English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
peninsularity U حالت شبه جزیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Manx U وابسته به جزیره انسان لهجهای که در جزیره نامبرده بدان سخن میگویند
rhodian U وابسته به جزیره rhodes اهل جزیره رودز
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
isles U جزیره
island جزیره
isle U جزیره
islands U جزیره
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
crete U جزیره کرت
Haiti U جزیره هاییتی
isles U جزیره کوچک
isle U جزیره کوچک
chersonese U شبه جزیره
islaner U اهل جزیره
islaner U جزیره نشین
island of reil U جزیره ریل
insularity U جزیره بودن
Madagascar U جزیره مالاگازی
Malta U جزیره مالت
coral island U جزیره مرجانی
islets U جزیره کوچک
Cyprus U جزیره قبرس
cay U جزیره کوچک
reef U جزیره نما
reefs U جزیره نما
peninsula U شبه جزیره
islet U جزیره کوچک
insular U وابسته به جزیره
sand bank U جزیره نما
islanders U جزیره نشین
newfoundland U جزیره نیوفاوندلند
island U جزیره ساختن
islands U جزیره ساختن
islander U جزیره نشین
peninsulas U شبه جزیره
insulates U بصورت جزیره دراوردن
malay peninsula U شبه جزیره مالاکا
shoaly U پر از جزیره نمایاتپههای دریایی
cretan U اهل جزیره کرت
insulate U بصورت جزیره دراوردن
crimean U اهل جزیره کریمه
cuban U اهل جزیره کوبا
islands U جزیره دار کردن
icelander U اهل جزیره ایسلند
manxman U اهل جزیره انسان
pawn island U جزیره پیادهای شطرنج
manhattan U جزیره مان هاتان
minorca U جزیره مینورکا در مدیترانه
jutland U شبه جزیره دانمارک
atoll U جزیره مرجانی حلقوی
peninsulate U شبه جزیره کردن
sicilian U اهل جزیره سیسیل
greenlander U اهل جزیره گرینلند
peninsular U وابسته به شبه جزیره
isles U جزیره نشین کردن
island U جزیره دار کردن
rialto U جزیره ریالتو در ونیز
eyot U جزیره کوچک در رودخانه
atolls U جزیره مرجانی حلقوی
isle U جزیره نشین کردن
insulating U بصورت جزیره دراوردن
haitian U اهل جزیره هاییتی
enisle U بصورت جزیره دراوردن جداکردن
liliputian U وابسته به جزیره خیالی لی لی پوت
crannog U جزیره کوچک میان دریاچه
tahitian U اهل جزیره تاهیتی در جزایرپلینزی
shelf U تپه دریایی جزیره نما
iberian U اهل شبه جزیره ایبری
key کی [جزیره ای کوچک در ایالت فلوریدا]
floating island U جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
Iceland U جزیره ایسلند زبان ایسلندی
orkney lslands U جزیره اورکنی درشمال اسکاتلند
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
rumpy U یکجور گربه بی دم در جزیره man of isle
maf U بیزاری مردم جزیره سیسیل ازقانون
peloponnesian U وابسته به شبه جزیره جنوبی یونان
terra firma U قطعه اصلی خطه بدون جزیره
the peninsula U شبه جزیره اسپانی و پرتغال ایبری
corsican U اهل جزیره کورس دردریای مدیترانه
samoan U وابسته به یا اهل جزیره ساموا واقع در پلینزی
st helena U جزیره سنت هلن درجنوب غربی افریقا
Aztec architecture U معماری آزتکی [مربوط به ساکنان جزیره تکسکوکو]
the peninsular war U جنگ انگلیس و فرانسه در شبه جزیره ایبری
minoan U مربوط به تمدن باستان عصرمفرغ جزیره کرت
daedalus U نام معماری که ساختمان پرپیچ و خم جزیره کرت را ساخت
sandbar U جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
holm U جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
paphian U وابسته PAPHOS شهرباستانی جزیره قبرس که اختصاص برب النوع عشق داشت
atole U جزیره یا جزایر مرجانی که اطراف دریاچه را مثل کمربندی احاطه کرده باشد
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
self U حالت
predicament U حالت
estate U حالت
postures U حالت
if U حالت
mood U حالت
fettle U حالت
cases U حالت
case U حالت
predicaments U حالت
situation U حالت
line condition U حالت خط
make U حالت
posturing U حالت
tempers U حالت
tempered U حالت
temper U حالت
makes U حالت
postured U حالت
posture U حالت
unexpressive U بی حالت
estates U حالت
moods U حالت
phase U حالت
status U حالت
idiocrasy U حالت
phased U حالت
states U حالت
stated U حالت
stating U حالت
pyreticosis U حالت تب
condition U حالت
glass eyed U بی حالت
phases U حالت
state- U حالت
expressions U حالت
situations U حالت
attitude U حالت
attitudes U حالت
feverishness U حالت تب
temperaments U حالت
stance U حالت
stances U حالت
temperament U حالت
febricity U حالت تب
grain U حالت
queasiness U حالت قی
ill conditioned U بد حالت
manner U حالت
expression U حالت
disposition U حالت
state U حالت
queasiness U حالت تهوع
aglow U در حالت هیجان
real mode U حالت واقعی
fluidity U حالت مایعی
queasily U با حالت تهوع
objective case U حالت مفعولی
nervousness U حالت عصبانی
defensively U با حالت تدافع
ragingly U با حالت خشم
of a good d. U خوش حالت
defensively U حالت دفاعی
rapturously U با حالت بیخودی
normal state U حالت نرمال
orthogonality U حالت عمودی
veins U حالت تمایل
downiness U حالت کرکی
dative U حالت برایی
problem state U حالت مسئلهای
privileged mode U حالت ممتاز
polyvalency U حالت چندفرفیتی
polyvalence U حالت چندفرفیتی
faintly U در حالت ضعف
possessive U حالت اضافه
paramnesia U حالت فراموشی
physical state U حالت فیزیکی
thirstily U با حالت تشنگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com