Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
vamp
U
جوراب کوتاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sock
U
جوراب ساقه کوتاه
Other Matches
hosed
U
جوراب
garters
U
کش جوراب
hoses
U
جوراب
gaskin
U
جوراب
garter
U
کش جوراب
hosing
U
جوراب
hose
U
جوراب
f.of a stocking
U
کف جوراب
short lunge
U
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
half hose
U
جوراب مردانه
shank
U
ساق جوراب
sock
U
جوراب پوشیدن
hosier
U
جوراب فروش
ammunition stocking
U
جوراب سربازی
panty hose
U
جوراب شلواری
hosiery
U
جوراب بافی
to pull on one's stockings
U
جوراب پا کردن
garters
U
بند جوراب
garter
U
بند جوراب
suspender
U
بند جوراب
suspenders
U
بند جوراب
garter
U
بند یا کش جوراب
silk stocking
U
جوراب ابریشمی
garters
U
بند یا کش جوراب
instep
U
پاشنه جوراب یاکفش
stocked
U
جوراب ساق بلند
knitting needle
U
میل جوراب بافی
insteps
U
پاشنه جوراب یاکفش
to darn socks
U
جوراب
[پاره]
را دوختن
stock
U
جوراب ساق بلند
stocking
U
جوراب زنانه ساقه بلند
A pair of shoes (gloves,socks).
U
یک جفت کفش( دستکش ؟جوراب )
bobby sox
U
جوراب ساقه بلند دخترانه
bobby socks
U
جوراب ساقه بلند دخترانه
stockings
U
جوراب زنانه ساقه بلند
galligaskins
U
نوعی جوراب یا پاپوش قرون 61 و 71
narrowing
U
بهم کشیدگی ساقه یا دهنه جوراب
pantie girdle
U
کرست بند جوراب دار زنانه
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
bluestockings
U
منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
bluestocking
U
منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
short quard
U
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
knitting pin
U
میل جوراب بافی یاکش بافی که درته ان دگمه یاگلولهای دارد
trews
U
شلوار چسبان یا نیم شلواری جوراب دار چسبان
hurdle step
U
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
heel
U
پاشنه جوراب پاشنه گذاشتن به
heels
U
پاشنه جوراب پاشنه گذاشتن به
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
stockier
U
کوتاه
dwarfish
U
کوتاه
shorter
U
کوتاه
little
U
کوتاه
liliputian
U
قد کوتاه
of short duration
U
کوتاه
scut
U
دم کوتاه
pigmy
U
قد کوتاه
pigmies
U
قد کوتاه
low
U
کوتاه
concise
U
کوتاه
stockiest
U
کوتاه
pygmies
U
کوتاه
pygmies
U
قد کوتاه
pygmy
U
کوتاه
short
U
کوتاه
synoptic
U
کوتاه
stocky
U
کوتاه
pigmy
U
کوتاه
shortest
U
کوتاه
pygmy
U
قد کوتاه
down
U
کوتاه
stunts
U
کوتاه
fleeting
<adj.>
U
کوتاه
curt
<adj.>
U
کوتاه
concise
<adj.>
U
کوتاه
dumpy
U
کوتاه
succinct
U
کوتاه
pigmies
U
کوتاه
curtal
U
کوتاه
bas relif
U
کوتاه
short
<adj.>
U
کوتاه
stunting
U
کوتاه
miniature
U
کوتاه
miniatures
U
کوتاه
stunt
U
کوتاه
puny
U
قد کوتاه
succinct
<adj.>
U
کوتاه
brief
U
کوتاه مختصر
formulates
U
کوتاه کردن
formulating
U
کوتاه کردن
curtail
U
کوتاه کردن
curtailed
U
کوتاه کردن
