Perdic | جسم مواج وشناور | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 28 (1 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	flotage U	جسم مواج وشناور

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	sawyer U	درخت ریشه کن شده وشناور
	undulating U	مواج
	brucellosis U	تب مواج
	billowy U	مواج
	resonant line U	خط مواج
	floating U	مواج
	undulatory U	مواج
	undulatory current U	جریان مواج
	undulatory discharge U	تخلیه مواج
	oscillating discharge U	تخلیه مواج
	vibratile U	مرتعش مواج
	floating reticle U	عدسی مواج
	wavily U	بطور مواج
	fishtail wind U	باد مواج
	floating U	سیال مواج
	ripple U	مانند اب مواج شدن
	rippled U	مانند اب مواج شدن
	ripples U	مانند اب مواج شدن
	rippling U	مانند اب مواج شدن
	resonant line tuner U	میزان سازی با خط مواج
	floating mark U	نقاط مواج عکس هوایی
	ninon U	پارچه نرم و مواج ابریشمی
	floating lines U	خطوط مواج عکس هوایی
	fluctuable U	مستعد بالا و پائین رفتن مواج
	floating lines U	خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
	floating reticle U	تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین
	counter recoil cylinder U	استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید

Recent search history

Forum search