Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hem
U
حاشیه دارکردن
hemmed
U
حاشیه دارکردن
hemming
U
حاشیه دارکردن
hems
U
حاشیه دارکردن
marge
U
حاشیه دارکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
rim
U
لبه داریا حاشیه دارکردن
rims
U
لبه داریا حاشیه دارکردن
lacevi
U
بستن با بند سفت کردن حاشیه دارکردن
Other Matches
rosette border
U
حاشیه گل و بوته
[اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
Zipper selvage
U
حاشیه زیپ شکل
[در مناطق کرد نشین شرق ترکیه عده ای از بافندگان حاشیه های فرش خود را بصورت دندانه زیپ می بافند بطوری که کل حاشیه شکل یک زیپ بسته را نشان می دهد.]
minor border
U
حاشیه فرعی
[حاشیه کناری]
[این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
freaks
U
خط دارکردن رگه دارکردن
freak
U
خط دارکردن رگه دارکردن
Kufic border
U
حاشیه کوفی
[این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
ragged
U
متن چاپ شده با حاشیه سمت چپ هم سطح , حاشیه سمت راست غیر مسط ح
ragged
U
متن چاپ شده با حاشیه سمت راست هم سطح و حاشیه سمت چپ غیر مسط ح
friezes
U
حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
frieze
U
حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
turtle border
U
حاشیه سماوری
[در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
reciprocal border
U
حاشیه قرینه
[گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
Herati border
U
طرح حاشیه هراتی
[این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
gadroon
U
اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
fever
U
تب دارکردن
fevers
U
تب دارکردن
string
U
زه دارکردن
cut teeth
U
دندانه دارکردن
ruts
U
شیار دارکردن
rut
U
شیار دارکردن
bemirch
U
لکه دارکردن
terrace
U
تختان دارکردن
articulate
U
مفصل دارکردن
articulates
U
مفصل دارکردن
articulating
U
مفصل دارکردن
paler
U
میله دارکردن
spot
U
لکه دارکردن
pale
U
میله دارکردن
spots
U
لکه دارکردن
palest
U
میله دارکردن
terrace
U
تراس دارکردن
terraces
U
تراس دارکردن
ratchet
U
ضامن دارکردن
ratchets
U
ضامن دارکردن
loops
U
حلقه دارکردن
knees
U
زانو دارکردن
knee
U
زانو دارکردن
torch
U
مشعل دارکردن
torches
U
مشعل دارکردن
tube
U
لوله دارکردن
tubes
U
لوله دارکردن
capped
U
پوشش دارکردن
cap
U
پوشش دارکردن
tarnish
U
لکه دارکردن
looped
U
حلقه دارکردن
loop
U
حلقه دارکردن
diapers
U
گل وبوته دارکردن
diaper
U
گل وبوته دارکردن
tipping
U
نوک دارکردن
dot
U
نقطه دارکردن
soil
U
لکه دارکردن
torching
U
مشعل دارکردن
soiling
U
لکه دارکردن
soils
U
لکه دارکردن
cog
U
دندانه دارکردن
cogs
U
دندانه دارکردن
dotting
U
نقطه دارکردن
bordering
U
لبه دارکردن
charge
U
عهده دارکردن
fouls
U
لکه دارکردن
foulest
U
لکه دارکردن
fouler
U
لکه دارکردن
fouled
U
لکه دارکردن
stigmatize
U
نشان دارکردن
smeared
U
لکه دارکردن
smear
U
لکه دارکردن
frills
U
ریشه دارکردن
indents
U
دندانه دارکردن
point
U
گوشه دارکردن
charges
U
عهده دارکردن
smears
U
لکه دارکردن
programs
U
برنامه دارکردن
smearing
U
لکه دارکردن
program
U
برنامه دارکردن
indent
U
دندانه دارکردن
indenting
