Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ravening
U
حریص ناشی از حرص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
low cycle fatigue
U
خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
tortious liability
U
ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
self devouring
U
حریص
voracious
U
حریص
sharp set
U
حریص
greedy
U
حریص
greediest
U
حریص
grasping
U
حریص
avaricious
U
حریص
kitish
U
حریص
avid
U
حریص
guttler
U
حریص
open-mouthed
U
حریص
greedier
U
حریص
open mouthed
U
حریص
vultures
U
حریص
vulture
U
حریص
esurient
U
حریص
large hande a
U
حریص
ravined
U
حریص درصید
perfervid
U
مشتاق حریص
fiercer
U
حریص سبع
itching palm
<idiom>
U
حریص بودن
greedy of water
U
حریص مال
fierce
U
حریص سبع
fiercest
U
حریص سبع
greed
U
حریص بودن
look ahead
U
جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
pigs
U
ادم حریص وکثیف
toothy
U
حریص دندان نما
hungrier
U
گرسنگی اور حریص
toothiest
U
حریص دندان نما
hungriest
U
گرسنگی اور حریص
hungry
U
گرسنگی اور حریص
toothier
U
حریص دندان نما
pig
U
ادم حریص وکثیف
swine
U
گراز ادم پرخور یا حریص
swines
U
گراز ادم پرخور یا حریص
fillbelly
U
کسیکه درکاری حریص باشد
even tual
U
ناشی
ill
U
ناشی
maladroit
U
ناشی
resulting
U
ناشی
resulted
U
ناشی
dilettantes
U
ناشی
dilettanti
U
ناشی
resultant
U
ناشی
dilettante
U
ناشی
amateurish
U
ناشی
descended
U
ناشی
gauche
U
ناشی کج
due
U
ناشی از
result
U
ناشی
emergent
U
ناشی
ill-
U
ناشی
ills
U
ناشی
muff
U
ناشی
skill less
U
ناشی
skilless
U
ناشی
therefrom
U
ناشی از ان
on account of somebody
[something]
U
ناشی از
Due to
U
ناشی از
muffed
U
ناشی
mala filde
U
ناشی
muffs
U
ناشی
muffing
U
ناشی
variorum
U
ناشی ازچندمنبع
emanates
U
ناشی شدن
emanating
U
ناشی شدن
emanate
U
ناشی شدن
emanated
U
ناشی شدن
irritative
U
ناشی از تحریک
as green as grass
<idiom>
U
کم تجربه و ناشی
awkward age
U
سن خامکار
[ناشی]
premune
U
ناشی از جلوگیری
guttural
U
ناشی از گلو
novice
U
ادم ناشی
novices
U
ادم ناشی
abnerval
U
ناشی از عصب
adipic
U
ناشی ازچربی
hypostatic
U
ناشی از ته نشینی
dittographic
U
ناشی ازتکراراشتباهی
due to an accident
U
ناشی از یک حادثه
gaucherie
U
ناشی گری
privative
U
ناشی از محرومیت
rhapsodical
U
ناشی از احساسات
awkward
U
بی لطافت ناشی
jackleg
U
ناشی نادرست
unskil
U
ناشی بی مهارت
unfortunate
U
ناشی ازبدبختی
awkwardness
U
ناشی گری
unperfect
U
ناشی نابلد
tisy
U
ناشی از مستی
sequent
U
منتج ناشی
toxic
U
ناشی از زهراگینی
gremie
U
بی تجربه و ناشی
internal
U
ناشی ازدرون
rises
U
ناشی شدن
rise
U
ناشی شدن
negligent
U
ناشی از بی مبالاتی
rises
U
ناشی شدن از
rise
U
ناشی شدن از
stingy
U
ناشی از خست
issue
U
ناشی شدن
issued
U
ناشی شدن
issues
U
ناشی شدن
indiscriminate
U
ناشی از عدم تبعیض
internal
U
باطنی ناشی ازدرون
war risks
U
خطرات ناشی از جنگ
transmissions
U
خطای ناشی از اختلال در خط
wind wave
U
موج ناشی از باد
wind wave
U
خیز اب ناشی از باد
resulting
U
ناشی شدن نتیجه
tutelar authority
U
اختیار ناشی از قیومت
resulted
U
ناشی شدن نتیجه
flow
U
ناشی شدن فلو
result
U
ناشی شدن نتیجه
renunciative
U
ناشی از انکار نفس
sentiment
U
ضعف ناشی ازاحساسات
rube
U
ادم دهاتی ناشی
absorption losses
U
تلفات ناشی از جذب
