Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
zoogeography
U
جغرافیای حیوانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
zoogeographer
U
کارشناس جغرافیای حیوانی
zoogeographic
U
وابسته به جغرافیای حیوانی
zoogeographical
U
وابسته به جغرافیای حیوانی
Other Matches
physiography
U
جغرافیای طبیعی
plant geography
U
جغرافیای گیاهی
phytogeopraphy
U
جغرافیای گیاهی
phytochorology
U
جغرافیای گیاهی
geobotany
U
جغرافیای گیاهی
economic geography
U
جغرافیای اقتصادی
geographical botany
U
جغرافیای گیاهی
biogeography
U
جغرافیای حیاتی
phytogeography
U
جغرافیای گیاهی
biogeography
U
جغرافیای زیستی
zoogeography
U
جغرافیای جانوری
geopolitical
U
وابسته به جغرافیای سیاسی
physiographer
U
ویژه گر جغرافیای طبیعی
biogeographic
U
مربوط به جغرافیای حیاتی
bestial
U
حیوانی
brutish
U
حیوانی
creaturely
U
حیوانی
cataplexy
U
خواب حیوانی
cataplexy
U
هیپنوتیزم حیوانی
animally
U
بطور حیوانی
zoophysics
U
فیزیک حیوانی
zooparasite
U
انگل حیوانی
animal fat
U
چربی حیوانی
glycogen
U
نشاسته حیوانی
zoochemistry
U
شیمی حیوانی
boneblack
U
کلس حیوانی
animalize
U
حیوانی کردن
animal psychology
U
روانشناسی حیوانی
animal oil
U
روغن حیوانی
animal magnetism
U
مغناطیس حیوانی
organic
U
بنیانی حیوانی
animal content
U
محتوای حیوانی
animal black
U
ذغال حیوانی
instincts
U
شعور حیوانی
instinct
U
شعور حیوانی
animals
U
حیوانی جانوری
animal
U
حیوانی جانوری
animal soap
U
صابون حیوانی
animal strach
U
نشاسته حیوانی
animalism
U
عالم حیوانی
animality
U
طبیعت حیوانی
echinoderm
U
حیوانی ازدسته خارپوستان
adipose tissue
U
چربی حیوانی پیه
herd book
U
نسب نامه حیوانی
glycogenic
U
تولیدکننده شکردربافتههای حیوانی
animalization
U
واجد صفات حیوانی
animalization
U
وجود مواد حیوانی
sarcode
U
سفیده یاخته حیوانی
dapple
U
حیوانی که بدنش خالخال باشد
excrescency
U
اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
stud
U
حیوانی که برای اصلاح نژادنگهداری میشود
biology
U
زیست شناسی زندگی حیوانی وگیاهی هرناحیه
cynocephalus
U
[مجسمه حیوانی با بدن میمون و سری شبیه سگ]
arrdwolf
U
[حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
glomerule
U
خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
guinea pig
U
خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
guinea pigs
U
خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
epizootology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootiology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology
U
علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
horse sense
U
شعور حیوانی شعور ذاتی وطبیعی
zoo ecology
U
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
natural dyes
U
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com