Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lap
U
جفت کردن دوسطح فلزی بهم باسایش سنباده نرم
lapped
U
جفت کردن دوسطح فلزی بهم باسایش سنباده نرم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plate
U
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plates
U
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
thick
U
با فاصله زیاد از دوسطح
thickest
U
با فاصله زیاد از دوسطح
thicker
U
با فاصله زیاد از دوسطح
ball bearings
U
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing
U
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter
U
پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
corundum
U
سنباده
corundum
U
سنگ سنباده
abrasives
U
گرد سنباده
abradant
U
گرد سنباده
abrasive paper
U
کاغذ سنباده
emery
U
سنگ سنباده
abrasive
U
گرد سنباده
grinding wheel
U
چرخ سنباده
sand paper
U
کاغذ سنباده
sand
U
سنباده زدن
buffing wheel
U
چرخ سنباده
sands
U
سنباده زدن
sandpaper
U
کاغذ سنباده
buff wheel
U
چرخ سنباده
sandpaper
U
سنباده مالیدن یا زدن
emery
U
سنباده زدن سنبادهای
emery powder
U
پودر سنگ سنباده
sand paper
U
کاغذ سنباده زدن به
garnet paper
U
کاغذ سنباده لعل
sander
U
اسباب شن زنی چرخ سنباده
birdcage
U
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcages
U
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
metallizo
U
فلزی کردن
metal
U
فلزی کردن
metals
U
فلزی کردن
sanding machine
U
ماشین سنباده زنی وصیقل کاری
galvanising
U
ابکاری فلزی کردن
galvanises
U
ابکاری فلزی کردن
galvanised
U
ابکاری فلزی کردن
galvanizes
U
ابکاری فلزی کردن
galvanize
U
ابکاری فلزی کردن
dimpling
U
پخدار کردن مخروطی ورقات نازک فلزی
chimney-crane
U
[میله فلزی برای آویزان کردن غذا]
BNC connector
U
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
flans
U
تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
flan
U
تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
sled
U
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sleds
U
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
locks
U
محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
blowout disc
U
دیسک نازک فلزی برای اب بندی کردن سیستمهای سیالات
lock
U
محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
snap swivel
U
حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
traveler
U
میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
lion heart
U
مواد فلزی که درنتیجه قال کردن معدن بدست می ایدوتااندازهای ناپاک است
angle drill
U
ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
c clamp
U
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
kopfring
U
حلقه فلزی است که به دماغه بمب برای کم کردن میزان نفوذ ان در اب یا خاک وصل میشود
cleco fastener
U
وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
fusion welding
U
اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
rack
U
آویز فرش
[قالبی فلزی که در فروشگاه جهت آویزان کردن فرش و نمایش آن بکار می رود.]
croquet
U
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
metalloid
U
فلزی
bimetallic
U
دو فلزی
cladding
U
اب فلزی
metallic
U
فلزی
metal rule
U
خط کش فلزی
monometallism
U
یک فلزی
thimble eye
U
چشمی فلزی
metals
U
جسم فلزی
marlinspike
U
پاروی فلزی
cleat
U
تسمه فلزی
sheet
U
ورق فلزی
sheet piling
U
سپر فلزی
galvanizes
U
اب فلزی دادن
straps
U
تسمه فلزی
tip staff
U
عصای سر فلزی
galvanize
U
اب فلزی دادن
sheets
U
ورق فلزی
armature
U
میله فلزی
bimetalism
U
سیستم دو فلزی
strap
U
تسمه فلزی
clasps
U
گره فلزی
galvanising
U
اب فلزی دادن
carcase
U
اسکلت فلزی
shim
U
لایی فلزی
