Total search result: 202 (20 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
gollies U |
حرف ندا برای بیان تعجب و غیره |
 |
 |
golly U |
حرف ندا برای بیان تعجب و غیره |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
wisha U |
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود |
 |
 |
SGML U |
استاندارد مستقل از سخت افزار که نحوه علامتگذاری متن ها برای مشخص کردن bold,italic وحاشیه ها و غیره را بیان میکند |
 |
 |
blimey U |
حرف ندا به نشان تعجب و غیره |
 |
 |
Holy moly! <idiom> U |
اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت |
 |
 |
holy cow ! [holy smoke !] <idiom> U |
اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت |
 |
 |
Good grief! <idiom> U |
این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود |
 |
 |
yoicks U |
علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص |
 |
 |
to go clubbing U |
به باشگاه [های] شب رفتن [برای رقص و غیره] |
 |
 |
panel truck U |
یک نوع خودرو برای حمل بیسیم و غیره |
 |
 |
roadwork U |
تمرین عملی برای مسابقات مشت زنی و غیره |
 |
 |
slush funds U |
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود |
 |
 |
slush fund U |
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود |
 |
 |
directive U |
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است |
 |
 |
directives U |
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است |
 |
 |
hyphens U |
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره |
 |
 |
hyphen U |
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره |
 |
 |
Biomimicry U |
تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره. |
 |
 |
invert U |
که برای بیان نقل قول به کار می رود |
 |
 |
inverts U |
که برای بیان نقل قول به کار می رود |
 |
 |
diction U |
عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب |
 |
 |
inverting U |
که برای بیان نقل قول به کار می رود |
 |
 |
x punch U |
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی |
 |
 |
X distance U |
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی |
 |
 |
extend U |
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان |
 |
 |
extending U |
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان |
 |
 |
integers U |
اصط لاح ریاضی برای بیان عدد کامل |
 |
 |
extends U |
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان |
 |
 |
integer U |
اصط لاح ریاضی برای بیان عدد کامل |
 |
 |
algorithmic language U |
یک زبان که برای بیان الگوریتم ها طراحی شده است |
 |
 |
name U |
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین |
 |
 |
names U |
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین |
 |
 |
parting salute U |
سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه |
 |
 |
marker U |
کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص |
 |
 |
external U |
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم |
 |
 |
markers U |
کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص |
 |
 |
prompt U |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
 |
 |
prompted U |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
 |
 |
parameters U |
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند |
 |
 |
parameter U |
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند |
 |
 |
externals U |
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم |
 |
 |
dirty bit U |
برای بیان اینکه در حافط ه اصلی بار شده اند |
 |
 |
prompts U |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
 |
 |
gibberish U |
اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود |
 |
 |
click U |
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید |
 |
 |
precedence U |
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی |
 |
 |
clicked U |
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید |
 |
 |
clicks U |
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید |
 |
 |
role indicator U |
نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص |
 |
 |
text U |
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام |
 |
 |
crunch U |
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی |
 |
 |
configured off U |
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است |
 |
 |
configured in U |
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است |
 |
 |
indicator U |
نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود |
 |
 |
nil pointer U |
اشاره گری که برای بیان انتهای یک لیست پیوندی بکارمی رود |
 |
 |
cancelling U |
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود |
 |
 |
configured out U |
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است |
 |
 |
Shannon's Law U |
قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند |
 |
 |
texts U |
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام |
