Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sconce
U
جمجمه استعداد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
average strength
U
استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
crania
U
جمجمه
cranium
U
جمجمه
skull
U
جمجمه
acranial
U
بی جمجمه
craniums
U
جمجمه
skulls
U
جمجمه
scalp
U
جمجمه
brainpan
U
جمجمه
scalps
U
جمجمه
craniometry
U
جمجمه سنجی
death's head
U
جمجمه مرده
phrenologist
U
جمجمه شناس
cranioscopy
U
جمجمه نگاری
skull
U
جمجمه فرق سر
craniometer
U
جمجمه پیما
cranial capacity
U
گنجایش جمجمه
phrenologist
U
جمجمه خوان
pans
U
کفه جمجمه
pan-
U
کفه جمجمه
skulls
U
جمجمه فرق سر
cranial index
U
شاخص جمجمه
cranial nerve
U
عصب جمجمه
skull and crossbones
U
جمجمه و دو استخوان
craniate
U
جمجمه دار
pan
U
کفه جمجمه
phrenology
U
جمجمه خوانی
craniologist
U
جمجمه شناس
craniology
U
جمجمه شناسی
microcephalia
U
سر کوچکی جمجمه کوچک
phrenological
U
وابسته به جمجمه خوانی
pericranium
U
قسمت خارجی جمجمه
phrenology
U
علم براهین جمجمه
endocrane
U
سطح درونی جمجمه
osteocranium
U
قسمت استخوانی جمجمه
craniological
U
وابسته به جمجمه شناسی
phrenology
U
جمجمه شناسی روانی
sagittal
U
وابسته به درز سهمی جمجمه
cranial index
U
صد برابر نسبت بین طول جمجمه وارتفاع ان
crossbones
U
تصویر دو استخوان متقاطع درزیر جمجمه که نشان پرچم دزدان دریایی است
pithecanthropus
U
انسان اولیه میمون نمای دورهء پلیوسن که جمجمه اش در جاوه کشف شده
talents
U
استعداد
cabiler
U
استعداد
talent
U
استعداد
talented
U
استعداد
aptness
U
استعداد
amplitude
U
استعداد
potentiality
U
استعداد
potentialities
U
استعداد
brilliance
U
استعداد
verve
U
استعداد
liability to disease
U
استعداد
endowments
U
استعداد
endowment
U
استعداد
parted
U
با استعداد
aptitudes
U
استعداد
aptitude
U
استعداد
ingenuity
U
استعداد
ungifted
U
بی استعداد
talentless
U
بی استعداد
gormless
U
کم استعداد
gifted
U
با استعداد
turns
U
استعداد
susceptibility
U
استعداد
inapt
U
بی استعداد
turn
U
استعداد
susceptivity
U
استعداد
property
U
استعداد
capacities
U
استعداد
geniuses
U
استعداد
genius
U
استعداد
unintelligent
U
بی استعداد
capability
U
استعداد
predispostion
U
استعداد
capacity
U
استعداد
simpleminded
U
کم استعداد
palooka
U
بوکسور بی استعداد
child prodigy
U
بچهبا استعداد
caliber
U
گنجایش استعداد
command strength
U
استعداد یکان
occupational aptitude
U
استعداد شغلی
indisposedness
U
عدم استعداد
imitativeness
U
استعداد تقلید
risible faculty
U
استعداد خنده
resistibility
U
استعداد مقاومت
reproductivity
U
استعداد هم اوری
war strenght
U
استعداد جنگی
division slice
U
استعداد لشگری
reproductivity
U
استعداد تولید
end strength
U
استعداد نهایی
mechanical aptitude
U
استعداد فنی
frost susceptibility
U
استعداد یخزدگی
flair
U
استعداد خصیصه
indisposition
U
عدم استعداد
aptitude test
U
ازمون استعداد
cleverness
U
هوشیاری استعداد
capacities
U
استعداد مقام
capacities
U
گنجایش استعداد
shifts
U
نوبتی استعداد
artistry
U
استعداد هنرپیشگی
capacity
U
استعداد مقام
art
U
استعداد استادی
capacity
U
گنجایش استعداد
cleverest
U
باهوش با استعداد
cleverer
U
باهوش با استعداد
tendencies
U
توجه استعداد
aptitude tests
U
ازمون استعداد
clever
U
باهوش با استعداد
capability
U
استعداد پیشرفت
indispositions
U
عدم استعداد
scholastic aptitude
U
استعداد تحصیلی
authorized strength
U
استعداد مجاز
strengths
U
استعداد رزمی
arts
U
استعداد استادی
liabilities
U
بدهکاری استعداد
artistic aptitude
U
استعداد هنری
tendency
U
توجه استعداد
strength
U
استعداد رزمی
liability
U
بدهکاری استعداد
academic aptitude
U
استعداد تحصیلی
shifted
