Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
holster
U
جلد اسلحه
holsters
U
جلد اسلحه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
free
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
freed
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
freeing
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
frees
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
clang
U
صدای بهم خوردن اسلحه
clanged
U
صدای بهم خوردن اسلحه
clanging
U
صدای بهم خوردن اسلحه
clangs
U
صدای بهم خوردن اسلحه
misfire
U
گیرکردن اسلحه
misfired
U
گیرکردن اسلحه
misfires
U
گیرکردن اسلحه
weaponry
U
اسلحه سازی
ordnance
U
اسلحه ومهمات
ordnance
U
مربوط به اسلحه و مهمات
arm
U
اسلحه دستهء صندلی یا مبل
arm
U
اسلحه گرم
barrel
U
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barrels
U
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
break
U
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks
U
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
missile
U
اسلحه پرتاب کردنی
missiles
U
اسلحه پرتاب کردنی
piece
U
اسلحه گرم
pieces
U
اسلحه گرم
firearm
U
اسلحه گرم
judo
U
فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی کشتی جودو
trigger
U
ماشه اسلحه
triggered
U
ماشه اسلحه
triggers
U
ماشه اسلحه
brigand
U
سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
brigands
U
سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
assembly
U
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
firearms
U
اسلحه گرم
gun running
U
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
gun-running
U
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
karate
U
فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه کاراته
chamber
U
خزانه فشنگ در اسلحه
chambers
U
خزانه فشنگ در اسلحه
phalanx
U
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
phalanxes
U
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
muzzle
U
دهانه لوله اسلحه
muzzled
U
دهانه لوله اسلحه
muzzles
U
دهانه لوله اسلحه
muzzling
U
دهانه لوله اسلحه
unarmed
U
بی اسلحه
bore
U
قطر داخلی لوله اسلحه
bores
U
قطر داخلی لوله اسلحه
double
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled up
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
thumb
U
شستی اسلحه
thumbed
U
شستی اسلحه
thumbing
U
شستی اسلحه
thumbs
U
شستی اسلحه
popper
U
اسلحه صدا دار
poppers
U
اسلحه صدا دار
stoppage
U
گیر در اسلحه
stoppages
U
گیر در اسلحه
armouries
U
اسلحه خانه
armouries
U
اسلحه قوزخانه
armoury
U
اسلحه خانه
armoury
U
اسلحه قوزخانه
hold up
U
با اسلحه سرقت کردن
hold-up
U
با اسلحه سرقت کردن
hold-ups
U
با اسلحه سرقت کردن
magazine
U
مخزن خشاب اسلحه
magazines
U
مخزن خشاب اسلحه
tacit
U
تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
weapon
U
اسلحه حربه
weapon
U
اسلحه
weapons
U
اسلحه حربه
weapons
U
اسلحه
ranging
U
تنظیم کردن اسلحه
antiaircraft
U
اسلحه ضد هوایی
arm of precision
U
اسلحه دقیق
armless
U
بی اسلحه
armor bearer
U
حامل اسلحه زرهدار
armorer
U
اسلحه ساز
armorer
U
نگهبان اسلحه زراد
armory
U
اسلحه خانه
armory
U
کارخانهء اسلحه سازی
armory training
U
اموزش جنگ افزارداری اموزش اسلحه سازی
armourer
U
اسلحه ساز
autoloader
U
اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
bare handed
U
بی اسلحه
biathlon
U
اسکی صحرانوردی با اسلحه
big bore
U
اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
boresight
U
میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
caliber
U
قطر داخلی لوله اسلحه
cant
U
اسلحه را درهدفگیری کمی کج کردن
cleaning rod
U
سمبه نظافت اسلحه
cold steel
U
اسلحه سرد
contraband of war
U
قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
d. armour
U
اسلحه دفاع
disassemble
U
بازکردن اسلحه یا موتور
fire arms
U
اسلحه ی گرم
firing pin
U
سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
flatling
U
زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
flatlings
U
زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
gunfighter
U
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
Other Matches
inspection arms
U
سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
bandit
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
preyer
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
robber
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
raider
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
brigand
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
heister
[American E]
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
side arms
U
اسلحه کمری
weaponary
U
مربوط به اسلحه
Ten firearms .
U
ده قبضه اسلحه
Elaborate
U
اسلحه بزرگ
side arm
U
اسلحه کمری
shooting iron
U
اسلحه گرم
heavy armed
U
سنگین اسلحه
light armed
U
سبک اسلحه
maximum range
U
بردنهایی اسلحه
repeating firearm
U
اسلحه خودکار
safety lock
U
ضامن اسلحه
single shot
U
اسلحه تک تیر
gunrunner
U
قاچاقچی اسلحه و مهمات
to decommission weapons
U
اسلحه ها را غیردایر کردن
to decommission weapons
U
اسلحه ها را از کار انداختن
lift fire
U
زیادکردن برد اسلحه
light infantry
U
پیاده سبک اسلحه
velite
U
سرباز سبک اسلحه
To lay down ones arms .
U
اسلحه رابزمین گذاشتن
stock
U
دسته ابزار و اسلحه
to sight gun
U
نشان کردن اسلحه
to pack a weapon
[colloquial]
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
to be packing
[heat]
[colloquial]
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
shooting position
U
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
To drow ( pull ) a gun on some one .
U
بروی کسی اسلحه کشیدن
to call to arms
U
اعلام دست به اسلحه کردن
to carry a weapon
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
light horse
U
سوار نظام سبک اسلحه
hussar
U
سرباز سواره نظام سبک اسلحه
to frisk
[a person]
U
دست روی بدن کسی کشیدن
[در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
safety stop
U
ضامن اسلحه گیره ضامن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com