English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clientship U حالت پاسمت کسیکه بدیگری پناهنده شده یا اوراوکیل خودکرده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
self-inflicted U خودکرده
amortize U بدیگری واگذارکردن
attack U با گفتارونوشتجات بدیگری حمله کردن
attacks U با گفتارونوشتجات بدیگری حمله کردن
to sell out U بدیگری واگذار کردن ورفتن
attacked U با گفتارونوشتجات بدیگری حمله کردن
birl U شراب نوشیدن وجام را بدیگری دادن
mediaevalist U کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
stripper U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
fugitives U پناهنده
immigrants U پناهنده
refugees U پناهنده
defectors U پناهنده
defector U پناهنده
refugee U پناهنده
fugitive U پناهنده
immigrant U پناهنده
internees U پناهنده
internee U پناهنده
refugee travel document U گذرنامه پناهنده
displaced persons U اشخاص پناهنده
fugitiveness U پناهنده یا فراری
take reffuge U پناهنده شدن
to shelter oneself U پناهنده شدن
shelter U پناهنده شدن
sheltered U پناهنده شدن
sheltering U پناهنده شدن
economic refugee U پناهنده اقتصادی
refugees U پناهنده سیاسی
shelters U پناهنده شدن
refugee U پناهنده سیاسی
interned U پناهنده جنگی
refugee's travel document U گذرنامه پناهنده
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
recognized refugee U پناهنده قبول شده
to seek refuge U پناه بردن پناهنده شدن
take sanctuary U پناهنده شدن به اماکن مقدسه
recognized asylum seeker U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
asylee U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
person entitled to asylum U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
environmental refugee U پناهنده محیط زیستی [بوم شناسی ] [سیاست]
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
whom U کسیکه
gospeller U کسیکه
one who U کسیکه
dragman U کسیکه
blessed is he who U کسیکه
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
introspectionist U کسیکه معتقد به
stalker U کسیکه میخرامد
whomso U بهر کسیکه
constructionist U کسیکه قانون
minimalist U کسیکه خرسنداست
long shot U کسیکه درمسابقات
tugger U کسیکه کوشش وتقلامیکند
snorter U کسیکه خرناس میکشد
misogynist U کسیکه از زن بیزار است
heliophobe U کسیکه ازافتاب بیزاراست
misogynists U کسیکه از زن بیزار است
rumormonger U کسیکه شایعه میسازد
benedick U کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
obstructionist U کسیکه برای جلوگیری
nobs U کسیکه از طبقات بالاباشد
pall bearer U کسیکه در همراهی با جنازه
nob U کسیکه از طبقات بالاباشد
wonder worker U کسیکه معجزه میکند
euphuist U کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
joggers U کسیکه اهسته می دود
scaler U کسیکه مقیاس بکارمیبرد
jogger U کسیکه اهسته می دود
figurant U کسیکه باجمع میرقصد
gunfighter U کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
purse bearer U کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
cessionary U کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
autodidact U کسیکه پیش خود میاموزد
weaner U کسیکه بچه را از شیر میگیرد
proselyte U کسیکه تازه بدینی واردشود
night walker U کسیکه در خواب راه میرود
waxer U کسیکه موم مالی میکند
pseudologist U کسیکه مرتبا دروغ میگوید
ghost-writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
chain smoker U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smoker U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smokers U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
sitters U کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
stargazer U کسیکه به ستاره ها خیره شده
prankster U کسیکه شوخی زننده کند
pranksters U کسیکه شوخی زننده کند
lobbyist U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyists U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
browser U کسیکه جسته وگریخته میخواند
ghost-writers U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
winegrower U کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
sitter U کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
symposiast U کسیکه در بزم شرکت میکند
ghost writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
processionist U کسیکه با دستهای راه میافتد
presentee U کسیکه چیزی باوعرضه شده
songwriter U کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
somnambulistic U کسیکه درخواب راه میرود
paralogist U کسیکه قیاس نادرست میسازد
paradoxist U کسیکه سخنهای متناقض میگوید
speller U کسیکه لغت را هجی میکند
first nighter U کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
paperhanger U کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
fillbelly U کسیکه درکاری حریص باشد
falconers U کسیکه با شاهین شکار میکند
falconer U کسیکه با شاهین شکار میکند
faunist U کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
symposiarch U کسیکه جلسهای را اداره میکند
scapegoats U کسیکه قربانی دیگران شود
ortorian U کسیکه شرکت در خواندن بنماید
elephantiac U کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
depositor U کسیکه پول در بانک میگذارد
demonist U کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
soliloquizer U کسیکه باخود حرف میزند
revenant U کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
sandbagger U کسیکه کیسه شن بکار برد
griper U کسیکه مرتب شکایت میکند
non entity U کسیکه بودونابوداو یکی است
libertines U کسیکه پابند مذهب نیست
libertine U کسیکه پابند مذهب نیست
gossiper U کسیکه شایعات بی اساس میدهد
contrapuntist U کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
gigman U کسیکه درشکه تک اسبه دارد
pledger U کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
fruiter U کسیکه درخت میوه میکارد
deadhead U کسیکه بدون بلیط سوار
fruitarian U کسیکه با میوه زندگی میکند .
personator U کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
soliloquist U کسیکه باخود حرف میزند
embracer U کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
watchers U کسیکه پاسداری و نظارت میکند
negroid U کسیکه خون سیاهان در او باشد
nightwalker U کسیکه شب در خواب راه میرود
light sleeper U کسیکه خوابش سبک است
inductee U کسیکه وارد خدمت شده
hylicist U کسیکه معتقد به مادیات است
malaprop U کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
pseudologer U کسیکه مرتبا دروغ میگوید
watcher U کسیکه پاسداری و نظارت میکند
sweaters U کسیکه عرق میکند پلوور
liveryman U کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
sweater U کسیکه عرق میکند پلوور
lobbyer U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
landsman U کسیکه زندگی وشغلش در خشکی است
undertakers U کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
demonstrationist U کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
sadistically U کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
milch cow U کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
undertaker U کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
mumbler U کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
sadist U کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
my neighbour at dinner U کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
head liner U کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
conventionalist U کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
covenantee U کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
sadistic U کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
would be U کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
would-be U کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
vouchee U کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
smatterer U کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
dabster U کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
loiters U :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
parroter U کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
non abstainer U کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
death watch U پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com