despiteous
U
ناشی ازکینه یالج
short sighted
U
ناشی از کوته نظری
diastrophic
U
ناشی ازتغییرات ارضی
toxic psychosis
U
روان پریشی ناشی از سم
shear stress
U
تنش ناشی از برش
shear failure
U
گسیختگی ناشی از برش
shear crack
U
ترک ناشی از برش
ebb current
U
جریان ناشی از افت اب
flows
U
ناشی شدن فلو
associative inhibition
U
بازداری ناشی از تداعی
associative facilitation
U
سهولت ناشی از تداعی
use inheritance
U
وراثت ناشی از کاربرد
vinculo matrimonii
U
ناشی از علقه زوجیت
renunciatory
U
ناشی از انکار نفس
flowed
U
ناشی شدن فلو
scorbutic
U
ناشی از کمبود ویتامین C
damage feasant
U
خسارت ناشی از حیوانات
transmission
U
خطای ناشی از اختلال در خط
intuitional
U
ناشی از درک مستقیم
arises
U
رخ دادن ناشی شدن
proceeded
U
ناشی شدن از عایدات
profits a prendre
U
حقوق ناشی از مزارعه
well-intentioned
U
ناشی از نیت خوب
kinetic energy
U
نیروی ناشی ازحرکت
occupation disease
U
امراض ناشی از کار
comes
U
رخ دادن ناشی شدن
well-meaning
U
ناشی از قصد خوب
interoceptive
U
ناشی از امعاء واحشاء
come
U
رخ دادن ناشی شدن
arising
U
رخ دادن ناشی شدن
occupation authorities
U
اقتدارات ناشی از اشغال
arise
U
رخ دادن ناشی شدن
thoughtless
U
لاقید ناشی از بی فکری
inexpertness
U
ناشی گری بی تخصصی
impiteous
U
ناشی از سخت دلی
left handed
U
واقع در سمت چپ ناشی
inexpertly
U
ازروی ناشی گری
pot valour
U
دلپری ناشی از مستی
ingenious
U
با هوش ناشی از زیرکی
perjurious
U
ناشی از پیمان شکنی
well meaning
U
ناشی از قصد خوب
royalistic
U
ناشی از شاه پرستی
proceed
U
ناشی شدن از عایدات
cost push inflation
U
تورم ناشی از فشار هزینه
covenant in low
U
تعهد ناشی ازحکم قانون
social increment
U
افزایش ناشی از کار جمعی
social decrement
U
کاهش ناشی از کار جمعی
demand pull inflation
U
تورم ناشی از فشار تقاضا
dispersion error
U
اشتباه ناشی از پراکندگی تیر
paganish
U
بیت پرست ناشی ار شرک
simple content debt
U
دین ناشی از قرارداد شفاهی
property income
U
درامد ناشی از املاک ومستغلات
rain wash
U
فرسایش ناشی از ریزش باران
idols of the market
U
اوهام ناشی از سخن وامیزش
rental income
U
درامد ناشی از اجاره بها
rounding errors
U
خطاهای ناشی از سرراست کردن
form drag
U
مقاومت ناشی از شکل جسم
forced vibration
U
ارتعاشات ناشی از تحریکات خارجی
scrupulous
U
ناشی ازوسواس یا دقت زیاد
faute de mieux
U
همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
excess demand inflation
U
تورم ناشی از مازاد تقاضا
deriving
U
ناشی شدن از منتج کردن
property income tax
U
مالیات بر درامد ناشی ازمستغلات
lewd
U
ناشی از هرزگی شهوت پرست
repetitive stress injury
U
اسیب ناشی از فشار تکراری
occupation authority
U
اقتدار ناشی از فتح و پیروزی
lummox
U
ادم ناشی وخام دست
idols of the cave
U
اوهام ناشی از حالات ویژه هر کس
awesome
U
حاکی از ترس ناشی از بیم
well mcaning
U
خوش نیت ناشی از قصدخوب
wind load
U
سربار ناشی از اثرات باد
titular
U
ناشی از لقب رسمی افتخاری
maladroitness
U
ناشی گری بیدست و پایی
machines
U
خطای ناشی از خرابی قطعه
bizarre
U
غیر مانوس ناشی از هوس
laity
U
مردم غیر روحانی ناشی
machine
U
خطای ناشی از خرابی قطعه
machined
U
خطای ناشی از خرابی قطعه
greenhorns
U
مبتدی ادم خام یا ناشی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com