English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
air movements U حرکت دادن ازراه هوا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
demonstratively U با اقامه دلیل ازراه نشان دادن
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
shifting U حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
moved U حرکت دادن
move U حرکت دادن
shift U حرکت دادن
shifted U حرکت دادن
stir up <idiom> U حرکت دادن
shifts U حرکت دادن
movement U حرکت دادن
moves U حرکت دادن
moom umjigigi U حرکت دادن بدن
scurry U بسرعت حرکت دادن
scurries U بسرعت حرکت دادن
propel U بردن حرکت دادن
interrupt U حرکت دادن وقفه
interrupting U حرکت دادن وقفه
courses U بسرعت حرکت دادن
coursed U بسرعت حرکت دادن
propels U بردن حرکت دادن
course U بسرعت حرکت دادن
interrupts U حرکت دادن وقفه
moveable U قابل حرکت دادن
scurrying U بسرعت حرکت دادن
route U فرمان حرکت دادن
routes U فرمان حرکت دادن
scurried U بسرعت حرکت دادن
propelled U بردن حرکت دادن
stirred U حرکت دادن بهم زدن
traversed U حرکت دادن لوله در سمت
traverses U حرکت دادن لوله در سمت
stirs U حرکت دادن بهم زدن
traversing U حرکت دادن لوله در سمت
stirrings U حرکت دادن بهم زدن
traverse U حرکت دادن لوله در سمت
whiff U باصدای پف حرکت دادن وزیدن
stir U حرکت دادن بهم زدن
advancing U حرکت دادن چیزی به جلو
advances U حرکت دادن چیزی به جلو
maneuver U حرکت دادن یاحرکت کردن
commercial water movement U حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
advance U حرکت دادن چیزی به جلو
yaw U پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
slew U حرکت دادن کاغذ از میان یک چاپگر
papered U روش حرکت دادن کاغذ به جلو
papering U روش حرکت دادن کاغذ به جلو
yawed U پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
papers U روش حرکت دادن کاغذ به جلو
rouses U از خواب بیدار شدن حرکت دادن
scull U حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
paper U روش حرکت دادن کاغذ به جلو
sculled U حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
give free rein to <idiom> U اجازه حرکت یا انجام کاری را دادن
roused U از خواب بیدار شدن حرکت دادن
rouse U از خواب بیدار شدن حرکت دادن
sculls U حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
carry U حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carries U حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
DFD U نمودار نشان دادن حرکت داده در سیستم
carried U حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carrying U حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
man handle U با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
cursor tracking U حرکت دادن مکان نما روی یک صفحه نمایش
bytes U حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
trap U سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
windage U پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
byte U حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
joysticks U با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
joystick U با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
pervertible U ازراه در رو
roll on roll off U سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
mechanical mouse U وسیله چاپ که با حرکت دادن آن روی سطح صاف ایجاد میشود
gluteus U یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
friction feed U مکانیزم چاپگر که در آن کاغذ با قرار دادن آن بین دوچرخ حرکت میکند
intuitively U ازراه کشف
heretically U ازراه رفض
offensively U ازراه تهاجم
diagnostically U ازراه تشخیص
inquiringly U ازراه استفسار
interrogatively U ازراه پرسش
inferentially U ازراه استنباط
paraphrastically U ازراه تفسیر
intuitively U ازراه برهانی
introspectively U ازراه خودنگری
exegetically U ازراه تفسیر
demonstratively U ازراه اثبات
algebraically U ازراه جبر
foully U ازراه خیانت
intuitively U ازراه انتقال
interposingly U ازراه مداخله
by courtesy U ازراه التفات
inquiringly U ازراه بازجویی
catechist U ازراه پرسش
by sea U ازراه دریا
posteriori U ازراه استقرار
by indirection U ازراه تقلب
gymnastically U ازراه ورزش
conjugally U ازراه زناشویی
by ear U ازراه گوش
controversially U ازراه مباحثه
encouragingly U ازراه تشویق
catechization U ازراه سئوال وجواب
foully U ازراه نادرستی بطورغیرعادلانه
inferentially U ازراه نتیجه گیری
basophobia U هراس ازراه رفتن
philosophically U ازراه حکمت دوستی
professionally U ازراه پیشه یاکسب
ingratiatingly U ازراه خود شیرینی
glozingly U ازراه عیب پوشی
to break a way U موانع را ازراه خودبرداشتن
hieroglyphically U ازراه تصویرنگاری بطورمرموزیاغیرخوانا
indent U شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indenting U شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indents U شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
blankest U حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
pass U عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
hanger U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
CD U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
passes U عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
blank U حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
passed U عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
CDs U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
hangers U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
gnosticize U ازراه عرفان تشریح کردن
rje U ورود برنامه ازراه دورEntry ob
long distance U ازراه دور تلفن کردن
polemically U ازراه مجادله یا سیتزه بطورمباحثه
endermic U ازراه پوستی از ورا پوست
withdrawal U تخلیه مواضع ازراه هوا
withdrawals U تخلیه مواضع ازراه هوا
long-distance U ازراه دور تلفن کردن
debaueh U ازراه درکردن گمراه کردن
concretionary U تشکیل شده ازراه تحجریاانجماد
polar motion U وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
refutation U اثبات اشتباه کسی ازراه استدلال
intriguingly U با دوز و کلک ازراه عشقبازی نهانی
telecommunications access method U روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
gamogenesis U زاد و ولد ازراه جفت گیری
patronizingly U ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
parrotry U بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
bob U ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bobbing U ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
catechetical U مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
parasyntheton U واژهای که ازراه اشتقاق وترکیب درست شود
impo U کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
bobs U ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
pan U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pans U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
gyro U برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
pan- U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
break the bank <idiom> U بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
sculled U قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculls U قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
pushed U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
scull U قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
pushes U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
push U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
optophone U الت تبدیل روشنایی بصدابدانگونه که کوران موادچاپی را ازراه به گوش بخواند
sand crack U ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
structuralism U بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
scroll U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scrolls U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
marker U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
markers U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
parked U حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
park U حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
parks U حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com