 |
 |
cancels U |
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود |
 |
 |
crunched U |
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی |
 |
 |
rhetorical question U |
مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود |
 |
 |
dtr U |
سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند |
 |
 |
cancel U |
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود |
 |
 |
cts U |
CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است |
 |
 |
crunches U |
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی |
 |
 |
carrier U |
سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی |
 |
 |
zones U |
ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است |
 |
 |
zone U |
ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است |
 |
 |
inductor U |
قطعه الکتریکی شامل هستهای از سیم برای بیان تاثیرات روی مدار. |
 |
 |
underflow U |
نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است |
 |
 |
dataset U |
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است |
 |
 |
dollar sign U |
که رد برخی زبانها برای بیان یک متغیر به عنوان نوع رشته به کار می رود |
 |
 |
BAK file extension U |
مشخصه سه حرف استاندارد در سیستم MS DOS برای بیان یک پشتیبان یا کپی از فایل |
 |
 |
carriers U |
سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی |
 |
 |
character U |
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود |
 |
 |
characters U |
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود |
 |
 |
carrying U |
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها |
 |
 |
carry U |
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها |
 |
 |
macro U |
کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود |
 |
 |
carried U |
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها |
 |
 |
DX U |
پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری |
 |
 |
carries U |
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها |
 |
 |
algorithmic U |
زبان کامپیوتر که برای پردازش و بیان الگوریتم ها طراحی شده است مثل ALGOL |
 |
 |
end U |
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است |
 |
 |
invite U |
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است |
 |
 |
ends U |
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است |
 |
 |
invites U |
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است |
 |
 |
devices U |
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری |
 |
 |
ended U |
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است |
 |
 |
negatives U |
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است |
 |
 |
invited U |
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است |
 |
 |
MIDI setup map U |
فایلی که حاوی تمام داده مورد نیاز برای بیان تنظیم MIDI Mapper باشد |
 |
 |
device U |
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری |
 |
 |
interface U |
استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم |
 |
 |
interfaces U |
استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم |
 |
 |
negative U |
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است |
 |
 |
power U |
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود. |
 |
 |
VT terminal emulation U |
استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند |
 |
 |
powered U |
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود. |
 |
 |
handshakes U |
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت |
 |
 |
powers U |
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود. |
 |
 |
powering U |
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود. |
 |
 |
input/output U |
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است |
 |
 |
handshake U |
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت |
 |
 |
overlay U |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
 |
 |
styli U |
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود |
 |
 |
stylus U |
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود |
 |
 |
overlays U |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
 |
 |
styluses U |
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود |
 |
 |
overlaying U |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
 |
 |
key O |
کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند |
 |
 |
sna U |
روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند ونیز سخت افزارهای مختلف برای ارتباط |
 |
 |
redundancy check U |
تستی متکی بر انتقال بیت ها وکاراکترهایی که بیش ازحداقل تعداد لازم برای بیان خود پیام هستند |
 |
 |
decisions U |
علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود |
 |
 |
decision U |
علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود |
 |
 |
macro U |
