English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
marshiness U حالت مردابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
marish U مردابی
fenny U مردابی
paludal U مردابی
paludic U مردابی
paludous U مردابی
paludinal U مردابی
paludine U مردابی
impaludism U تب مردابی
moory U مردابی
queachy U مردابی
paludose U مردابی
quaggy U مردابی
marsh malaria U هوای مردابی
mangrove forest U جنگل مردابی
impaludism U نوبه مردابی
impaludism U ناخوشی مردابی
paludal fever U تب مالاریایا مردابی
bog lime U اهک مردابی
bog soil U خاک مردابی
will o the wisp U روشنایی مردابی فانوس شیطان
maremma U زمین مردابی بد هوا در دریاکنار
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
expression U حالت
phases U حالت
phased U حالت
phase U حالت
ill conditioned U بد حالت
unexpressive U بی حالت
manner U حالت
expressions U حالت
disposition U حالت
fettle U حالت
temper U حالت
tempered U حالت
tempers U حالت
moods U حالت
mood U حالت
self U حالت
cases U حالت
stances U حالت
stance U حالت
predicament U حالت
estates U حالت
estate U حالت
situation U حالت
situations U حالت
attitude U حالت
attitudes U حالت
line condition U حالت خط
predicaments U حالت
case U حالت
grain U حالت
stating U حالت
feverishness U حالت تب
condition U حالت
posturing U حالت
postures U حالت
postured U حالت
posture U حالت
glass eyed U بی حالت
states U حالت
temperament U حالت
temperaments U حالت
state U حالت
febricity U حالت تب
state- U حالت
queasiness U حالت قی
stated U حالت
pyreticosis U حالت تب
status U حالت
makes U حالت
make U حالت
idiocrasy U حالت
if U حالت
skin the cat U حالت گربهای
rapturously U با حالت بیخودی
dative U حالت برایی
real mode U حالت واقعی
aglow U در حالت هیجان
reclining position U حالت غنوده
pulverulence U حالت خاکی
polyvalency U حالت چندفرفیتی
refractivity U حالت انکسار
repellency U حالت دفع
resiliency U حالت ارتجاعی
saccharinity U حالت قندی
possessives U حالت اضافه
nominative case U حالت فاعلیت
small ball U پرتاب بی حالت
trim U وضع حالت
possessive U حالت اضافه
nominative case U حالت فاعلی
trimmest U وضع حالت
no load condition U حالت بی باری
trims U وضع حالت
thirstily U با حالت تشنگی
sentimentalism U حالت احساساتی
normal state U حالت نرمال
objective case U حالت مفعولی
seismicity U حالت ارتعاش
sea state U حالت دریا
soild state U حالت جامد
of a good d. U خوش حالت
orthogonality U حالت عمودی
queasily U با حالت تهوع
quantum state U ویژه حالت
faintly U در حالت ضعف
periodicity U حالت تناوبی
pyreticosis U حالت حمائی
paramnesia U حالت فراموشی
individualism U حالت انفرادی
veins U حالت تمایل
vein U حالت تمایل
spring U حالت فنری
pastiness U حالت خمیری
springs U حالت فنری
queasiness U حالت تهوع
perpendicularity U حالت عمودی
physical state U حالت فیزیکی
ragingly U با حالت خشم
output state U حالت خروجی
oxidation number U حالت اکسایش
polyvalence U حالت چندفرفیتی
plumbness U حالت عمودی
privileged mode U حالت ممتاز
oxidation state U حالت اکسایش
problem state U حالت مسئلهای
prone position U حالت درازکش
protected mode U حالت محفوظ
normality U حالت عادی
inactive status U حالت انتساب
deadness U حالت مرده
heat proof quality U حالت نسوزی
hang over U حالت خماری
ground state U حالت پایه
grittiness U حالت شنی
goutiness U حالت نقرسی
vitreus state U حالت شیشهای
colloidal state U حالت کلوییدی
glassy state U حالت شیشهای
command mode U حالت فرماندهی
gas phase U حالت گازی
fugitiveness U حالت شخص
humanness U حالت انسانیت
i.c. U حالت اولیه
in form U خوش حالت
in a state of depression U در حالت افسردگی
borderline state U حالت مرزی
burst mode U حالت پیوسته
ignition condition U حالت احتراق
idle position U حالت سکون
chararcter mode U حالت دخشهای
idiocrasy U حالت مخصوص
childishness U حالت بچگی
circuit opening U حالت مدارباز
iciness U حالت یخی
circumstantiality U حالت وکیفیت
conjugality U حالت زناشویی
continuum state U حالت پیوستار
erectness U حالت عمودی
deliverable state U در حالت تحویل
equilibrium state U حالت تعادل
equation of state U معادله حالت
deplorble condltion U حالت زار
energy state U حالت انرژی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com