curtailing
U
کوتاه کردن
novella
U
رمان کوتاه
scurrying
U
مسابقه کوتاه
formulated
U
کوتاه کردن
shortens
U
کوتاه تر کردن
shortened
U
کوتاه کردن
shortens
U
کوتاه کردن
shortened
U
کوتاه تر کردن
briefed
U
کوتاه مختصر
short drop
U
دراپ کوتاه
one track
U
کوتاه فکر
briefer
U
کوتاه مختصر
briefest
U
کوتاه مختصر
short circuit
U
اتصال کوتاه
formulate
U
کوتاه کردن
curtails
U
کوتاه کردن
short blast
U
بوق کوتاه
playlet
U
نمایش کوتاه
clipping
U
کوتاه کردن
scurried
U
مسابقه کوتاه
stags
U
کوتاه کردن
stag
U
کوتاه کردن
lie-down
U
استراحت کوتاه
scurries
U
مسابقه کوتاه
scurry
U
مسابقه کوتاه
lie down
U
استراحت کوتاه
truncating
U
کوتاه کردن
short burst
U
رگبار کوتاه
bas-reliefs
U
برجسته کوتاه
short brittle
U
شکننده- کوتاه
bas-relief
U
برجسته کوتاه
short blast
U
سوت کوتاه
bas relief
U
برجسته کوتاه
truncate
U
کوتاه کردن
truncated
U
کوتاه کردن
piaffer
U
یورتمه کوتاه
truncates
U
کوتاه کردن
razee
U
کوتاه کردن
novelet
U
داستان کوتاه
cutty sark
U
دامن کوتاه
basso relief
U
برجسته کوتاه
half pint
U
کوتاه تر از مقدارمتوسط
half timber
U
الوار کوتاه
hare sighted
U
کوتاه بین
hide bound
U
کوتاه فکر
apophthegm
U
گفتار لب و کوتاه
an incomprehensive report
U
گزارش کوتاه
unabridged
U
کوتاه نشده
idyl
U
چکامه کوتاه
abridge
U
کوتاه کردن
idyl
U
قصیده کوتاه
space
U
زمان کوتاه
term paper
U
رساله کوتاه
novelettes
U
داستان کوتاه
novelette
U
داستان کوتاه
short story
داستان کوتاه
short stories
U
داستان کوتاه
gnomical
U
کوتاه لب نویس
brachydactyly
U
کوتاه انگشتی
breeks
U
شلوار کوتاه
correption
U
کوتاه کردن
conte
U
داستان کوتاه
cut off
U
کوتاه کردن
coatee
U
دامن کوتاه
chiton
U
قبای کوتاه
chitchat
U
صحبت کوتاه
detruncate
U
کوتاه کردن
chip shot
U
ضربه کوتاه
detruncation
U
کوتاه شدگی
draw in
U
کوتاه شدن
easy term
U
کوتاه مدت
epigrammatical
U
کوتاه ونیشدار
escopet
U
قرابینه کوتاه
by pass
U
اتصال کوتاه
bunny hop
U
پرش کوتاه
britches
U
شلوار کوتاه
fubsy
U
کوتاه وکلفت
shuffling
U
گام کوتاه
shuffles
U
گام کوتاه
shuffled
U
گام کوتاه
curt
U
کوتاه ومختصر
pygmy
U
ادم کوتاه قد
pygmies
U
ادم کوتاه قد
pigmies
U
ادم کوتاه قد
escopette
U
قرابینه کوتاه
poops
U
صدای کوتاه
poop
U
صدای کوتاه
shortening
U
کوتاه شدگی
mackinaw
U
کت کوتاه و سنگین
abbreviated
U
کوتاه شده
manakin
U
ادم کوتاه قد
low
U
کوتاه دون
manikin
U
ادم کوتاه قد
morello
U
گیلاس دم کوتاه
aphorisms
U
سخن کوتاه
aphorism
U
سخن کوتاه
low frequency wave
U
موج کوتاه
lop sided
U
کوتاه و بلند
line to line fault
U
اتصال کوتاه خط به خط
shuffle
U
گام کوتاه
short-circuits
U
اتصال کوتاه
short-circuit
U
اتصال کوتاه
short-haul
U
خط سیر کوتاه
short haul
U
خط سیر کوتاه
short-wave
U
موج کوتاه
short wave
U
موج کوتاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com