Total search result: 201 (22 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
skate off U |
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
opposition U |
حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل |
 |
 |
hits U |
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه |
 |
 |
hit U |
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه |
 |
 |
hitting U |
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه |
 |
 |
stunt U |
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم |
 |
 |
stunts U |
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم |
 |
 |
stunting U |
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم |
 |
 |
feinting U |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
 |
 |
feints U |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
 |
 |
feint U |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
 |
 |
feinted U |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
 |
 |
side sweep and over under U |
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف |
 |
 |
underhook U |
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن |
 |
 |
corps a corps U |
تماس بدنی |
 |
 |
physical U |
مربوط به استفاده از تماس یاخشونت بدنی |
 |
 |
touch football U |
نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است |
 |
 |
personal foul U |
خطای بدنی به حریف |
 |
 |
assaulted U |
حمله بدنی به حریف |
 |
 |
assault U |
حمله بدنی به حریف |
 |
 |
assaults U |
حمله بدنی به حریف |
 |
 |
starboard U |
بطرف راست حرکت کردن |
 |
 |
differential ailerons U |
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است |
 |
 |
binds U |
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او |
 |
 |
bind U |
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او |
 |
 |
action on the blade U |
تماس با شمشیر حریف |
 |
 |
Thanks for calling back. U |
با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.] |
 |
 |
physical movement U |
حرکت بدنی |
 |
 |
hovercraft U |
رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند |
 |
 |
hovercrafts U |
رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند |
 |
 |
tries U |
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف |
 |
 |
try U |
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف |
 |
 |
antistrophe U |
حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی |
 |
 |
upthrust U |
حرکت بطرف بالا |
 |
 |
offensive weapon U |
در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند |
 |
 |
upstroke U |
حرکت قلم بطرف بالا |
 |
 |
movement to contact U |
حرکت به تماس |
 |
 |
croquet U |
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود |
 |
 |
disengages U |
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله |
 |
 |
disengage U |
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله |
 |
 |
disengaging U |
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله |
 |
 |
flea flicker U |
پاس اشفته برای گیج کردن حریف |
 |
 |
block the plate U |
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ |
 |
 |
movement to contact U |
حرکت به اخذ تماس |
 |
 |
angle block U |
سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف |
 |
 |
downbeat U |
حرکت چوب رهبر ارکست بطرف پایین |
 |
 |
cantabile U |
مناسب برای اواز |
 |
 |
poke check U |
فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف |
 |
 |
physical profile U |
براوردبنیه کلی بدنی یاقدرت بدنی و کارایی |
 |
 |
loop U |
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر |
 |
 |
loops U |
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر |
 |
 |
looped U |
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر |
 |
 |
compound parry U |
دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر |
 |
 |
corporal punishment U |
کیفر بدنی مجازات بدنی |
 |
 |
cultivation U |
جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد |
 |
 |
upwash U |
حرکت هوا بطرف بالا درجلوی لبه حمله بال مادون صوت که منجر به تولید برامیگردد |
 |
 |
indian check U |
سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او |
 |
 |
stacks U |
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف |
 |
 |
stacked U |
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف |
 |
 |
stack U |
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف |
 |
 |
advance to contact U |
پیشروی برای اخذ تماس |
 |
 |
brush block U |
سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب |
 |
 |
trackball U |
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند |
 |
 |
go baseline U |
حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس |
 |
 |
low low U |
حرکت یواشترازمعمول برای عادت کردن به حمل بار سنگین |
 |
 |
retrorocket U |
راکتی که برای مخالفت باحرکت رسانگر بطرف جلوروی ان نصب میشود |
 |
 |
deflector U |
صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت |
 |
 |
ground U |
تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی |
 |
 |
answer U |
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط |
 |
 |
answers U |
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط |
 |
 |
answered U |
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط |
 |
 |
answering U |
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط |
 |
 |
pedrail U |
اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار |
 |
 |
drag U |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
 |
 |
drags U |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
 |
 |
dragged U |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
 |
 |
de bounce U |
جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود |
 |
 |
direct free kick U |
مکث مهاجم برای فریفتن حریف |
 |
 |
deke U |
گول زدن حریف برای تغییرمحل |
 |
 |
stroboscope U |
وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب |
 |
 |
touch U |
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس |
 |
 |
touches U |
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس |
 |
 |
forces U |
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف |
 |
 |
forcing U |
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف |
 |
 |
force U |
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف |
 |
 |
crooning U |
زمزمه کردن اواز |
 |
 |
croons U |
زمزمه کردن اواز |
 |
 |
croon U |
زمزمه کردن اواز |
 |
 |
crooned U |
زمزمه کردن اواز |
 |
 |
skyward U |
بطرف اسمان بطرف بالا |
 |
 |
assaults U |
حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی |
 |
 |
assaulted U |
حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی |
 |
 |
assault U |
حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی |
 |
 |
dummy U |
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف |
 |
 |
dummies U |
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف |
 |
 |
basket hanger U |
بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند |
 |
 |
contact point U |
وسیله تماس نقطه اخذ تماس |
 |
 |
zone ride U |
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه |
 |
 |
jujitsu U |
