Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hungrier
U
حاکی از گرسنگی
hungriest
U
حاکی از گرسنگی
hungry
U
حاکی از گرسنگی
hungered
[arch]
U
حاکی از گرسنگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
indicative
U
حاکی
significative of
U
حاکی از
symptomatic
U
حاکی
redolent
U
حاکی
significative
U
حاکی
symbolic
U
حاکی
illation
U
حاکی
prelusive
U
حاکی
symbolically
U
حاکی
illative
U
حاکی
esurience
U
گرسنگی
hungrily
U
با گرسنگی
hunger
U
گرسنگی
hungered
U
گرسنگی
hungering
U
گرسنگی
starvation
U
گرسنگی
hungers
U
گرسنگی
it is typical of
U
حاکی است بر
illiative
U
حاکی از نتیجه
triumphal
U
حاکی از پیروزی
symbolises
U
حاکی بودن از
pained
U
حاکی از درد
condemnatory
U
حاکی ازمحکومیت
betoken
U
حاکی بودن از
bespeak
U
حاکی بودن از
reminiscent of slavery
U
حاکی از بردگی
separative
U
حاکی از جدایی
expessive
U
حاکی نماینده
presageful
U
حاکی از فال بد
unexpressive
U
غیر حاکی
evidentiary
U
دال حاکی
portending
U
حاکی بودن
symbolising
U
حاکی بودن از
smelling
U
حاکی بودن از
smells
U
حاکی بودن از
symbolised
U
حاکی بودن از
symbolizes
U
حاکی بودن از
portends
U
حاکی بودن
symbolize
U
حاکی بودن از
symbolized
U
حاکی بودن از
representative
U
حاکی از مشعربر
bode
U
حاکی بودن از
portended
U
حاکی بودن
smelled
U
حاکی بودن از
smell
U
حاکی بودن از
purports
U
حاکی بودن از
representatives
U
حاکی از مشعربر
purport
U
حاکی بودن از
suspicious
U
حاکی ازبدگمانی
purported
U
حاکی بودن از
portend
U
حاکی بودن
symbolizing
U
حاکی بودن از
purporting
U
حاکی بودن از
hungered
[arch]
U
گرسنگی نما
under the stimulus of hunger
U
از فشار گرسنگی
strave
U
از گرسنگی مردن
He fainted from hunger.
U
از گرسنگی غش کردوافتاد
strave
U
گرسنگی خوردن
strave
U
گرسنگی کشیدن
ravenously
U
با گرسنگی زیاد
ravenous hunger
U
گرسنگی زیاد
hunger pangs
U
دردهای گرسنگی
hunger drive
U
سائق گرسنگی
ravenousness
U
گرسنگی زیاد
famish
U
گرسنگی کشیدن
famish
U
گرسنگی دادن
belly pinched
U
گرسنگی خورده
bulimy
U
ناخوشی گرسنگی
starveling
U
گرسنگی خورده
patience of hunger
U
طاقت گرسنگی
to starve to death
U
از گرسنگی مردن
starving
U
گرسنگی دادن
starving
U
از گرسنگی مردن
starving
U
گرسنگی کشیدن
starves
U
گرسنگی دادن
starves
U
از گرسنگی مردن
starves
U
گرسنگی کشیدن
starved
U
گرسنگی دادن
starved
U
از گرسنگی مردن
starved
U
گرسنگی کشیدن
starve
U
گرسنگی دادن
starve
U
از گرسنگی مردن
starve
U
گرسنگی کشیدن
starvation
U
گرسنگی کشیدن
hungrier
U
دچار گرسنگی
hungriest
U
دچار گرسنگی
hungrily
U
از روی گرسنگی
sensation of hunger
U
احساس گرسنگی
hungry
U
دچار گرسنگی
patience of hunger
U
تاب گرسنگی
emblematic
U
حاکی کنایه دار
symptomatic
U
حاکی از علائم مرض
expressive
U
حاکی اشاره کننده
abdicative
U
حاکی ازکناره گیری
significantly
U
قابل توجه حاکی از
significant
U
قابل توجه حاکی از
foreshadows
U
از پیش حاکی بودن از
liquorish
U
حاکی ازنوشابه دوستی
deprecatory
U
حاکی از نارضایتی یا بی میلی
secondary
U
حاکی از زمان گذشته
foreshadow
U
از پیش حاکی بودن از
foreshadowed
U
از پیش حاکی بودن از
foreshadowing
U
از پیش حاکی بودن از
a pang of hunger
U
احساس ناگهانی گرسنگی
to feel
[a bit]
peckish
U
کمی حس گرسنگی کردن
to die of hunger
[thirst]
U