استفاده از برچسب در زبان برنامه نویسی اسمبلی برای بیان به اسمبلر که تابع ماکرو در آن نقط ه وارد میشود |
 |
 |
to speak [things indicating something] U |
بیان کردن [رفتاری یا چیزهایی که منظوری را بیان کنند] |
 |
 |
warn U |
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر. |
 |
 |
warned U |
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر. |
 |
 |
warns U |
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر. |
 |
 |
pointer U |
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش |
 |
 |
null U |
رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته |
 |
 |
pointers U |
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش |
 |
 |
extensions U |
اطلاع اضافی پس از نام فایل برای بیان نوع فایل |
 |
 |
result code U |
پیام ارسالی از مودم به کامپیوترمحلی برای بیان وضعیت مودم |
 |
 |
extension U |
اطلاع اضافی پس از نام فایل برای بیان نوع فایل |
 |
 |
piracy U |
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره |
 |
 |
tabulation U |
نشانههای نمایش داده شده برای بیان محل توقفهای جدول بندی شده |
 |
 |
record U |
کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه |
 |
 |
DCD U |
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه سیگنال دریافت شده است |
 |
 |
shifted U |
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز |
 |
 |
shifts U |
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز |
 |
 |
bracket U |
چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود |
 |
 |
shift U |
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز |
 |
 |
authentication U |
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است |
 |
 |
fixes U |
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست |
 |
 |
fix U |
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست |
 |
 |
adaptive channel allocation U |
استاندارد CCITT که بیان کننده یک روش برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتال است |
 |
 |
scanned U |
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید |
 |
 |
scans U |
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید |
 |
 |
scan U |
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید |
 |
 |
valid U |
سیگنال روی باس کنترل برای بیان اینکه روی باس آدرس ,آدرسی موجود است |
 |
 |
wake up U |
کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد |
 |
 |
admiration U |
تعجب |
 |
 |
wonderment U |
تعجب |
 |
 |
wonder U |
تعجب |
 |
 |
surprise U |
تعجب |
 |
 |
surprises U |
تعجب |
 |
 |
surprize U |
تعجب |
 |
 |
wondered U |
تعجب |
 |
 |
wondering U |
تعجب |
 |
 |
wonders U |
تعجب |
 |
 |
rake in the money <idiom> U |
ایجاد تعجب |
 |
 |
admire U |
تعجب کردن |
 |
 |
ferlie U |
حیرت تعجب |
 |
 |
exclamation mark |
علامت تعجب |
 |
 |
faugh U |
علامت تعجب |
 |
 |
note of a U |
علامت تعجب |
 |
 |
muses U |
تعجب کردن |
 |
 |
marvels U |
تعجب اعجاز |
 |
 |
ha U |
علامت تعجب |
 |
 |
marveled U |
تعجب اعجاز |
 |
 |
marvelling U |
تعجب اعجاز |
 |
 |
surprisedly U |
تعجب کنان |
 |
 |
zooks U |
علامت تعجب |
 |
 |
marvelled U |
تعجب اعجاز |
 |
 |
marveling U |
تعجب اعجاز |
 |
 |
marvel U |
تعجب اعجاز |
 |
 |
wonderingly U |
تعجب کنان |
 |
 |
mused U |
تعجب کردن |
 |
 |
muse U |
تعجب کردن |
 |
 |
wonderer U |
تعجب کننده |
 |
 |
exclamation point U |
علامت تعجب |
 |
 |
exclamation points U |
علامت تعجب |
 |
 |
i wonder he did not catch cold U |
تعجب میکنم |
 |
 |
unwary U |
بدون تعجب و تشویش |
 |
 |
bombshell U |
امر تعجب اور |
 |
 |
You could have knocked me knocked me down with a feather. I hit the roof . U |
از تعجب شاخ درآوردم |
 |
 |
How very odd. Well I never. U |
چه چیزها ( بعلامت تعجب ) |
 |
 |
i wonder at him U |
از دست او تعجب میکنم |
 |
 |
bombshells U |
امر تعجب اور |
 |
 |
admired U |
درشگفت شدن تعجب کردن |
 |
 |
you don't say <idiom> U |
نشان دادن تعجب ازشنیدهها |
 |
 |
admires U |
درشگفت شدن تعجب کردن |
 |
 |
he wondered at the sight U |
ازدیدن ان منظره تعجب کرد |
 |
 |
exclaims U |
ازروی تعجب فریاد زدن |
 |
 |
exclamations U |
علامت تعجب حرف ندا |
 |
 |
exclamation U |
علامت تعجب حرف ندا |
 |
 |
exclaimed U |
ازروی تعجب فریاد زدن |
 |
 |
exclaiming U |
ازروی تعجب فریاد زدن |
 |
 |
exclaim U |
ازروی تعجب فریاد زدن |
 |
 |
do a double take <idiom> U |
با تعجب نگاه به کسی یا چیزی |
 |
 |
device U |
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله |
 |
 |
devices U |
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله |
 |
 |
stared U |
از روی تعجب ویاترس نگاه کردن |
 |
 |
stares U |
از روی تعجب ویاترس نگاه کردن |
 |
 |
stare U |
از روی تعجب ویاترس نگاه کردن |
 |
 |
bah U |
علامت تعجب حاکی ازاهانت و تحقیر |
 |
 |
summings up U |
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند |
 |
 |
summing up U |
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند |
 |