English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shrinkage U جمع شدن الیاف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
raffia U الیاف رافیا
binder U اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
binders U اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
yarn U الیاف داستان افسانه امیز
yarns U الیاف داستان افسانه امیز
crepe paper U کاغذ الیاف درشت
coir U الیاف سخت وزبر
polyester U الیاف یاپارچه پولی استر
kapok U الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
flax U درخت کتان الیاف کتان
jute U کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
braid U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braided U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braids U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
Manila U از الیاف گیاهی نساجی
tow U پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
tows U پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
fibers U الیاف
acetate fibers U الیاف استاتی
acetate rayon process U فرایند تهیه الیاف استاتی
braid shield U روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
bungee U ریسمان الاستیکی متشکل ازرشتههای لاستیکی که توسط الیاف بافته شده نخی پوشانده شده
calendaring U قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
close grain U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
close grained U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
dacron U نام تجارتی الیاف مصنوعی پارچه داکرون
decorticate U بصورت الیاف در اوردن از
fascicle U دسته یامجموعه کوچک الیاف
fascicule U دسته یا مجموعه کوچک الیاف
fasciculus U دسته یا مجموعه کوچک الیاف
fiber optics U الیاف نوری
fibrillation U تشکیل الیاف
flaxy filaments U رشته هایا الیاف کتان
flocculus U دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
glass fibers U الیاف شیشه
henequen U الیاف محکم وزرد رنگ گیاه صباره
ingrain U نخی که قبلا الیاف ان رنگ شده است
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
manila rope U الیاف یا طناب مانیلا
oakum U الیاف قیراندود کنف مخصوص درزگیری
oakum U پس مانده الیاف شاهدانه کنف لایی
piassava U الیاف نخل پیاساوا
plucker U ماشین الیاف بازکن پشم
ramie U الیاف گیاه
ravel U از هم جداکردن الیاف
spun glass U شیشه مذاب الیاف مانند
unidirectional composite U ساختاری که همه الیاف یارشتههای ان موازی بوده ومعمولا در جهت نیروی وارده میباشند
viscose rayon U الیاف سلولزی مصنوعی
vulcanized fiber U الیاف وولکانیده
yacht rope U طناب ساخته شده از الیاف نرم و سفید مانیل
acrylic fibers U الیاف مصنوعی اکریلیک [گاه در فرش بصورت تقلبی به جای پشم استفاده می شود]
adhesion of fibers U خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
bath dye U حمام رنگرزی الیاف
blade U کاردک تیز جهت بریدن الیاف اضافی
bleaching U رنگ زدایی الیاف
bleeding [running] U رنگ پس دادن الیاف و نخ های رنگ شده پس از رنگرزی و بافته شدن فرش
burl [nep] U گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
carding brush U شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
carding U موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
carpet beetle U نوعی سوسک که در حالت لارو حشره الیاف پشم را مورد تغذیه خود قرار داده و اصطلاحا باعث بیدزدگی فرش می شود
carpet moth U بید فرش که خصوصا در جاهای تاریک و کم نور الیاف پشم فرش را مورد حمله قرار می دهد
cellulose U الیاف سلولز [در پنبه کنف و غیره]
cotton-carder U جدا کننده الیاف
curing time U مدت زمان پخت الیاف در رنگرزی
denier U دنیر [واحد اندازه گیری الیاف فیلامنت مثل ابریشم که هر نهصد متر طول آن معادل یک گرم است.]
density U تراکم الیاف [در یک مساحت معین]
direct dyes U رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
dry rot U پوسیدگی [خشک و فاسد شدن الیاف پنبه که در اثر رشد قارچ بر روی لیف بوجود می آید. فرش هایی که در جای رطوبتی یا گرم و شرجی قرار دارند بیشتر در معرض این آسیب دیدگی هستند.]
dyeability U قابلیت رنگرزی الیاف
dye-stuff U ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
ferrous sulfate U دندانه آهن [جهت تولید رنگ های تیره تر و کاهش تردی و شکنندگی الیاف پشم]
filament U الیاف [بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی]
flock U [الیاف ریز و خرد شده که قابلیت ریسندگی دارند.]
goat hair U موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
greige carpet U فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
hair U [الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
hank U طول مشخصی از نخ [بطور مثال یک هنک یا کلاف الیاف پنبه معادل با هشتصد و چهل یارد یا هفتصد و پنجاه و شش متر می باشد.]
hemp U گیاه شاهدانه [در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
hydrophobic U [الیاف مصنوعی ضد جذب آب]
jute fiber U [الیاف کنف که از ساقه این گیاه تیه می شوند. در فرش های ماشینی از کنف بین تار و پود استفاده می شود و در بعضی از فرش های هندی و چینی آنرا با مخلوط پنبه در تار استفاده می کنند.]
lanolin U لانولین [ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
man-made fiber U الیاف مصنوعی
man-made fiber U الیاف شیمیایی
mildew U کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
mohair U کرک [نوعی الیاف پروتئینی نازک شبیه پشم که بیشتر از بز و شتر تهیه شده و در بافت قسمت های ظریف بکار می رود.]
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
moult U [پودنما شدن فرش در اثر از دست دادن پرزها، ریزش الیاف از سطح فرش]
nap side U خواب فرش [با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
natural fiber U الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم]
nep U پرز [تل] [گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
orientation of fibers U نظم و یکنواختی الیاف در نخ
over dyeing U [رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
patina U [جرم، کبره و کثیف شدن الیاف پشم در اثر مرور زمان]
ply yarn U نخ چندلا [در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
protein fiber U الیاف پروتئینی [مانند ابریشم و پشم]
scissored wool U پشم مقراضی [پشمی که با قیچی دستی چیده شده نه با ماشین برقی لذا الیاف یک ناحیه دارای طول های متفاوت می باشند.]
shoulders U [اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
single yarn U نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
sliver U فتیله نخ [الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
Other Matches
wool sorting U دسته بندی الیاف [بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
synthetic fibers U الیاف شیمیایی [الیاف مصنوعی]
vat dyeing U رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
undyed <adj.> U الیاف خام
to unravel woven [knitted] fabric U از هم جداکردن [الیاف]
vegetable fiber U الیاف گیاهی
stripping of dye U رنگبری کردن از الیاف
vegetable fiber U الیاف سلولزی [مثل پنبه و کنف]
tip fading U [رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
S-twist [S-spun] U نخ چپ تاب [جهت پیچیدن الیاف بدور یکدیگر در این نوع نخ مانند حرف اس لاتین است.]
staple U [الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com