds
U
حصار
bind
U
حصار
hedges
U
حصار
entanglements
U
حصار
entanglement
U
حصار
crush barrier
U
حصار
open wire line
U
خط سیمی لخت
wire beater
همزن سیمی
wire ropes
U
طنابهای سیمی
wirework
U
کارهای سیمی
lang's lay wire rope
U
طناب سیمی یک سو
wire core
U
مغزی سیمی
wire drag
U
لاروب سیمی
tightwire
U
طناب سیمی
wire gauze
U
توری سیمی
wire hinge
U
لولای سیمی
three wire generator
U
دینام سه سیمی
wire netting
U
تور سیمی
open wire line
U
خط سیمی هوایی
wire rope
U
طناب سیمی
three wire system
U
دستگاه سه سیمی
netting
U
تور سیمی
netting
U
شبکه سیمی
greyhounds
U
غربال سیمی
greyhound
U
غربال سیمی
hawser
U
طناب سیمی
cabled
U
طناب سیمی
cable
U
طناب سیمی
stringed instruments
U
سازهای سیمی
hawsers
U
طناب سیمی
hag
U
مه سفید حصار
Cat
U
حصار مرتفع
inclose
U
چهاردیواری حصار
cramps
U
محدودکننده حصار
hags
U
مه سفید حصار
stockade
U
حصار بندی
cramp
U
محدودکننده حصار
ring wall or ring fence
U
حصار گرد
fencing
U
محجر حصار
mason
U
حصار کشیدن
masons
U
حصار کشیدن
hedges
U
پرچین حصار
hedged
U
پرچین حصار
churchyard
U
حصار کلیسا
sieges
U
محاصره حصار
fort
U
حصار قلعه
stockades
U
حصار بندی
hedge
U
پرچین حصار
siege
U
محاصره حصار
a breach in the fence
U
سوراخی در حصار
brick up
U
حصار کشیدن
churchyards
U
حصار کلیسا
plated wire memory
U
حافظه سیمی اندوده
sarrated wire rope
U
طناب سیمی دندانهای
griddle
U
غربال سیمی کارگران
wire netting
U
بافت توری سیمی
quadded cable
U
کابل چهار سیمی
phantomed cable
U
کابل چهار سیمی
phantom circuit
U
مدار چهار سیمی
griddles
U
غربال سیمی کارگران
magnetic wire recording
U
ضبط صوت سیمی
beach matting
U
تور سیمی ساحلی
paler
U
حصار دفاعی دفاع
palest
U
حصار دفاعی دفاع
pale
U
حصار دفاعی دفاع
batten fence
U
حصار با میله چوبی
wall
U
حصار دار کردن
crash barrier
U
حصار کنار جاده
walls
U
حصار دار کردن
paddocks
U
در حصار قراردادن غوک
backstop
U
حصار انتهای زمین
paddock
U
در حصار قراردادن غوک
extramural
U
خارج از حصار شهر
enclosures
U
چینه کشی حصار
inclosure
U
چهار دیواری حصار
enclosure
U
چینه کشی حصار
paling
U
حصار کشی نرده
screens
U
تور سیمی نصب کردن
screened
U
تور سیمی نصب کردن
screening, screenings
U
تور سیمی نصب کردن
screen
U
تور سیمی نصب کردن
string band
U
دسته موزیک سازهای سیمی
phantoplex telegraphy
U
تلگراف چهار سیمی مرکب
garrison
U
محصور کردن حصار کشیدن
garrisons
U
محصور کردن حصار کشیدن
cord
U
سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
screening, screenings
U
تور سیمی پنجره توری دار
screens
U
تور سیمی پنجره توری دار
screen
U
تور سیمی پنجره توری دار
screened
U
تور سیمی پنجره توری دار
wired glass
U
شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
wire glass
U
شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
cords
U
سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
omnibus wire
U
سیمی که همگی جریان الکتریک از ان می گذرد
burg
U
حصار یانرده اطراف خانه یاشهر
acoustic screen
تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
viola d'amore
U
ویولون دارای 7 سیم زهی و 7 تار سیمی
headstay
U
سیمی که دکل را بسمت جلوقایق نگاه میدارد
enclose
U
به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
batting cage
U
حصار توری برای تمرین بیس بال
encloses
U
به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
enclosing
U
به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
trommel
U
غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
cable suspension bridge
U
پلی که از رشتههای سیمی بهم تابیده درست شده باشد
staple
U
سوزن
[حرف ]
یو شکل
[برای محکم کردن سیمی به دیوار]
paddock
U
میدان تمرین اسب دوانی واتومبیلهای کورسی حصار
paddocks
U
میدان تمرین اسب دوانی واتومبیلهای کورسی حصار
rope chaff
U
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار که با طناب سیمی درست میشود
DC
U
روش ارتباط با استفاده از باسهای روی یک مدار سیمی مثل سیستم تلگراف
screen
U
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screened
U
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screens
U
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screening, screenings
U
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
the wind drowned the strigs
U
سازهای بادی صدای سازهای سیمی را خفه میکند
Faraday cage
U
صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
fence
[around / between something]
U
حصار
[دور چیزی]
[بین چیزی]
wire matrix printer
U
یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
wire entanglement
U
با سیم خاردار محصور کردن حصار سیم خاردار
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com