Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
steady state wave motion
U
حرکت موجی پایا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sinuosity
U
حرکت موجی
wave motion
U
حرکت موجی
undulation
U
حرکت موجی زیروبم
ripple
U
بطور موجی حرکت کردن
rippled
U
بطور موجی حرکت کردن
ripples
U
بطور موجی حرکت کردن
rippling
U
بطور موجی حرکت کردن
abiding
U
پایا
durable
U
پایا
constant
U
پایا
stable
U
پایا
reliable
U
پایا
perennials
U
پایا
stables
U
پایا
monostable
U
تک پایا
lasting
U
پایا
constants
U
پایا
permanent
U
پایا
perennial
U
پایا
persistent
U
پایا مداوم
monostable flip flop
U
الاکلنگ تک پایا
multistable
U
چند پایا
sundial
U
ترمس پایا
sundials
U
ترمس پایا
segolily
U
زنبق پایا
stable state
U
حالت پایا
immortelle
U
جاویدان گل پایا
steady state
U
حالت پایا
permanent flow
U
ابدهی پایا
permanent flow
U
بده پایا
plateaux
U
شرایط پایا
mosatble circuit
U
مدار تک پایا
plateaus
U
شرایط پایا
plateau
U
شرایط پایا
steady state conduction
U
رسانش با حالت پایا
steady state flow
U
جریان با حالت پایا
steady state approximation
U
تقریب حالت پایا
steady state theory
U
نظریه حالت پایا
permanent deformation
U
تغییر شکل پایا
self perpetuation
U
پایا درنفس خود
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
flecky
U
موجی
sinuate
U
موجی
flexuose
U
موجی
undulatory
U
موجی
wavelike
U
موجی
flexural
U
موجی
sinuous
U
موجی
flexuous
U
موجی
waviness
U
حالت موجی
cyma
U
گچ بری موجی
wave mecanics
U
مکانیک موجی
wave function
U
تابع موجی
cima
U
گچ بری موجی
radiant energy
U
نیروی موجی
cyma reversa
U
موجی جمع
doucine
U
گچ بری موجی
sinuous flow
U
جریان موجی
gorge
U
[گچ بری موجی]
undulatory current
U
جریان موجی
impedance level
U
مقاومت موجی
corrugate
U
موجی شدن
thread
U
موجی کردن
threads
U
موجی کردن
cyma recta
U
موجی افتاده
cyma
U
گچ بری موجی
full wave rectifier
U
یکسوکننده تمام موجی
vermiculate
U
دارای خطوط موجی
half wave rectifier
U
یکسوکننده نیم موجی
schrodinger wave mechanics
U
مکانیک موجی شرودینگر
ripple sort
U
مرتب کردن موجی
sinuous
U
دارای شیارهای موجی
plunger
U
موجی که ناگهان می شکند
shell-shocked
U
موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
sinuate
U
دارای حاشیه موجی
crisfate
U
دارای حاشیه موجی
repand
U
دارای حاشیه موجی
cymatium
U
گچ بری موجی شکل
plungers
U
موجی که ناگهان می شکند
shoulder
U
سمت موجی که هنوز نشکسته
shouldered
U
سمت موجی که هنوز نشکسته
spiller
U
موجی که اهسته ویکنواخت می شکند
waving
U
موجی بودن موج زدن
shouldering
U
سمت موجی که هنوز نشکسته
corrugated iron
U
اهن موجی یاچین دار
waves
U
موجی بودن موج زدن
wave
U
موجی بودن موج زدن
shoulders
U
سمت موجی که هنوز نشکسته
waved
U
موجی بودن موج زدن
undulaory
U
موجی نوسانی موج نما
radiant flux
U
درجه نشر و تراوش نیروی موجی
A wave of anger swept over the entire world .
U
موجی از خشم دنیا را فرا گرفت
creese
U
یکجور خنجر که تیغه ان موجی است
cosmic microwave radiation background
U
زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
surged
U
برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
surges
U
برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
surge
U
برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
kymograph
U
دستگاه ثبت نوسانات یا حرکات موجی مانند نبض
pitch
U
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
pitches
U
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
strigil
U
برس یاماهوت پاکن مخصوص بدن یکرشته تزئینات موجی ساختمان
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
electromagnetic wave
U
موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
actinoelectric
U
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
bow wave
U
موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
stream takeoff
U
حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
damped wave
U
موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch
U
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bounding overwatch
U
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
U
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
huygen's principle
U
قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
sinuous weft
U
نخ پود زیر
[این نخ چون معمولا نازکتر است در موقع پودگذاری بین تارها، حالت موجی یا سینوسی به خود می گیرد لذا به این اسم نیز نامیده می شود.]
stabile
U
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
U
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march
U
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule
U
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
U
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
convoy route
U
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
power traverse
U
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
k day
U
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
move on
U
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
shift
U
حرکت
shifted
U
حرکت
vapid
U
بی حرکت
shifts
U
حرکت
stock-still
U
بی حرکت
vowel point
U
حرکت
moveless
U
بی حرکت
motion
U
حرکت
travels
U
حرکت
stirs
U
حرکت
motionless
U
بی حرکت
demeanour
U
حرکت
still
U
بی حرکت
stock still
U
بی حرکت
immobile
U
بی حرکت
gestured
U
حرکت
ambulation
U
حرکت
gesture
U
حرکت
stirabout
U
حرکت
travel
U
حرکت
agoing
U
در حرکت
traveled
U
حرکت
movement
U
حرکت
inert
U
بی حرکت
gesturing
U
حرکت
demeanor
U
حرکت
behaviour
U
حرکت
stills
U
بی حرکت
stillest
U
بی حرکت
stiller
U
بی حرکت
agog
U
در حرکت
animal
U
حس و حرکت
traverse
U
حرکت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com