Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
peronality of laws
U
حالت ویژه قانون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
byelaw
U
قانون ویژه
bylaw
U
قانون ویژه
quantum state
U
ویژه حالت
individualized
U
حالت ویژه دادن
individualizing
U
حالت ویژه دادن
bested
U
دارای حالت ویژه
individualised
U
حالت ویژه دادن
individualising
U
حالت ویژه دادن
individualize
U
حالت ویژه دادن
idiosyncratic
U
وابسته به حالت ویژه
energy eigenstate
U
ویژه حالت انرژی
individualizes
U
حالت ویژه دادن
individualises
U
حالت ویژه دادن
crossed controls
U
بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه
idiosyncrasies
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
to watch for certain symptoms
U
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
special interest groups
U
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialty
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
forced sale
U
فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism
U
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
the law is not retroactive
U
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
code
U
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
declaratory statute
U
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure
U
قانون اصول محاکمات قانون شکلی
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
praetorial
U
متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
penal statute
U
قانون جزایی قانون مجازات
say's law
U
قانون سی . براساس این قانون
canon
U
قانون کلی قانون شرع
canons
U
قانون کلی قانون شرع
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
marginal productivity law
U
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
implied trust
U
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
the law does not apply to him
U
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
the long arm of the law
U
دست قانون
[دست قدرتمند قانون]
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
expressed
U
ویژه
particular
U
ویژه
idiocrasy
U
ویژه
experts
U
ویژه گر
expert
U
ویژه گر
expresses
U
ویژه
specific
U
ویژه
express
U
ویژه
extra special
U
ویژه
expressing
U
ویژه
particulars
U
ویژه
specialist
U
ویژه گر
peculiar
U
ویژه
prerogative
U
حق ویژه
special
U
ویژه
priviege
U
حق ویژه
prerogatives
U
حق ویژه
specific humidity
U
نم ویژه
nets
U
ویژه
net
U
ویژه
specialists
U
ویژه گر
specifics
U
ویژه
adhoc
U
ویژه
paticular
U
ویژه
nett
U
ویژه
privilege
U
حق ویژه
special character
U
ویژه
extra
<adj.>
U
ویژه
specially
U
ویژه
special
<adj.>
U
ویژه
characteristic
U
نشان ویژه
relative density
U
گرانی ویژه
regiospecific
U
جهت ویژه
(not one's) cup of tea
<idiom>
U
علاقه ویژه
specialists
U
ویژه کار
specialist
U
ویژه کار
morbid
U
ویژه ناخوشی
characteristically
U
نشان ویژه
standing order
U
اوامر ویژه
standing orders
U
اوامر ویژه
proper volume
U
ویژه حجم
special effects
U
جلوههای ویژه
zoologist
U
ویژه گرجانورشناسی
specialty
U
ویژه گری
nutritionist
U
ویژه گر تغذیه
nutritionists
U
ویژه گر تغذیه
juvenile
U
ویژه نو جوانان
juveniles
U
ویژه نو جوانان
resistivity
U
مقاومت ویژه
versions
U
شرح ویژه
version
U
شرح ویژه
proper function
U
ویژه تابع
prerogatived
U
دارای حق ویژه
physiologist
U
ویژه گر فیزیولوژی
penologist
U
ویژه گر کیفرشناسی
characteristics
U
نشان ویژه
rarely
U
بااستادی ویژه
specific gravities
U
گرانی ویژه
specific gravity
U
گرانی ویژه
idiom
U
زبان ویژه
idiom
U
تعبیر ویژه
idioms
U
زبان ویژه
idioms
U
تعبیر ویژه
physiologists
U
ویژه گر فیزیولوژی
booths
U
جای ویژه
preceptorial
U
ویژه اموزگاری
praetorian guard
U
گارد ویژه
neurologist
U
ویژه گر اعصاب
monographs
U
ویژه نگاشت
monograph
U
ویژه نگاشت
garb
U
پوشاک ویژه
dead weights
U
ویژه وزن
dead weight
U
ویژه وزن
experts
U
ویژه کار
expert
U
ویژه کار
booth
U
جای ویژه
acoustician
U
ویژه گر اواشنود
self weight
U
ویژه وزن
speleologist
U
ویژه گر غارشناسی
specific heat
U
گرمای ویژه
specific drawdown
U
افت ویژه
specific donor
U
دهنده ویژه
specific cost
U
هزینه ویژه
species specific
U
نوع- ویژه
special verdict
U
تصمیم ویژه
special symbol
U
نماد ویژه
special passport
U
پاسپورت ویژه
specific heat
U
دمای ویژه
specific humidity
U
رطوبت ویژه
specific yield
U
ابدهی ویژه
specific weight
U
وزن ویژه
specific weight
U
سنگینی ویژه
specific volume
U
حجم ویژه
specific viscosity
U
گرانروی ویژه
specialization
U
ویژه گری
specialization
U
ویژه کاری
specific rotation
U
چرخش ویژه
specific resistance
U
مقاومت ویژه
specific lattice
U
شبکه ویژه
stall
U
لژ جایگاه ویژه
stalling
U
لژ جایگاه ویژه
special party
U
گروه ویژه
special bastard
U
حرامزاده ویژه
special agreement
U
قرارداد ویژه
specialities
U
ویژه گری
speciality
U
ویژه گری
singular matrix
U
ماتریس ویژه
singular matrix
U
ماتریش ویژه
specializing
U
ویژه گری
specializes
U
ویژه گری
specialize
U
ویژه گری
specialising
U
ویژه گری
specialises
U
ویژه گری
lingoes
U
زبان ویژه
prerogatives
U
دارای حق ویژه
prerogatives
U
حق یا امتیاز ویژه
prerogative
U
دارای حق ویژه
special duty
U
کار ویژه
special drawing rights
U
حق برداشت ویژه
special drawing right
U
حق برداشت ویژه
special deposits
U
سپردههای ویژه
special character
U
دخشه ویژه
special case
U
مورد ویژه
lineament
U
نشان ویژه
lineaments
U
نشان ویژه
prerogative
U
حق یا امتیاز ویژه
lingo
U
زبان ویژه
eigenfunction
U
ویژه تابع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com