از گرسنگی
[تشنگی]
مردن
hunger pain
U
درد گرسنگی
[پزشکی]
to be reduced to starvation
U
اجبارا گرسنگی کشیدن
hungered
[arch]
U
گرسنگی اور خشک
hungriest
U
گرسنگی اور حریص
many d. of hunger
U
بسیاری از گرسنگی می میرند
hungry
U
گرسنگی اور حریص
i am famishing
U
از گرسنگی دارم می میرم
hungrier
U
گرسنگی اور حریص
awesome
U
حاکی از ترس ناشی از بیم
signifying
U
حاکی بودن از باشاره فهماندن
signify
U
حاکی بودن از باشاره فهماندن
signifies
U
حاکی بودن از باشاره فهماندن
conspiratorial
U
حاکی از توط ئه وتوط ئه سازی
shipped bill of exchange
U
بارنامهای که حاکی ازمحموله است
hold out
U
حاکی بودن از خودداری کردن از
I feel faint with hunger.
U
از گرسنگی احساس ضعف می کنم.
iam not patient of hunger
U
من نمیتوانم تاب گرسنگی رابیاورم
I've got the munchies.
U
یکدفعه احساس گرسنگی میکنم.
Do you feel hungry?
U
شما احساس گرسنگی می کنید؟
hungered
U
گرسنگی دادن گرسنه شدن
hunger osteopathy
U
بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
We suffered hunger for a few days .
U
چند روز گرسنگی کشیدیم
hunger
U
گرسنگی دادن گرسنه شدن
The soldiers died from illness and hunger.
U
سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
hungering
U
گرسنگی دادن گرسنه شدن
acoria
U
مرض گرسنگی داء الجوع
hungers
U
گرسنگی دادن گرسنه شدن
radiant look
U
نگاهی که حاکی ازخوشی یاامیدواری باشد
reorder level
U
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
whew
U
صدای سوت حاکی از حیرت یاتحسین
bah
U
علامت تعجب حاکی ازاهانت و تحقیر
Hunger begets crime.
U
گرسنگی سبب جرم و جنایت میشود.
I'm not a bit hungry.
U
یکخورده هم احساس گرسنگی نمی کنم.
to starve into surrender
U
گرسنگی دادن وناگزیربه تسلیم کردن
I'm starving
[to death]
.
U
از گرسنگی دارم میمیرم.
[اصطلاح مجازی]
to mark good
U
نشان حاکی از بهادر روی کالا گذاشتن
augural
U
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
ink hard terms
U
اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
viva
U
حرف ندا حاکی از حسن نیت ودعای خیر
vivas
U
حرف ندا حاکی از حسن نیت ودعای خیر
open vertict
U
رای حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
wows
U
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wowing
U
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wowed
U
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wow
U
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
open verdict
U
رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
referenda
U
حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
attestation clause
U
ذکر میشود ومفادا حاکی از ان است که ایشان امضا وی را از هرجهت تصدیق می کنند
referendum
U
حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referendums
U
حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
average clause
U
عبارتی که در بیمه نامه دریایی درج میشود و حاکی از ان است که برخی از کالاهااز شمول این خسارت خارج میباشد
gloat
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
abram's law
U
این قانون حاکی از اینست که مقاومت یک ملات یا بتن بستگی به وزن اب وبه وزن سیمان در مخلوط ملات دارد
analphabet
U
حاکی از بیسوادی بیسوادی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com