Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shift downward
U
حرکت به سمت پائین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
downwards
U
بطرف پائین
land vi
U
پائین امدن
katabatic
U
پائین اینده
f.of a bed
U
پائین بستریاتختخواب
juniority
U
رتبه پائین تر
f.of a page
U
پائین صفحه
low price
U
قیمت پائین
low productivity
U
بازده پائین
falling of the womb
U
پائین افتادگی
sewsaw
U
بالا و پائین رفتن
light or lighted
U
پائین امدن واردامدن
sewsaw
U
پس و پیش بالا و پائین
neap tide
U
پائین ترین جزر و مد
shift downward
U
انتقال به سمت پائین
To stop being adamant (unyielding).
U
از خر شیطان پائین آمدن
bottom price
U
پائین ترین قیمت
falling of the womb
U
سقوط کردن پائین افتادگی
tax havens
U
نرخ پائین مالیات پیشنهادی
tax haven
U
نرخ پائین مالیات پیشنهادی
to d. a hill
U
از تپه ایی پائین امدن
to reach down
U
سوی پائین دراز کردن
lower limit
[of the integral]
U
کرانه پائین
[انتگرال]
[ریاضی]
phreatic decline
U
پائین رفتن سطح ایستائی
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
To marry below ones station.
U
با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
least developed countries
U
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
to haul a ship
U
بادبانهای کشتی را پائین اوردن یاخواباندن
velocity of retreat
U
سرعت متوسط اب در پائین دست سرریز
fluctuable
U
مستعد بالا و پائین رفتن مواج
low ball
شوت کردن پائین توپ
[فوتبال]
aston
[British E]
U
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
tide mark
U
علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
to be unable to hold a candle to somebody
<idiom>
U
در برابر کسی پائین رتبه بودن
[در توانایی یا مهارت و غیره]
chyron
[American E]
U
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
Lower third
U
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
No matter which way you fling a cat, it will light.
<proverb>
U
گربه را هر طورى بیندازند روى چهار دست و پا پائین مى آید.
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
lee board
U
تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
liquidity preference theory
U
براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
travelling overwatch
U
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bounding overwatch
U
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
U
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
U
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
U
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
moment of momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march
U
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
convoy schedule
U
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
U
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
convoy route
U
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
k day
U
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
move on
U
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
power traverse
U
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
locomotion
U
حرکت
animations
U
حرکت
travel
U
حرکت
stationary
U
بی حرکت
hold still
<idiom>
U
بی حرکت
agog
U
در حرکت
shifts
U
حرکت
shifted
U
حرکت
shift
U
حرکت
demeanour
U
حرکت
behaviour
U
حرکت
travels
U
حرکت
traveled
U
حرکت
animation
U
حرکت
movement
U
حرکت
moves
U
حرکت
statist
U
بی حرکت
behavior
U
حرکت
behaviuor
U
حرکت
moved
U
حرکت
immobile
U
بی حرکت
animals
U
حس و حرکت
as you were
U
حرکت از نو
stills
U
بی حرکت
stillest
U
بی حرکت
agoing
U
در حرکت
ambulation
U
حرکت
stiller
U
بی حرکت
still
U
بی حرکت
stock still
U
بی حرکت
stirabout
U
حرکت
vowel point
U
حرکت
frozen
U
بی حرکت
traverse
U
حرکت
traversed
U
حرکت
traverses
U
حرکت
progressing
U
حرکت
progresses
U
حرکت
progressed
U
حرکت
progress
U
حرکت
motion
U
حرکت
square move
U
حرکت
gesture
U
حرکت
gestured
U
حرکت
gesturing
U
حرکت
running
U
در حرکت
stirs
U
حرکت
stirrings
U
حرکت
stirred
U
حرکت
stir
U
حرکت
inert
U
بی حرکت
traversing
U
حرکت
departures
U
حرکت
vapid
U
بی حرکت
stock-still
U
بی حرکت
moveless
U
بی حرکت
motionless
U
بی حرکت
motions
U
حرکت
animal
U
حس و حرکت
motioning
U
حرکت
motioned
U
حرکت
departure
U
حرکت
afloat
U
در حرکت
haviour
U
حرکت
on the move
U
در حرکت
oi
U
در حرکت
demeanor
U
حرکت
scrolling
U
حرکت
circulation
U
حرکت
circulations
U
حرکت
geste
U
حرکت
maneuver
U
حرکت
gest
U
حرکت
otiose
U
بی حرکت
patted
U
بی حرکت
sedentary
U
بی حرکت
pat
U
بی حرکت
pats
U
بی حرکت
move
U
حرکت
patting
U
بی حرکت
revolution
U
حرکت انتقالی
range of motion
U
دامنه حرکت
whipping
U
حرکت شلاقی
revolution
U
حرکت انقلابی
whipping
U
حرکت ضربهای
waggle
U
حرکت کردن
trend
U
مسیر حرکت
kinesiology
U
حرکت شناسی
waggled
U
حرکت کردن
waggles
U
حرکت کردن
waggling
U
حرکت کردن
larghetto
U
حرکت ملایم
Y direction
U
حرکت عمودی
kinematics
U
حرکت شناسی
slow motion
U
حرکت کند
revolutions
U
حرکت انقلابی
revolutions
U
حرکت انتقالی
skew
U
کج حرکت کردن
photokinesis
U
حرکت در اثرنور
kinephantom
U
حرکت خیالی
X direction
U
حرکت افق
winning move
U
حرکت برنده
kinematics
U
حرکت شناخت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com