English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 287 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hominid U جنس انسان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ape U میمون انسان نما
aped U میمون انسان نما
apes U میمون انسان نما
aping U میمون انسان نما
gargoyle U ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
gargoyles U ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
voice U صدای انسان
voice U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voice U تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
voice U تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
voice U صدای سخنرانی انسان
voices U صدای انسان
voices U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voices U تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
voices U تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
voices U صدای سخنرانی انسان
voicing U صدای انسان
voicing U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voicing U تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
voicing U تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
voicing U صدای سخنرانی انسان
machine U یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machined U یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machines U یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
man U انسان
mans U انسان
intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
egoism U یکی از اصول فلسفه ماکیاولی و عبارت است ازاعتقاد به خودپرستی وخودخواهی انسان که مبنای فلسفه او به نام اگوئیسم جهانی قرار گرفته است
human nature U طبیعت انسان
rickshaw U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaws U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
superman U موجود مافوق انسان
supermen U موجود مافوق انسان
perfectionist U کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
perfectionists U کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
forbidden fruit U چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
forbidden fruits U چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
bedbug U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
bedbugs U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
rump U کفل انسان
rumps U کفل انسان
Manx U وابسته به جزیره انسان لهجهای که در جزیره نامبرده بدان سخن میگویند
homo sapiens U انسان اندیشه ورز
misanthrope U انسان گریز
misanthropes U انسان گریز
anthropologist U انسان شناس
centaur U حیوان افسانهای با بالاتنه انسان وپایین تنه اسب قنطورس
centaurs U حیوان افسانهای با بالاتنه انسان وپایین تنه اسب قنطورس
automaton U ماشینی که کارهای انسان را میکند
automatons U ماشینی که کارهای انسان را میکند
guinea pig U خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
guinea pigs U خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
man eater U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
man-eater U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
man-eaters U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
anthropoid U شبه انسان
anthropoid U انسان نما
anthropoids U شبه انسان
anthropoids U انسان نما
ash U بقایای جسد انسان پس از مرگ
humanitarian U انسان گرایانه
slink U انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slinking U انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slinks U انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
egalitarian U طرفدارتساوی انسان
satyr U موجود نیمه انسان ونیمه بز
satyrs U موجود نیمه انسان ونیمه بز
humanism U مکتب اصالت انسان
humanism U مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
gorilla U بزرگترین میمون شبیه انسان
gorillas U بزرگترین میمون شبیه انسان
dewlap U غبغب انسان
dewlaps U غبغب انسان
man made U مصنوع انسان انسانی
man made U ساخته دست انسان
man-made U مصنوع انسان انسانی
man-made U ساخته دست انسان
humankind U نوع انسان
humankind U بشریت نژاد انسان
non human U غیر متعلق به نژاد انسان
non-human U غیر متعلق به نژاد انسان
superhuman U ابر انسان فوق بشری
superhuman U برتر از انسان
anthropomorphic U شبیه انسان
anthropomorphic U دارای شکل انسان
subhuman U مادون انسان
subhuman U دارای صفاتی شبیه انسان
liberalism U اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
cannibalism U ادمخواری انسان
humanoid U شبیه انسان
humanoids U شبیه انسان
mankind U نوع انسان
crutch U محل انشعاب بدن انسان
crutches U محل انشعاب بدن انسان
humanised U انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanises U انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
Other Matches
anthropo U پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
anthrop U پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
