Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (24 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
nauseate
U
حالت تهوع دست دادن
nauseated
U
حالت تهوع دست دادن
nauseates
U
حالت تهوع دست دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
queasily
U
با حالت تهوع
qualms
U
حالت تهوع
sicknesses
U
حالت تهوع
queasiness
U
حالت تهوع
nausea
U
حالت تهوع
qualm
U
حالت تهوع
sickness
U
حالت تهوع
I feel nauseated.
U
حالت تهوع دارم.
mawkish
U
حالت تهوع نسبت به غذای بدمزه
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
individualising
U
حالت ویژه دادن
individualizing
U
حالت ویژه دادن
individualised
U
حالت ویژه دادن
individualises
U
حالت ویژه دادن
individualized
U
حالت ویژه دادن
individualize
U
حالت ویژه دادن
individualizes
U
حالت ویژه دادن
foreignize
U
حالت بیگانه دادن یایافتن
cold form
U
در حالت سرد شکل دادن
to set
U
جای دادن
[در حالت ایستاده]
de scramble
U
سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
numeric
U
حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
cold work
U
عملیات شکل دادن و چکش کاری فلزات در حالت سرد ودر دماهای پایین
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
adnauseam
U
تهوع
sick headache
U
تهوع
nausea
U
تهوع
mal de mer
U
تهوع
queazy
U
تهوع اور
fulsome
U
تهوع اور
nauseousness
U
تهوع اوری
sickening
U
تهوع اور
nauseating
U
تهوع اور
queasy
U
تهوع اور
adnauseam
U
بدرجهء تهوع
qualmish
U
دچارحالت تهوع
nauseant
U
تهوع اور
morning sickness
U
تهوع بامدادی
nauseous
U
تهوع اور
sickener
U
چیز تهوع اور
vomiting agent
U
عامل تهوع اور
emetic gas
U
گاز تهوع اور
sickish
U
تااندازهای تهوع اور
wamble
U
احساس تهوع کردن
to be sick
U
حال تهوع داشتن
to feel sick
U
حال تهوع داشتن
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
carsickness
U
تهوع در اثر بودن در اتومبیل
nauseant
U
دارو و یا چیزدیگری که تهوع اورد
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
seasickness
U
تهوع وبهم خوردگی حال در سفر دریا
i sickened at the sight
U
از دیدن ان حال تهوع بمن دست داد
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
nauseously
U
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
consents
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
forward seat
U
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
make
U
حالت
glass eyed
U
بی حالت
line condition
U
حالت خط
stances
U
حالت
stance
U
حالت
attitudes
U
حالت
queasiness
U
حالت قی
tempers
U
حالت
situations
U
حالت
situation
U
حالت
febricity
U
حالت تب
attitude
U
حالت
unexpressive
U
بی حالت
moods
U
حالت
mood
U
حالت
posture
U
حالت
case
U
حالت
posturing
U
حالت
postures
U
حالت
condition
U
حالت
if
U
حالت
postured
U
حالت
idiocrasy
U
حالت
self
U
حالت
cases
U
حالت
predicaments
U
حالت
pyreticosis
U
حالت تب
fettle
U
حالت
temperaments
U
حالت
temperament
U
حالت
predicament
U
حالت
ill conditioned
U
بد حالت
estate
U
حالت
phases
U
حالت
state-
U
حالت
states
U
حالت
status
U
حالت
state
U
حالت
phased
U
حالت
phase
U
حالت
stating
U
حالت
feverishness
U
حالت تب
manner
U
حالت
grain
U
حالت
expression
U
حالت
makes
U
حالت
disposition
U
حالت
temper
U
حالت
expressions
U
حالت
estates
U
حالت
stated
U
حالت
tempered
U
حالت
averaged
U
در حالت کلی
balminess
U
حالت مرهمی
adrenergic reponse state
U
حالت پر ادرنالینی
thirstily
U
با حالت تشنگی
spasticity
U
حالت تشنج
resilience
U
حالت ارتجاعی
averaging
U
در حالت کلی
states
U
دولتی حالت
domesticity
U
حالت اهلی
state vector
U
بردار حالت
averages
U
در حالت کلی
deliverable state
U
در حالت تحویل
stating
U
دولتی حالت
waxiness
U
حالت مومی
initial state
U
حالت اغازی
cases
U
موضوع حالت
state of rest
U
حالت ساکن
stasis
U
حالت سکون
case
U
موضوع حالت
possessives
U
حالت اضافه
state function
U
تابع حالت
state of emergency
U
حالت اضطرار
affectivity
U
حالت عاطفی
state of equilibrium
U
حالت تعادل
possessive
U
حالت اضافه
input mode
U
حالت ورودی
affectedly
U
با حالت بخودگرفته
sponginess
U
حالت ابری
average
U
در حالت کلی
state of war
U
حالت مخاصمه
state of stress
U
حالت تنش
spasticity
U
حالت انقباضی
state of siege
U
حالت محاصره
flexibility
U
حالت گیر
insert mode
U
حالت درج
spatiality
U
حالت فضایی
aplomb
U
حالت عمودی
attention
U
حالت خبردار
sphericity
U
حالت کروی
spin state
U
حالت اسپین
deplorble condltion
U
حالت زار
attentions
U
حالت خبردار
genitive
U
حالت اضافه
eigenstate
U
حالت انرژی
atilt
U
با حالت حمله
the vocative case
U
حالت ندا
thraw
U
حالت نزع
lucid interval
U
حالت افاقه
posing
U
وضع حالت
doughiness
U
حالت خمیری
poses
U
وضع حالت
posed
U
وضع حالت
energy state
U
حالت انرژی
crudely
U
در حالت خامی
the needle
U
حالت عصبانی
nervousness
U
حالت عصبانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com