Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
seance
U
جلسه احضار روح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to call a meeting of the board of directors
U
برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
Other Matches
sederunt
U
جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
for two weeks
U
جلسه دوهفته پس افتاد جلسه را به دوهفته بعدموکول کردند
repeal
U
احضار کردن احضار
citation
U
احضار احضار به بازپرسی
repeals
U
احضار کردن احضار
citations
U
احضار احضار به بازپرسی
meeting
U
جلسه
sitting
U
جلسه
sittings
U
جلسه
meet
U
: جلسه
sessions
U
جلسه
meets
U
: جلسه
session
U
جلسه
meetings
U
جلسه
seance
U
جلسه
summoning
U
احضار
vocation
U
احضار
vocations
U
احضار
recalling
U
احضار
summons
U
احضار
convocations
U
احضار
convocation
U
احضار
summonsed
U
احضار
summonses
U
احضار
calling
U
احضار
citations
U
احضار
citation
U
احضار
summonsing
U
احضار
chairmen
U
رئیس جلسه
court session
U
جلسه دادگاه
in the meeting of d may
U
در جلسه سوم می
chairpersons
U
رئیس جلسه
chairperson
U
رئیس جلسه
general meeting
U
جلسه عمومی
special session
U
جلسه مخصوص
nonresident
U
غیرحاضر در جلسه
order of the day
U
دستور جلسه
meeting
U
انجمن جلسه
public session
U
جلسه علنی
chairman
U
رئیس جلسه
meetings
U
انجمن جلسه
minutes
U
صورت جلسه
agendas
U
دستور جلسه
reunion
U
تجدید جلسه
agenda
U
دستور جلسه
reunions
U
تجدید جلسه
minute
U
صورت جلسه
invoked
U
احضار کردن
invoke
U
احضار کردن
invokes
U
احضار کردن
invoking
U
احضار کردن
ban
U
اگهی احضار
recalled
U
احضار کردن
bans
U
اگهی احضار
recalled
U
فراخوانی احضار
recalls
U
احضار کردن
recalls
U
فراخوانی احضار
function invocation
U
احضار تابع
invocations
U
حکم احضار
recall
U
فراخوانی احضار
annunciator
U
زنگ احضار
arraign
U
احضار نمودن
call to quarters
U
شیپور احضار
drop annunciator
U
زنگ احضار
evocable
U
قابل احضار
processes
U
احضار کردن
process
U
احضار کردن
vouch
U
احضار کردن
ouija board
U
لوح احضار
recall
U
احضار کردن
invocation
U
حکم احضار
evoke
U
احضار کردن
countermanding
U
احضار کردن
countermanded
U
احضار کردن
countermand
U
احضار کردن
summon
U
احضار فراخواستن
impeaching
U
احضار نمودن
impeaches
U
احضار نمودن
impeached
U
احضار نمودن
impeach
U
احضار نمودن
summon
U
احضار کردن
impeachment
U
احضار بدادگاه
summoned
U
احضار فراخواستن
summoned
U
احضار کردن
phantasmagoria
U
احضار روح
phantasmagorias
U
احضار روح
evoking
U
احضار کردن
evokes
U
احضار کردن
countermands
U
احضار کردن
banning
U
اگهی احضار
warning sign
U
علامت احضار
summoner
U
احضار کننده
spiritism
U
احضار روح
seance
U
جلسه احضارارواح وغیره
bull session
U
جلسه محاوره ومرور
special session
U
جلسه فوق العاده
sitting in camera
U
جلسه خصوصی دادگاه
the house went into secret session
U
مجلس جلسه سری
The meeting was postponed.
