Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ultimate strength
U
حاصلضرب بیشترین بار ممکن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
limit load
U
بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود
perpetuting testtimony
U
تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
product
U
حاصلضرب
products
U
حاصلضرب
productive
U
حاصلضرب
product
[the result of multiplying]
U
حاصلضرب
[ریاضی]
sum of products
U
مجموع حاصلضرب
vector product
U
حاصلضرب برداری
product of sums
U
حاصلضرب مجموعه ها
scalar product
U
حاصلضرب اسکالر
product
U
حاصل حاصلضرب
cross products
U
حاصلضرب ضربدری
product
U
محصول حاصلضرب
products
U
حاصل حاصلضرب
products
U
محصول حاصلضرب
logic product
U
حاصلضرب منطقی
scalar product
U
حاصلضرب عددی
factorial
U
حاصلضرب اعدادصحیح مثبت
solubility product constant
U
ثابت حاصلضرب انحلال
ion product constant
U
ثابت حاصلضرب یونی
solubility product constant
U
ثابت حاصلضرب انحلال پذیری
mechanical percentage
U
حاصلضرب مقدار درصدهندسی در نسبت حد ارتجاعی فولاد به مقاومت محاسباتی بتن
maximum
U
بیشترین
most
U
بیشترین
uttermost
U
بیشترین
utmost
U
بیشترین
peak speed
U
بیشترین تندی
highest price
U
بیشترین قیمت
maximum slope
U
بیشترین شیب
peak demand
U
بیشترین تقاضا
superlatives
U
بیشترین درجه عالی
superlative
U
بیشترین درجه عالی
make the most of
<idiom>
U
بیشترین سود را بردن
absolute address
U
بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
best profit output
U
محصول در بیشترین مقدارسود
machine address
U
بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
planck law
U
مقدار کوانتوم برحسب واحدهای انرژی برابراست با حاصلضرب مقدارثابت کوانتوم در فکانس
best profit point
U
نقطه بیشترین مقدار سود
peaking
U
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
peaks
U
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
peak
U
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
range
U
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
columns
U
چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
column
U
چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
ranged
U
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
rated altitude
U
ارتفاعی که در ان موتورپیستونی بیشترین توان رادارد
peaks
U
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
ranges
U
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
peak
U
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
peaking
U
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
make time
<idiom>
U
بیشترین مسافت را درکمترین وقت رفتن
available
U
بیشترین قدرت الکتریکی یا پردازش یک سیستم
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
design stress resultant
U
تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
spanning
U
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
peaks
U
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
capacities
U
بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
capacity
U
بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
peaking
U
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
channels
U
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channelled
U
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channeling
U
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
spanned
U
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
span
U
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
channel
U
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channeled
U
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
peak
U
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
spans
U
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
maximum
U
بیشترین حجم داده که قابل ذخیره سازی است
physical record
U
بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
throughput
U
بیشترین خروجی وسیله که با مشخصات اصلی مط ابق باشد
limiting speed
U
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
best rate of climb speed
U
سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است
key
مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد
limits
U
محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر
tolerances
U
بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
untimate load
U
بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
tolerance
U
بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
limiting velocity
U
بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
fans
U
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
fanning
U
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
fanned
U
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
fan
U
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
activities
U
بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
activity
U
بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
integrated
U
روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
resolution
U
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
resolutions
U
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
aggregate
U
بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
Shannon's Law
U
قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
rates
U
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rate
U
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
aggregates
U
بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
best angle of climb airspeed
U
سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
duty rated
U
بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
minimal tree
U
درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
cruise control
U
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
best economy mixture
U
نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
fan
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanning
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanned
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fans
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
posse
U
ممکن
workable
<adj.>
U
ممکن
executable
<adj.>
U
ممکن
feasible
U
ممکن
makable
[spv. makeable]
<adj.>
U
ممکن
practicable
<adj.>
U
ممکن
makable
<adj.>
U
ممکن
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
ممکن
manageable
<adj.>
U
ممکن
feasible
<adj.>
U
ممکن
makeable
<adj.>
U
ممکن
thinkable
U
ممکن
achievable
<adj.>
U
ممکن
possible
U
ممکن
contrivable
<adj.>
U
ممکن
doable
<adj.>
U
ممکن
posses
U
ممکن
conceivable
U
ممکن
wein law
U
طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
unfeasible
<adj.>
U
غیر ممکن
multilevel
U
با مقادیر ممکن
perchance
U
ممکن است
warnings
U
توجه به خط ر ممکن
as far as possible
U
هر چه ممکن است
impracticable
<adj.>
U
غیر ممکن
mayhap
U
ممکن است
warning
U
توجه به خط ر ممکن
perhaps
U
ممکن است
inexecutable
<adj.>
U
غیر ممکن
impossible
U
غیر ممکن
possible capacity
U
گنجایش ممکن
available
U
ممکن الحصول
ternary
U
با سه حالت ممکن
interactive
U
را ممکن میکند
to be posible
U
ممکن بودن
possibilities
U
چیز ممکن شق
possibility
U
چیز ممکن شق
probable error
U
خطای ممکن
as much as possible
U
هر قدر ممکن است
pron to
U
با حداکثر سرعت ممکن
an impossible act
U
کار غیر ممکن
to the nth degree
<idiom>
U
بالاترین وجه ممکن
probable error
U
خطای ممکن
[ریاضی]
feasible solutions
U
راه حلهای ممکن
i may go
U
ممکن است بروم
leg
U
مسیر ممکن در یک تابع
nemo tenetur ad impossible
U
غیر ممکن وادارکرد
may
U
ممکن است میتوان
legs
U
مسیر ممکن در یک تابع
minimise
U
کوچک کردن تا حد ممکن
fixed point notation =
U
نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
auctioneering device
U
وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
infinity
U
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
quantity theory of money
U
حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
Can you help me?
ممکن است کمکم کنید؟
may i go yes you may
U
ایا ممکن است من بروم
he may come late
U
ممکن است دیر بیاید
Excuse me. May I get by?
ببخشید. ممکن است رد شوم؟
perhaps you have seen it
U
ممکن است انرادیده باشید
ramp weight
U
حداکثر وزن ممکن هواپیما
Could you bring me ... ?
ممکن است ... برایم بیاورید؟
ambiguous
U
آنچه دو معنای ممکن دارد
May I have a blanket?
U
ممکن است یک پتو برایم بیاورید؟
May I park there?
U
ممکن است اینجا پارک کنم؟
Can you tell me where ... is?
آیا ممکن است به من بگویید ... کجاست؟
May I have an ashtray?
U
ممکن است یک زیرسیگاری برایم بیاورید؟
you have perhaps seen it
U
ممکن است انرا دیده باشید
By hook or by crook. somehow.
U
هر جوری شده ( بهر طریق ممکن )
WI'll you give the car a wash (wash – down) please.
U
ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید
boolean operation
U
یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست
Would you wait for me, please?
U
ممکن است لطفا منتظرم باشید؟
May I have my bill, please?
U
ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
Can you help me with my luggage?
U
ممکن است بارم را حمل کنید؟
Can you give me the key, please?
U
لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟
Can you lend me ...
آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
phoneme
U
که ممکن است کلمهای را ایجاد کند
May I have an iron?
U
ممکن است یک اتو برایم بیاورید؟
it is not p to climb it
U
نمیتوان از ان بالارفت بالارفتن از ان ممکن نیست
Can you give me an estimate?
U
ممکن است یک برآورد هزینه به من بدهید؟
mesh
U
هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
contingency
U
چیزی که دراینده ممکن است رخ دهد
contingencies
U
چیزی که دراینده ممکن است رخ دهد
bifurcation
U
سیستمی که در آن فقط دو نتیجه ممکن است
bistable
U
که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
Could you put us up for the night ?
U
ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
ccd
U
که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
meshes
U
هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
meshing
U
هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
clamper
U
مداری که سطح سیگنال را از نوک اسکن کردن یا سایر وسایل ورودی به بیشترین حد محدود میکند زودتر از وقتی که به یک مقدار عددی تبدیل شود
May I have some ...?
آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
Would you mind filling in this registration form?
U
آیا ممکن است این فرم را پر کنید؟
optimize
U
کار کردن چیزی با حداکثر کارایی ممکن
May I have a bath towel?
U
ممکن است یک حوله حمام برایم بیاورید؟
capacity
U
انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
capacities
U
انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
three state logic
U
دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
May I have some soap?
U
ممکن است چند تا صابون برایم بیاورید؟
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com