protective plating
U
حفاظ فلزی
brummagem
U
مسکوک فلزی
lapping head
U
سمبه فلزی
buckled
U
تسمه فلزی
hollow ware
U
ادوات فلزی
buckle
U
تسمه فلزی
cable
U
طناب فلزی
flitter
U
پولک فلزی
cabled
U
طناب فلزی
cladding
U
روکش فلزی
clasp
U
گره فلزی
metal
جسم فلزی
ribbon
U
نوار فلزی
ribbons
U
نوار فلزی
bimetallic wire
U
سیم دو فلزی
buckles
U
تسمه فلزی
ladder scaffold
U
داربست فلزی
clasping
U
گره فلزی
clasped
U
گره فلزی
strategic concentration by rail
U
نشرمسکوکات فلزی
metallic conduction
U
رسانش فلزی
metallic currency
U
پول فلزی
metallic electrode
U
الکترود فلزی
metallic filament
U
افروزه فلزی
wire mesh
U
شبکه فلزی
metallic luster
U
جلای فلزی
metallic packing
U
لایی فلزی
metallic packing
U
پوشش فلزی
metallic paints
U
رنگهای فلزی
metal spraying
تزریق فلزی
metallic soap
U
صابون فلزی
gratling
U
نرده فلزی
hard ware
U
فروف فلزی
scaffold
U
داربست فلزی
metallic circuit
U
مدار فلزی
metallic bond
U
پیوند فلزی
truss bridge
U
پل اسکلت فلزی
metal coat
U
روکش فلزی
try square
U
گونیای فلزی
stave
U
نوار فلزی
metal industries
U
صنایع فلزی
metal lamp
U
لامپ فلزی
metal lath
U
شبکه فلزی
lockers
U
کابینت فلزی
metal ornament
پولک فلزی
locker
U
کابینت فلزی
metal ware
آلات فلزی
metal ware
ضرف فلزی
scaffolds
U
داربست فلزی
metallic arc
U
قوس فلزی
minted money
U
پول فلزی
elephant shelter
U
پناهگاه فلزی
thimble
U
چشمی فلزی
aneroid barometer
U
جوسنج فلزی
aneroid
U
جوسنج فلزی
metal type tube
U
لامپ فلزی
all metal type tube
U
لامپ فلزی
nonmetallic
U
غیر فلزی
non metallic
U
غیر فلزی
titanium
U
عنصر فلزی
thimbles
U
چشمی فلزی
galvanised
U
اب فلزی دادن
metal rod
میله فلزی
pannikin
U
فنجان فلزی
galvanises
U
اب فلزی دادن
thimbles
U
حلقه فلزی شیاردار
metal planting
U
روکش کاری فلزی
metal sheathing
U
پوشش کاری فلزی
accessory shoe
صفحه فلزی ضمائم
metal sheathing
U
روکش کاری فلزی
chock
U
چشمی فلزی روی پل
perforated metal basket
U
سبد فلزی مشبک
metal gauze
U
بافت توری فلزی
symmetallism
U
سیستم دو فلزی مختلط
mesh reinforcement
U
ارماتور مشبک فلزی
reinforced grillage
U
ارماتور مشبک فلزی
building steel lathing
U
اسکلت فلزی ساختمان
incandescent metallic oxid cathode
U
کاتد اکسید فلزی
Crittal windows
U
[پنجره لولادار فلزی]
bushing
U
استر برنجی یا فلزی
metal cone tube
U
لامپ مخروطی فلزی
metal cutting saw
اره فلزی
[ابزار]
metal filament
[رشته مارپیچ فلزی]
metal foil
ورق نازک فلزی
tin hat
U
کلاه خود فلزی
intermetallic compounds
U
ترکیبات بین فلزی
metal slitting saw
U
اره قدکن فلزی
dag
U
نوک فلزی بندکفش
luggage net
U
باربند فلزی مشبک
oarlock
U
جایگاه فلزی پارو
plate
U
صفحه فلزی ورقه
metallography
U
مطالعه الیاژهای فلزی
cabled
U
مفتول فلزی بافته
billies
U
نوعی کتری فلزی
billy
U
نوعی کتری فلزی
cable
U
مفتول فلزی بافته
plates
U
صفحه فلزی ورقه
electrical metallic tubing
U
لوله برقی فلزی
templates
U
قالب چوبی یا فلزی
surface plate
U
تراز فلزی یا اهنی
metal stamping
قالب گیری فلزی
strategic concentration by rail
U
سیستم پولی فلزی
thimbles
U
لوله فلزی کوتاه
metalic arch welding
U
جوش قوسی فلزی
invar struts
U
قطعات فلزی ضد انبساط
spacer disk
U
استوانه توپر فلزی
thimble
U
حلقه فلزی شیاردار
thimble
U
لوله فلزی کوتاه
organometallic compound
U
ترکیب الی فلزی
template
U
قالب چوبی یا فلزی
reverse side of metal work
U
پشت کار فلزی
hardwareman
U
فروشنده افزارواسباب فلزی
tungsten
U
فلزی از جنس کروم
washer
U
انواع واشر فلزی
bimetallic standard
U
پایه پولی دو فلزی
washers
U
انواع واشر فلزی
bimetallism
U
نظام پولی دو فلزی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com