English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
answer mode U حالت پاسخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
inquiries U حالت محاورهای کامپیوتر که دستورات کاربر به سرعت پاسخ داده می شوند
inquiry U حالت محاورهای کامپیوتر که دستورات کاربر به سرعت پاسخ داده می شوند
interactive U حالت کامپیوتر که به کاربر امکان میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده ها را وارد کند و پاسخ را به سرعت دریافت کند
interrupt U به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
interrupting U به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
interrupts U به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
reactive mode U حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
Other Matches
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
respond U پاسخ
responsions U پاسخ
negative reply U پاسخ رد
responds U پاسخ
no U : پاسخ نه
statement U پاسخ
rebutter U پاسخ رد
response [commentary] U پاسخ
answers U پاسخ
replying U پاسخ
reply U پاسخ
replies U پاسخ
replied U پاسخ
in reply to U در پاسخ
answering U پاسخ
responded U پاسخ
replication U پاسخ
answer U پاسخ
answered U پاسخ
responses U پاسخ
item of written comment U پاسخ
in answer to U در پاسخ به
counterplea U پاسخ رد
reaction [answer, commentary] U پاسخ
representation [statement] U پاسخ
answerback U در پاسخ
response U پاسخ
come up with <idiom> U یافتن پاسخ
rejoining U پاسخ دادن
whole response U پاسخ کلی
respond U پاسخ دادن
replier U پاسخ دهنده
response duration U مدت پاسخ
rejoined U در پاسخ گفتن
w response U پاسخ کلی
responds U پاسخ دادن
responded U پاسخ دادن
response differentiation U تفکیک پاسخ
response amplitude U دامنه پاسخ
response equivalence U هم ارزی پاسخ
voice answer back U پاسخ سمعی
preparatory response U پاسخ مقدماتی
popular response U پاسخ رایج
plea U پاسخ دعوی
pleas U پاسخ دعوی
responsorial U پاسخ دهنده
oracle U پاسخ مبهم
oracles U پاسخ مبهم
movement response U پاسخ حرکت
answerable U پاسخ دار
response set U امایه پاسخ
original response U پاسخ ابتکاری
rejoins U پاسخ دادن
running rate U اهنگ پاسخ
solutions U پاسخ یک مشکل
solution U پاسخ یک مشکل
rejoin U در پاسخ گفتن
rejoin U پاسخ دادن
rejoined U پاسخ دادن
rejoining U در پاسخ گفتن
rejoins U در پاسخ گفتن
rejoinders U پاسخ دفاعی
irresponsive U پاسخ ندهنده
response latency U نهفتگی پاسخ
impluse response U پاسخ ایمپولز
response intensity U شدت پاسخ
vab U پاسخ سمعی
vaccum response U پاسخ غیابی
calculation U پاسخ تقریبی
image response U پاسخ تصویر
response rate U سرعت پاسخ
reflection response U پاسخ قرینه
position response U پاسخ مکانی
moro response U پاسخ مورو
response time U زمان پاسخ
response threshold U استانه پاسخ
operandum U ابزار پاسخ
manipulandum U ابزار پاسخ
to definitive answer U پاسخ قطعی
to make a response U پاسخ دادن
response strength U نیرومندی پاسخ
response generalization U تعمیم پاسخ
discriminatory response U پاسخ افتراقی
frequency respone U پاسخ فرکانس
delayed response U پاسخ درنگیده
right answer U پاسخ درست
correct response U پاسخ درست
rejoinder U پاسخ دفاعی
content response U پاسخ محتوایی
consummatory response U پاسخ پایانی
distal response U پاسخ دوربرد
anticipatory response U پاسخ انتظاری
early answer U پاسخ زود
emitted response U پاسخ صدوری
an a answer U پاسخ مثبت
anatomy response U پاسخ کالبدی
answerback U پاسخ برگشتی
conditioned response U پاسخ شرطی
answers U : پاسخ دادن
answer U : جواب پاسخ
answering U پاسخ به یک سوال
answering U : پاسخ دادن
answer U پاسخ به یک سوال
answering U : جواب پاسخ
answered U : پاسخ دادن
answered U پاسخ به یک سوال
answered U : جواب پاسخ
answers U : جواب پاسخ
answers U پاسخ به یک سوال
answer U : پاسخ دادن
color response U پاسخ رنگ
galvanic skin response U پاسخ برقی پوست
achromatic color response U پاسخ رنگ بی فام
interrogator responsor U دستگاه پرسش- پاسخ
open ended question U پرسش باز پاسخ
all or none response U پاسخ همه یا هیچ
ucr U پاسخ غیر شرطی
unconditioned response U پاسخ غیر شرطی
stimulus response theory U نظریه محرک- پاسخ
to answer in the a U پاسخ مثبت دادن
solves U یافتن پاسخ یک مشکل
phoning U پاسخ به تماس در تلفن
the answer is in the negative U پاسخ ان منفی است
phones U پاسخ به تماس در تلفن
modulation frequency response U پاسخ فرکانس مدولاسیون
phoned U پاسخ به تماس در تلفن
surrebutter U اخرین پاسخ خواهان
phone U پاسخ به تماس در تلفن
electrodermal response U پاسخ برقی پوست
conditioned emotional response U پاسخ هیجانی شرطی
psychogalvanic response U پاسخ گالوانیکی- روانی
pure color response U پاسخ خالص رنگ
s r psychology U روانشناسی محرک- پاسخ
stimulus response model U الگوی محرک- پاسخ
s r model U الگوی محرک- پاسخ
response time U زمان پاسخ دهی
return a negative U پاسخ منفی دادن
stimulus response psychology U روانشناسی محرک- پاسخ
rejoinder U پاسخ دفاعی دادن
conditioned escape response U پاسخ گریز شرطی
conditioned avoidance response U پاسخ اجتنابی شرطی
pilomotor response U پاسخ سیخ شدن مو
response hierarchy U سلسله مراتب پاسخ
shading response U پاسخ سایه روشن
rejoins U پاسخ دفاعی دادن
rejoining U پاسخ دفاعی دادن
rejoined U پاسخ دفاعی دادن
cer U پاسخ هیجانی شرطی
rejoin U پاسخ دفاعی دادن
solve U یافتن پاسخ یک مشکل
solved U یافتن پاسخ یک مشکل
solving U یافتن پاسخ یک مشکل
answer [to something] U پاسخ [به چیزی] [راه حل]
affirmative U پاسخ "بله " بود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com