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو |
 |
 |
jiujitsu U |
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو |
 |
 |
jiujutsu U |
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو |
 |
 |
discant U |
نوعی اواز به درازا بحث کردن |
 |
 |
ring U |
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد. |
 |
 |
appeal play U |
تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف |
 |
 |
descant U |
اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن |
 |
 |
descants U |
اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن |
 |
 |
taxiway U |
محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن |
 |
 |
standstill U |
در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز |
 |
 |
safety U |
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ |
 |
 |
touch judge U |
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین |
 |
 |
head and arm U |
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم |
 |
 |
gain ground U |
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف |
 |
 |
approach march U |
راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن |
 |
 |
uptilt U |
بطرف بالا کج کردن |
 |
 |
evanesce U |
بطرف صفر میل کردن |
 |
 |
upthrust U |
بطرف بالا پرتاب کردن |
 |
 |
glide U |
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس |
 |
 |
glides U |
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس |
 |
 |
glided U |
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس |
 |
 |
amplifying report U |
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن |
 |
 |
away U |
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند |
 |
 |
to push down U |
بطرف پایین هل دادن یا پرت کردن |
 |
 |
cruising U |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
 |
 |
cruises U |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
 |
 |
cruised U |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
 |
 |
cruise U |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
 |
 |
lawn bowling point U |
یک امتیاز برای رساندن گوی خود به گوی جک نزدیکتر ازگوی حریف |
 |
 |
look in on <idiom> U |
تماس حاصل کردن |
 |
 |
To establish( make) contact. U |
تماس دایر ( برقرار ) کردن |
 |
 |
osculate U |
تماس نزدیک حاصل کردن |
 |
 |
guarding U |
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف |
 |
 |
guards U |
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف |
 |
 |
guard U |
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف |
 |
 |
marching orders U |
فرمان حرکت برای جنگ |
 |
 |
named departure point U |
نقطه مشخص برای حرکت |
 |
 |
named airport of departure U |
فرودگاه معین برای حرکت |
 |
 |
originate U |
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد |
 |
 |
originated U |
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد |
 |
 |
originates U |
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد |
 |
 |
originating U |
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد |
 |
 |
touch U |
تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان |
 |
 |
touches U |
تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان |
 |
 |
brush U |
تماس حاصل کردن واهسته گذشتن |
 |
 |
brushes U |
تماس حاصل کردن واهسته گذشتن |
 |
 |
private U |
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت |
 |
 |
privates U |
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت |
 |
 |
fin U |
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت |
 |
 |
transhumant U |
حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا |
 |
 |
fins U |
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت |
 |
 |
rocker arm U |
اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین |
 |
 |
water level U |
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب |
 |
 |
heading select feature U |
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما |
 |
 |
enroute personnel U |
افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات |
 |
 |
counter disengagement U |
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی |
 |
 |
flops U |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
 |
 |
flopping U |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
 |
 |
flopped U |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
 |
 |
flop U |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
 |
 |
golf car U |
وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف |
 |
 |
hydroplaning U |
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب |
 |
 |
hydroplanes U |
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب |
 |
 |
hydroplaned U |
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب |
 |
 |
hydroplane U |
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب |
 |
 |
bell crank U |
اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت |
 |
 |
clinches U |
بغل کردن حریف |
 |
 |
dribbling U |
رد کردن توپ از حریف |
 |
 |
dribbles U |
رد کردن توپ از حریف |
 |
 |
dribbled U |
رد کردن توپ از حریف |
 |
 |
dribble U |
رد کردن توپ از حریف |
 |
 |
clinching U |
بغل کردن حریف |
 |
 |
put the ball on the floor U |
رد کردن توپ از حریف |
 |
 |
mark U |
نشانه کردن حریف |
 |
 |
marks U |
نشانه کردن حریف |
 |
 |
clinched U |
بغل کردن حریف |
 |
 |
clinch U |
بغل کردن حریف |
 |
 |
boost rocket U |
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر |
 |
 |
end stop [Engineering] U |
توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی] |
 |
 |
stop [Engineering] U |
توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی] |
 |
 |
gluteus U |
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود |
 |
 |
squeezed U |
سد کردن مدافع حریف با دونفر |
 |
 |
squeezes U |
سد کردن مدافع حریف با دونفر |
 |
 |
squeezing U |
سد کردن مدافع حریف با دونفر |
 |
 |
parried U |
دفع کردن حمله حریف |
 |
 |
finger hold U |
خم کردن غیرمجاز انگشت حریف |
 |
 |
to overcrow one's rival U |
از پیروزی بر حریف شادی کردن |
 |
 |
parry U |
دفع کردن حمله حریف |
 |
 |
parrying U |
دفع کردن حمله حریف |
 |
 |
shoulder block U |
سد کردن حریف با ضربه شانه |
 |
 |
simple leg ride U |
شگک خراب کردن حریف |
 |
 |
interference U |
سد کردن غیرمجاز راه حریف |
 |
 |
hooking U |
سد کردن غیرمجاز حریف باچوب |
 |
 |
parries U |
دفع کردن حمله حریف |
 |
 |
squeeze U |
سد کردن مدافع حریف با دونفر |
 |
 |
follow up U |
تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان |
 |
 |
audio U |
ال می پرسد. شخص تماس گرفته با انتخاب کردن شمارهای در تلفن به او جواب میدهد |
 |
 |
indexing U |
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن |
 |
 |
hypoid U |
چرخدنده هایی برای انتقال حرکت و قدرت بین شفت ها یامحورهای متنافر |
 |
 |
capturing U |
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب |
 |
 |
attitude motor U |
موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت |
 |
 |
captures U |
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب |
 |
 |
capture U |
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب |
 |