U
دندانه دارکردن
rod
U
میله دارکردن
rivel
U
چوروک دارکردن
plicate
U
چین دارکردن
indenture
U
شیار دارکردن
torched
U
مشعل دارکردن
tarnished
U
لکه دارکردن
bordered
U
لبه دارکردن
fledge
U
کرک دارکردن
rods
U
میله دارکردن
terraces
U
تختان دارکردن
engrail
U
کنگره دارکردن
engrail
U
دندانه دارکردن
tarnishes
U
لکه دارکردن
border
U
لبه دارکردن
frill
U
ریشه دارکردن
mullion
U
جرز دارکردن
tip
U
نوک دارکردن
beards
U
ریش دارکردن
foul
U
لکه دارکردن
machicolate
U
مزغل دارکردن
tarnishing
U
لکه دارکردن
beard
U
ریش دارکردن
nett
U
با تورگرفتن شبکه دارکردن
net
U
با تورگرفتن شبکه دارکردن
nets
U
با تورگرفتن شبکه دارکردن
distain
U
لکه دارکردن جلادادن
rainbow border
U
حاشیه رنگین کمان
[در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
to t. on any one's corn
U
احساس کسی راجریحه دارکردن
vesicular
U
حفره ایجادکردن ابدانک دارکردن
vesiculate
U
حفره ایجاد کردن ابدانک دارکردن
enmesh
U
مثل توروپارچه پشته بندی سوراخ دارکردن
brims
U
حاشیه
rim
U
حاشیه
brink
U
حاشیه
braid
U
حاشیه
braided
U
حاشیه
braids
U
حاشیه
marginal
U
حاشیه
marginally
U
در حاشیه
apostil
U
حاشیه
postil
U
حاشیه
outskirt
U
حاشیه
margine
U
حاشیه
marginate
U
حاشیه
marginal note
U
حاشیه
margent
U
حاشیه
listel
U
حاشیه
kerb=curb
U
حاشیه
rand
U
حاشیه
selvage
U
حاشیه
draft
U
حاشیه
skirter
U
حاشیه رو
selvedge
U
حاشیه
frilling
U
حاشیه
fimbriation
U
حاشیه
border line
U
خط حاشیه
fringe
U
حاشیه
verges
U
حاشیه
verge
U
حاشیه
skirts
U
حاشیه
skirted
U
حاشیه
skirt
U
حاشیه
draught
U
حاشیه
fringes
U
حاشیه
rims
U
حاشیه
gloss
U
حاشیه
bordering
U
حاشیه
bordered
U
حاشیه زه
bordering
U
حاشیه زه
bordered
U
حاشیه
border
U
حاشیه زه
margin
U
حاشیه
border
U
حاشیه
margins
U
حاشیه
marge
U
حاشیه
brimming
U
حاشیه
list
U
حاشیه
brimmed
U
حاشیه
brim
U
حاشیه
marginalia
U
یادداشتهای حاشیه
margent
U
حاشیه کتاب
bleeding edge
U
حاشیه نقشه
laciniate
U
حاشیه دار
border
U
حاشیه گذاشتن
lister
U
حاشیه دوز
edgings
U
حاشیه یابی
edging
U
حاشیه یابی
buffer distance
U
حاشیه امنیت
profit margins
U
حاشیه سود
unresolved corners
U
حاشیه متقاطع
scholiast
U
حاشیه نویس
rim
U
لبه حاشیه
impluse margine
U
حاشیه ایمپولز
circumstantiality
U
حاشیه پردازی
rims
U
لبه حاشیه
kerb
U
حاشیه پیاده رو
annotate
U
حاشیه نوشتن
annotated
U
حاشیه نوشتن
fringy
U
حاشیه دار
frizzly
U
حاشیه دار
fimbriated
U
حاشیه دار
fimbriate
U
حاشیه دار
bordering
U
حاشیه گذاشتن
frizzy
U
حاشیه دار
drawnwork
U
حاشیه دوزی
divagation
U
حاشیه روی
frilled
U
حاشیه دار
fringed
U
حاشیه دار
annotates
U
حاشیه نوشتن
annotating
U
حاشیه نوشتن
limbate
U
حاشیه دار
laciniated
U
حاشیه دار
bordered
U
حاشیه گذاشتن
annotator
U
حاشیه نویس
profit margin
U
حاشیه سود
rimmed
U
حاشیه دار
emarginate
U
برداشتن حاشیه از
ancon
U
حاشیه تزئین
marginalized
U
در حاشیه قراردادن
marginalizes
U
در حاشیه قراردادن
annotations
U
حاشیه نویسی
annotation
U
حاشیه نویسی
marginalizing
U
در حاشیه قراردادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com