artificial intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
id U مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
anthropography U علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
feelings indigenous to man U احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
mortals U انسان
mortal U انسان
human being U انسان
in human shape U انسان
loard of creation U انسان
homo U انسان
human beings U انسان
homosapiens U انسان
godman U انسان خداوار
brisket U سینه انسان
homo economicus U انسان اقتصادی
economic man U انسان اقتصادی
heidelberg man U انسان هایدلبرگ
eudemonology U گفتاردرسعادت انسان
atomy U اسکلت انسان
anthropophobia U انسان هراسی
primitive U انسان اولیه
misanthropy U انسان بیزاری
anthropomorphism U انسان انگاری
palms U کف دست انسان
humanly U مثل انسان
anthropology U انسان شناسی
anthropocentrism U انسان محوری
humanist U انسان گرا
palm U کف دست انسان
infrahuman U پایین تر از انسان
manward U بطرف انسان
marginal man U انسان حاشیهای
the outward man U انسان فاهر
pithecanthrope U انسان میمونی
bod U بدن انسان
bods U بدن انسان
The human body U بدن انسان
infrahuman U مادون انسان
homosapiens U نوع انسان
humansit U انسان دوست
kindlity U انسان وار
homo politicus U انسان اجتماعی
homo faber U انسان ابزارساز
human movement U حرکت انسان
theophany U فهور خدابه انسان
ethos U صفات وشخصیت انسان
varmint U انسان یاحیوان مزاحم
varment U انسان یاحیوان مزاحم
anthropology U علم انسان شناسی
homosapiens U نام علمی انسان
foliate mask U صورت مجسمه انسان
misanthropic U مربوط به انسان گریزی
trunks U خرطوم بینی انسان
cultural anthropology U انسان شناسی فرهنگی
hu man U وابسته ب ه انسان بشری
hypomorph U انسان سرگرد وپاکوتاه
kindlily U بطورملایم انسان وار
equalitarian U طرفدار تساوی انسان
man of mould U انسان خاکی یا فانی
anthropometry U انسان سنجی جسمانی
man trap U دام برای انسان
manxman U اهل جزیره انسان
feces U مدفوع انسان وحیوان
neoanthropic U شبیه انسان جدید
physical anthropology U انسان شناسی جسمانی
pre adamite U انسان پیش از ادم
prehuman U پیش از پیدایش انسان
neoanthropic U وابسته به انسان جدید
theophany U تجلی خدا به انسان
trunk U خرطوم بینی انسان
buff U جلا پوست انسان
buffs U جلا پوست انسان
zombi U انسان زنده شد ادم احمق
as memory serves U هر وقت بیاد انسان بیاید
anthropophagous U تغذیه کننده از گوشت انسان
kinesiology U تشریح حرکات بدنی انسان
droid U یک ادم ماشینی شبیه انسان
glanders U بیماری مسری اسب و انسان
macaca U بوزینه دم کوتاه شبیه انسان
floruit U دوره رشد وپیشرفت انسان
macaque U بوزینه دم کوتاه شبیه انسان
hu man U دارای خوی انسانی انسان
man is a risible creature U انسان مخلوقی است خنده کن
truncal U وابسته به تنه انسان یا درخت
zombies U انسان زنده شد ادم احمق
preadolescence U دوره قبل از بلوغ انسان
zombie U انسان زنده شد ادم احمق
anthropology U مبحث روابط انسان با خدا
polygenesis U پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
pithecanthrope U برزخ میان انسان و میمون
humanization U انسان پروری متمدن سازی
anthropogenic U مربوط به پیدایش و تکامل انسان
trichotomy U تقسیم وجود انسان به سه قسمت
anthropic U مربوط به دوران پیدایش انسان
theophanic U وابسته به تجلی خدا به انسان
self born U پیدا شده در نفس انسان
protohistory U مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
inhabitiveness U میل طبیعی انسان به بود باش
misanthropist U کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
psilanthropy U عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
pick up a trail/scent <idiom> U تشخیص جای پای انسان یا حیوان
prehominidae U پستانداران معدوم انسان نمای اولیه
prehominid U پستانداران معدوم انسان نمای اولیه
The human brain is a complex organ . U مغز انسان عضو پیچیده یی است
zooplasty U فن پیوند زدن گوشت جانور به انسان
theanthropic U مجسم کننده ذات خدادرهیکل انسان
psilanthropism U عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
machover draw a person test U ازمون کشیدن شکل انسان مکوور
mensch U [انسان آراسته، بالغ، درستکار و مسئول]
crumpled rose leaf U چیزی که خوشی انسان رامنغض میکند
memento mori U کاسه یاچیزدیگری که انسان رابیادمردن می اندازد
fruitarianism U اعتقادباینکه خوراک انسان بایدمیوه باشد
bleb U برامدگی روی پوست انسان یاگیاه
anthropometry U مبحث سنجش و اندازه گیری بدن انسان
metempsychosis U حلول روح متوفی در بدن انسان یا جانوردیگری
anthropometric U وابسته به مبحث اندازه گیری بدن انسان
animalist U مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
theriaanthropism U پرستش موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانورباشند
acanthocephala U انواع کرمهای قلاب دار رودهء انسان
antic U [ستون زن پیکر یا دیگر انسان ها با شکل نامتجانس]
earwax U جرم گوش [کالبد شناسی بدن انسان]
cerumen U جرم گوش [کالبد شناسی بدن انسان]
