Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bass bug
U
حشره برای گرفتن ماهی خاردار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gigs
U
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
gig
U
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
sea bass
U
ماهی خاردار
percoid
U
ماهی خاردار
weever
U
یکجور ماهی خاردار
panfish
U
نوعی ماهی خاردار
launce
U
سگ ماهی باریک اندام خاردار
percoid
U
وابسته به تیره ماهی خاردار
thornback
U
ماهی پهن چهارگوش خاردار
gaff
U
قلاب یانیزه خاردار ماهی گیری
gurnard
U
نوعی ماهی دارای بالههای خاردار
fishes
U
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fish
U
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fished
U
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
banderilla
U
نیزه خاردار برای فروبردن به گردن گاو
wire roll
U
نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
gigs
U
بازوبین ماهی گرفتن
grabbling
U
ماهی گرفتن با دست
angle
U
باقلاب ماهی گرفتن
gig
U
بازوبین ماهی گرفتن
bite
U
قلاب گرفتن ماهی
fly fish
U
بامگس ماهی گرفتن
grabble
U
با دست ماهی گرفتن
bites
U
قلاب گرفتن ماهی
To fish in troubled waters.
U
از آب گل آلود ماهی گرفتن
angles
U
باقلاب ماهی گرفتن
trawling
U
باتور کیسهای ماهی گرفتن
trawled
U
باتور کیسهای ماهی گرفتن
trawl
U
باتور کیسهای ماهی گرفتن
trout
U
ماهی قزل الا گرفتن
trawls
U
باتور کیسهای ماهی گرفتن
doubled up
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
doubled
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
mooch
U
گرفتن ماهی ازاد با قایق متحرک
insecticidal
U
دافع حشره مربوط به حشره کشی
fish pot
U
سبدبرای گرفتن ماهی بویژه مارماهی وخرچنگ
catch
U
نیروی اولیه بازوی شناگر در شروع حرکت ماهی گرفتن
insecticides
U
حشره کشی داروی حشره کش
insecticide
U
حشره کشی داروی حشره کش
wire entanglement
U
با سیم خاردار محصور کردن حصار سیم خاردار
game fish
U
ماهی مجاز برای صیادی
purse seine
U
تور کیسهای برای ماهی گیری
kiddle
U
بند توردار برای ماهی گیری
horn socket
[وسیله ای که از آن برای صید ماهی استفاده می شود]
tag
U
جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
put and take fishing
U
انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
eye-form
U
[شکل کیسه ماهی برای عبور نازک نور]
pickup
U
انداختن چوب و نخ بعقب برای بیرون اوردن ماهی از اب
tags
U
جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
grilse
U
ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
imago
U
حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
to send round the hat
U
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
lepidopteron
U
حشره فلس بال حشره پشیز بال
sealsking
U
نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
keepers
U
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
keeper
U
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
entomology
U
حشره شناسی
[حشره شناسی]
[جانور شناسی]
[رشته دانشگاهی]
enlist
U
برای سربازی گرفتن
enlisting
U
برای سربازی گرفتن
enlists
U
برای سربازی گرفتن
pomfret
U
یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse
U
موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck
U
ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
to run for the bus
U
برای گرفتن اتوبوس دویدن
catch at
U
برای گرفتن چیزی کوشیدن
extra cover
U
پوشش اضافی برای بل گرفتن
to borrow for ... weeks
U
برای ... هفته قرض گرفتن
escolar
U
نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
put to the question
U
برای گرفتن اعتراف زجر دادن
copy protect
U
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
to hog
<idiom>
U
بی پروا برای خود گرفتن
[اصطلاح]
moves
U
مانوور برای گرفتن نفر جلو
moved
U
مانوور برای گرفتن نفر جلو
move
U
مانوور برای گرفتن نفر جلو
telescopes
U
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
telescope
U
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
overtaking sight distance
U
مسافت دید برای سبقت گرفتن
to graps at anything
U
برای گرفتن چیزی کوشش نمودن
To have design on someone . To malign someone .
U
برای کسی مایه آمدن ( گرفتن )
red herrings
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
tampion
U
توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
carrying
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carried
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carries
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carry
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
burdended
U
فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
prize fight
U
جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
greats
U
امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
great go
U
امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
cp
U
دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل
mackerel
U
ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
haddock
U
ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
guppies
U
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
guppy
U
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
blitzes
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
floated
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
shut out
<idiom>
U
مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
dummies
U
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummy
U
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
blitzed
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
float
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
disabling
U
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
blitz
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
dead letter box
U
فایلی برای گرفتن پیامهای غیر قابل ارسال
floats
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
bid
U
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
disable
U
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
to make a long arm
[برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
blitzing
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
bids
U
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
disables
U
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
aligns
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
provisor
U
کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
aligning
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
decoyed
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoys
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
to trap something
[e.g. carbon dioxide]
U
چیزی را گرفتن
[جمع کردن]
[برای مثال دی اکسید کربن ]
decoy
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
aligned
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
align
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
pass pattern
U
مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
noises
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
little go
U
نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
noise
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
kill off
U
سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
winner's circle
U
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
ATC
U
مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
block the plate
U
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
meaconing
U
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
grayfish
U
نوعی ماهی روغن سگ ماهی
damping vane
U
پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
braided
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braid
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
internal wrenching bolt
U
پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
pace
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
braids
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
gauging rod
U
میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
paced
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
barbed
U
خاردار
aciculate
U
خاردار
thorny
U
خاردار
aculeolate
U
خاردار
hispid
U
خاردار
setiferous
U
خاردار
barbellate
U
خاردار
setaceous
U
خاردار
burry
U
خاردار
barbate
U
خاردار
aristate
U
خاردار
pappous
U
خاردار
echinoid
U
خاردار
brambly
U
خاردار
acanthous
U
خاردار
setose
U
خاردار
thistly
U
خاردار
thorniest
U
خاردار
spinescent
U
خاردار
thornier
U
خاردار
spinose
U
خاردار
aculeate
U
خاردار
acanthaceous
U
خاردار
pappose
U
خاردار
lappaceous
U
خاردار
horrent
U
خاردار
acanaceous
U
خاردار
acanthaid
U
خاردار
caban
U
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
formats
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
format
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
Biomimicry
U
تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
To tell some one his fortune .
U
برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
herisson
U
تیر خاردار
thornbush
U
بوته خاردار
sea crawfish
U
خرچنگ خاردار
rivets
U
اشبیل خاردار
spinule
U
چرخ خاردار
thorn apple
U
تاتوره خاردار
riveting
U
اشبیل خاردار
barbed wire
U
سیم خاردار
cotter pin
U
اشبیل خاردار
sea crayfish
U
خرچنگ خاردار
picked
U
خاردار برگزیده
barbedwire
U
سیم خاردار
crawfish
U
خرچنگ خاردار
langouste
U
خرچنگ خاردار
rivet
U
اشبیل خاردار
riveted
U
اشبیل خاردار
wire entanglement
U
سیم خاردار کشیدن
moonflower
U
توت خاردار هندی
bands
U
شبکه سیم خاردار
wire entanglement
U
مانع سیم خاردار
band
U
شبکه سیم خاردار
double apron fence
U
سیم خاردار دو دامنه
porcupiny
U
تیغ دار خاردار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com