U
نوبتی استعداد
capable
U
با استعداد صلاحیتدار
shift
U
نوبتی استعداد
phrenologically
U
ازروی علم براهین جمجمه موافق قواعد این علم
fabllibility
U
استعداد خطا کردن
scholastic aptitude test
U
ازمون استعداد تحصیلی
versatile
U
دارای استعداد و ذوق
able
با استعداد صلاحیت دار
reduced strenght
U
حداقل استعداد جنگی
talent for musics
U
استعداد یا ذوق موسیقی
potentialize
U
دارای استعداد کردن
physical aptitude test
U
ازمون استعداد جسمانی
accountable strength
استعداد قابل توجه
the talnet of the country
U
مردم با استعداد کشور
natural
U
مسلم استعداد ذاتی
effective strength
U
استعداد رزمی موثر
differential aptitude tests
U
ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
allotropy
U
استعداد تغییر و تبدیل
potentially
U
با داشتن استعداد نهانی
knack
U
صدای شلاق استعداد
accountable strength
U
استعداد قابل محاسبه
attack size
U
استعداد وسایل درگیر در تک
flatlander
U
موج سوار کم استعداد
gifts
U
دارای استعداد کردن
gifted
U
موید شخص با استعداد
manpower cieling
U
سطح استعداد پرسنل
peak strenght
U
حداکثر استعداد مجاز
gift
U
استعداد پیشکش کردن
level of strength
U
میزان استعداد رزمی
level of strength
U
سطح استعداد رزمی
vocational aptitude test
U
ازمون استعداد شغلی
gift
U
دارای استعداد کردن
gifts
U
استعداد پیشکش کردن
habiliment
U
جامه استعداد فکری
naturals
U
مسلم استعداد ذاتی
Iranians have a gift of tongues.
U
ایرانیها استعداد زبان دارند
self rating
U
تعیین میزان استعداد خود
potential
U
دارای استعداد نهانی پتانسیل
strength
U
قدرت رزمی استعداد نفری
peace time complement
U
استعداد مجاز زمان صلح
means end capacity
U
استعداد درک وسیله- هدف
potentialities
U
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
faculties
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
edacity
U
استعداد خوردن شکم پرستی
potentiality
U
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
personnel ceiling
U
سقف استعداد مجاز پرسنلی
battle bill
U
فهرست استعداد رزمی ناو
strengths
U
قدرت رزمی استعداد نفری
rhymester
U
شاعربی استعداد وکم مایه
faculty
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
peace time establishment
U
جدول استعداد مجاز زمان صلح
seashore musical ability tests
آزمون های استعداد موسیقی سیشور
minnesota clerical aptitude test
U
ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
green thumb
U
استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
authorized strength of theater
U
استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
rimester
U
قافیه ساز شاعر بی استعداد وکم مایه شاعرک
one's light s
U
نهایت کوشش را در حدودتوانایی یا استعداد خود بعمل اوردن
it is insusceptible of change
U
اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
manning level
U
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
zeroed out
U
ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
telegenic
U
دارای استعداد شرکت دربرنامههای تلویزیونی مناسب برای برنامه تلویزیونی
tryout
U
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
complements
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complementing
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complemented
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complement
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
reduction coefficient
U
ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
insusceptibility
U
عدم استعداد عدم تاثر
combat power
U
نیروی رزمی استعداد رزمی
attached strength
U
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com