outer ear U گوش بیرونی [کالبد شناسی بدن انسان]
acoustic meatus [Meatus acusticus] U مجرای گوش [کالبد شناسی بدن انسان]
external ear U گوش بیرونی [کالبد شناسی بدن انسان]
auditory passage U مجرای گوش [کالبد شناسی بدن انسان]
man handle U با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
cerumen U واکس گوش [کالبد شناسی بدن انسان]
earwax U واکس گوش [کالبد شناسی بدن انسان]
auditory canal U مجرای گوش [کالبد شناسی بدن انسان]
life cycle U مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
beak-head U [آذینی از مجموعه سر حیوان، پرنده یا انسان یا منقاری رو به پایین]
ricksha U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
fairy [peris] U طرح انسان های بالدار، فرشته یا پری [در فرش]
nasopharyngeal tonsil U لوزه سوم [پزشکی] [کالبد شناسی بدن انسان]
pharyngeal tonsil U لوزه سوم [پزشکی] [کالبد شناسی بدن انسان]
adenoid U لوزه سوم [پزشکی] [کالبد شناسی بدن انسان]
Madrklmh that every human being is conscious knowledge U مادرکلمه است که هر انسان اگاه به آن آشنایی کامل دارد
therianthropic U وابست به موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانور بودند
snails U وقت تلف کردن انسان یا حیوان تنبل وکندرو
linebreeding U پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
homo U جانورانی که انسان وانواع میمون ها نیز جزو ان بشمارمیروند
pinworm U کرم ریزسنجاقی انگل روده انسان ازدسته نماته ها
android U نام یک ادم مکانیکی که شبیه انسان مذکر است
snail U وقت تلف کردن انسان یا حیوان تنبل وکندرو
lanugo U کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
busman's holiday U تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
animalism U نفس پرستی اعتقاد باین که انسان جانوری بیش نیست
minotaur U جانوری که نیمی از بدنش گاو ونیم دیگرش انسان بودن
periscopic lens U شیشه عدسی که بوسیله ان انسان مستواندچیزهای دورترازچشم رس راهم به بیند
to gild the pill U چیزناگواری راکه انسان ناچاراست تحمل نمایدبصورت خوشی دراوردن
anthropocentric U معتقد باینکه انسان اشرف مخلوقات و مرکز ثقل موجودات است
paranoia or noea U دیوانگی خیالی که دران انسان مردم دیگر رازیردست وسزاوارمی پندارد
ventriloquism U سخن گفتن انسان بطوریکه شنونده نداند صدا ازکجابیرون امده
sand crack U ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
pithecanthropus U انسان اولیه میمون نمای دورهء پلیوسن که جمجمه اش در جاوه کشف شده
Nothing can.compensate for the loss ones health. U هیچ چیز سلامت از دست رفته انسان رانمی تواند جبران کند
presentationism U عقیده باینکه چیزهای واقعی هنگام درک در مغز انسان نمایش داده میشوند
solipsism U فرضیهای که معتقد است نفس انسان چیزی جز خودوتغییرات حاصله درنفس خودرا نمیشناسد
arabesque U منبت کاری [تزئین شده با شاخه ها، برگ ها و میوه ها یا صورتک های انسان و حیوان]
Elibilinde U [طرحی ترکی در گلیم بافی که نمادی از یک انسان و حالت دست به کمر وی را نشان می دهد.]
zinjanthropus U شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts. U مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
redout U قرمز شدن یا سرخ شدن میدان دید یا جلوی چشم انسان
synthesisers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
humanize U انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
straw that breaks the camel's back <idiom> U مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
humanized U انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanizes U انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanizing U انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanising U انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
AI U طراحی و پیشبرد برنامههای کامپیوتری که از هوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید می کنند و شامل دلایل ابتدایی و سایر خصوصیات بشری هستند
subjective U فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
in personam U علیه شخص خاصی علیه انسان
figural rug [pictorial] U فرش تصویری [در این نوع بافت چهره انسان و یا مناظر قسمت اصلی فرش را تشکیل داده و معمولا در ابعاد کوچک بافته می شود.]
relief U نقش یا گل برجسته [این امر در فرشبافی بیشتر در هنگام بافت چهره انسان، گاه نقوش حیوانات و یا استفاده از آیات، کلمات و شعر در متن و یا حاشیه فرش بکار می رود.]
association for computers and humanities U یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
tree of life U درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
hunting design U طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
pictorial rug U قالیچه های تصویری [قالیچه های پرتره] [در اینگونه فرش ها نگاره های معمول فرش ها استفاده نمی شود و در آن از تصاویر انسان، حیوان، طبیعت، بناها و حوادث تاریخی بهره می گیرند. به آن نقش غلط نیز می گویند.]
The real problem is not whether machines think but whether men do. U مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com