U
جلسه را عقب انداختند
private session
U
جلسه غیر علنی
walkout
U
اعتصاب ,ترک جلسه
work out
U
برنامه یک جلسه تمرین
walkouts
U
اعتصاب ,ترک جلسه
to hold a meeting
U
جلسه منعقد کردن
to hold a session
U
جلسه منعقد کردن
rehearing
U
جلسه دادرسی مجدد
convocation
U
جلسه عمومی دانشجویان
sitting in camera
U
جلسه غیر علنی
convening
U
تشکیل جلسه دادن
convenes
U
تشکیل جلسه دادن
convened
U
تشکیل جلسه دادن
convene
U
تشکیل جلسه دادن
spectators
U
مستمعین جلسه دادگاه
marathon
U
جلسه گروهی طولانی
record
U
صورت جلسه سابقه
stags
U
جلسه یا مهمانی مردانه
protocol
U
صورت جلسه ازمایش
marathons
U
جلسه گروهی طولانی
convocations
U
جلسه عمومی دانشجویان
protocol
U
صورت جلسه کنفرانس
cabinet council
U
جلسه هیات وزیران
stag
U
جلسه یا مهمانی مردانه
protocols
U
صورت جلسه ازمایش
protocols
U
صورت جلسه کنفرانس
subpoenas
U
احضاریه حکم احضار
subpoenaed
U
احضاریه حکم احضار
spiritualism
U
اعتقاد به احضار ارواح
subpoenaing
U
احضاریه حکم احضار
venire faciac
U
حکم احضار به محکمه
subpoena
U
احضاریه حکم احضار
to bring somebody back
U
کسی را احضار کردن
to recall somebody
U
کسی را احضار کردن
annunciator wire
U
سیم زنگ احضار
to call somebody back
U
کسی را احضار کردن
arraignment
U
احضار به محکمه تعقیب
to order somebody back
U
کسی را احضار کردن
at his call
U
بر حسب اخطار یا احضار او
automatic annunciator
U
زنگ احضار خودکار
gravity drop
U
زنگ احضار وزنی
to summon somebody back
U
کسی را احضار کردن
to sit
U
درباره موضوعی جلسه کردن
adjournment
U
احاله رسیدگی به جلسه بعد
presiding
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
adjournments
U
احاله رسیدگی به جلسه بعد
critiques
U
جلسه انتقاد بعد ازعملیات
critique
U
جلسه انتقاد بعد ازعملیات
proces verbal
U
صورت جلسه نشست نامه
presides
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
presided
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
preside
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
open the meeting
U
رسمیت جلسه را اعلام کردن
Those who attended the meeting.
U
کسانیکه در جلسه حاضر بودند
critic report
U
گزارش نتیجه جلسه انتقاد
draftee
U
احضار شده به خدمت نظام
summon
U
فراخواندن احضار قانونی کردن
summoned
U
فراخواندن احضار قانونی کردن
conscripted
U
به خدمت وفیفه احضار کردن
call-up
U
شیپور احضار بخاطر اوردن
call up
U
احضار برای فعالیتهای نظامی
call-ups
U
احضار برای فعالیتهای نظامی
call up
U
شیپور احضار بخاطر اوردن
evocations
U
احاله بدادگاه بالاتر احضار
conscripts
U
به خدمت وفیفه احضار کردن
conscripting
U
به خدمت وفیفه احضار کردن
call-ups
U
شیپور احضار بخاطر اوردن
conscript
U
به خدمت وفیفه احضار کردن
remand
U
به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remanded
U
به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remanding
U
به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remands
U
به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
adduse
U
احضار کردن بگواهی خواستن
call-up
U
احضار برای فعالیتهای نظامی
evocation
U
احاله بدادگاه بالاتر احضار
masters of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
committee
U
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
seminar
U
جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
call a metting
U
تعیین وقت و دعوت برای جلسه
committees
U
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
minute
U
خلاصه ساختن صورت جلسه نوشتن
master of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
The date of the meeting has been advanced.
U
تاریخ جلسه جلو افتاده است
the rules of protocol
U
قوانین قرارداد
[صورت جلسه کنفرانس]
seminars
U
جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
recalls
U
فرا خواندن احضار لغو کردن
adjutant's call
U
احضار یکانها به منظور انجام تشریفات
recall
U
فرا خواندن احضار لغو کردن
recalled
U
فرا خواندن احضار لغو کردن
compellation
U
عمل خطاب یا احضار کردن نام
agenda
U
لیست کارهایی که میبایست در جلسه به انهارسیدگی شود
briefing
U
جلسه توجیهی خلاصه کردن دستورات و گزارشات
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting.
U
من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
agendas
U
لیست کارهایی که میبایست در جلسه به انهارسیدگی شود
briefings
U
جلسه توجیهی خلاصه کردن دستورات و گزارشات
convoke
U
برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
hansardize
U
متوجه مذاکرات جلسه پیش خودش کردن
quorum
U
حداقل عده لازم برای رسمیت جلسه
double click
U
احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
To conduct a meeting in an orderly manner.
U
جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
peremptory undertaking
U
تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه
national educational computing conferenc
U
جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com