Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 59 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
chirrup
U
جیک جیک پی درپی
chirruped
U
جیک جیک پی درپی
chirruping
U
جیک جیک پی درپی
chirrups
U
جیک جیک پی درپی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
steadied
U
پی درپی مداوم
steadies
U
پی درپی مداوم
steadiest
U
پی درپی مداوم
steady
U
پی درپی مداوم
steadying
U
پی درپی مداوم
weave
U
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
weaves
U
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
flux
U
گداز تغییرات پی درپی
batter
U
پی درپی زدن
batters
U
پی درپی زدن
prowl
U
درپی شکار گشتن
prowled
U
درپی شکار گشتن
prowling
U
درپی شکار گشتن
prowls
U
درپی شکار گشتن
bobble
U
پی درپی اشتباه کردن
bobbles
U
پی درپی اشتباه کردن
nurse
U
حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nursed
U
حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nurses
U
حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
after
U
درپی
successive
U
پی درپی
continual
U
پی درپی
continuum
U
پی درپی
attend
U
درپی چیزی بودن
attending
U
درپی چیزی بودن
attends
U
درپی چیزی بودن
pelt
U
پی درپی زدن پی در پی ضربت خوردن
pelted
U
پی درپی زدن پی در پی ضربت خوردن
pelts
U
پی درپی زدن پی در پی ضربت خوردن
harass
U
حملات پی درپی کردن
harasses
U
حملات پی درپی کردن
fusillade
U
اتش پی درپی
turkey
U
3 امتیاز کامل استرایک پی درپی
turkeys
U
3 امتیاز کامل استرایک پی درپی
consecutive
U
پی درپی
bottom bouncing
U
ماهیگیری با قایق و تکان دادن پی درپی قلاب
continuate
U
پی درپی
crepitate
U
انفجار پی درپی کردن
drive volley
U
ضربههای پی درپی کوتاه ومستقیم
gather shot
U
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
hand on
U
پی درپی وبتواترچیزی را رساندن
hand running
U
پی درپی
insufflate
U
پی درپی روح دمیدن در
keep on at a person
U
کسی را با سرزنش وتقاضاهای پی درپی بستوه اوردن
kentish fire
U
محلهای پی درپی وجمعی نمایشهای پی درپی وگروهی
one after a
U
یکی درپی دیگری
plutonic theory
U
فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند
power 0
U
تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
to goon a wild goose chase
U
درپی کارغیرعملی یامحال رفتن
to thrash out the truth
U
حقیقت امری را بزحمت وباازمایشهای پی درپی دریافتن
trilcgy
U
سه تراژدی پی درپی
vomiturition
U
قی پی درپی
what is he seeking?
U
درپی چیست
scrounge around
<idiom>
U
درپی چیزی گشتن
no end
<idiom>
U
پی درپی بدون توقف
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com