English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
parol arrest U جلب شفاهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
voice U شفاهی صوتی
voices U شفاهی صوتی
voicing U شفاهی صوتی
barrister U وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
barristers U وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
interpreter U مترجم شفاهی
interpreters U مترجم شفاهی
interpret U ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpret U ترجمه شفاهی کردن توجیه کردن
interpreted U ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpreted U ترجمه شفاهی کردن توجیه کردن
interpreting U ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpreting U ترجمه شفاهی کردن توجیه کردن
interprets U ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interprets U ترجمه شفاهی کردن توجیه کردن
verbalised U بصورت شفاهی بیان کردن
verbalises U بصورت شفاهی بیان کردن
verbalising U بصورت شفاهی بیان کردن
verbalize U بصورت شفاهی بیان کردن
verbalized U بصورت شفاهی بیان کردن
verbalizes U بصورت شفاهی بیان کردن
verbalizing U بصورت شفاهی بیان کردن
slander U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandered U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slanders U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
replied U جواب شفاهی دفاعیه
replies U جواب شفاهی دفاعیه
reply U جواب شفاهی دفاعیه
replying U جواب شفاهی دفاعیه
unwritten U غیرکتبی شفاهی
unwritten U بطور شفاهی
word of mouth U صدای کلمه شفاهی
oral U شفاهی
orals U شفاهی
verbal U شفاهی
by word of mouth U شفاهی
nuncupative U شفاهی
cabala U حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
cabbala U حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
cabbalah U حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
catechesis U تعالیم مذهبی شفاهی
gentlemen's agreement U قرارداد شفاهی
interlocutory decree U حکم شفاهی
nonverbal U غیر شفاهی
nuncupative will U وصیت شفاهی
nuncupatory U شفاهی
oral evidence U دلیل شفاهی
oral evidence U شهادت شفاهی
oral test U ازمون شفاهی
oral trade test U ازمون شفاهی از اطلاعات عمومی افراد
parol U شفاهی
parol arrest U توقیف شفاهی
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
parol evidence U شهادت شفاهی
parol promise U قرارداد شفاهی
simple content debt U دین ناشی از قرارداد شفاهی
simple contract U قرارداد شفاهی
talk out U بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
verbal agreement U موافقت شفاهی
verbal note U شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
verbalization U بیان شفاهی
viva report U گزارش شفاهی
viva voce U شفاهی
viva voce U شفاها امتحان شفاهی
viva voting U گزارش شفاهی
viva voting U رای شفاهی
vivas voce U شفاهی
vivas voce U امتحان شفاهی
vocabular U زبانی شفاهی
oral information U اطلاعات گفتاری [شفاهی]
to interpret [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
to act as interpreter [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
to provide interpretation [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com