Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
solute
U
جسم حل شده موجود در محلول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
polymorph
U
عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
current ratio
U
نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
implied malice
U
سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
dilution
U
محلول
solution
U
محلول
solutions
U
محلول
solutions
U
حل محلول
solution
U
حل محلول
solvable
U
محلول
antifreezing solution
U
محلول ضد یخ
soild solution
U
محلول جامد
solid solution
U
محلول جامد
normal solution
U
محلول نرمال
soap solution
U
محلول صابون
saline
U
محلول نمک
benedict's solution
U
محلول بندیکت
ammonia
U
محلول امونیاک
stock solution
U
محلول ذخیره
soluble
U
حل شدنی محلول
solvate
U
ماده محلول
pseudosolution
U
شبه محلول
ammonia water
U
محلول امونیاکی
dissolved solids
U
مواد محلول
standard solution
U
محلول استاندارد
cutting solution
U
محلول برش
caustic solution
U
محلول سوزاور
buffer solution
U
محلول بافر
battery solution
U
محلول باتری
acid soluble
U
محلول در اسید
acid solution
U
محلول اسید
emulsoid
U
محلول سریشمی
ideal solution
U
محلول ایده ال
alkaline solution
U
محلول قلیایی
buffer
U
محلول تامپون
water glass
U
شیشه محلول
javelle water
U
محلول هیپوکلریت سدیم
medium curing
U
قیرهای محلول کندگیر
aromatic vinegar
U
محلول سرکه و کافور
soda solution
U
محلول جوش شیرین
metastable solution
U
محلول شبه پایدار
oleoresin
U
محلول رزین در روغن
wine of opium
U
محلول تریاک وشراب
slow curing
U
قیرهای محلول دیرگیر
saturated solution
U
محلول سیر شده
cut back bitumens
U
قیرهای محلول پس بریده
rapid curing
U
قیرهای محلول زودگیر
ammonia
U
محلول یا بخار امونیاک
solution heat treatment
U
عملیات حرارتی محلول
substitutional solid solution
U
محلول جامد جانشینی
solate
U
بصورت محلول دراوردن
cn solution
U
محلول گاز اشک اور
supersaturated solution
U
محلول فوق سیر شده
syrup
U
محلول غلیظ قندی دارویی
salvolatile
U
محلول معطر اب امونیاک والکل
supersaturated solution
U
محلول ابر سیر شده
syrups
U
محلول غلیظ قندی دارویی
sirup
U
محلول غلیظ قندی دارویی
ether extract
U
ماده الی محلول دراثر
alkali proof
U
مقاومت محلول سوزش اور
suspensoid
U
محلول سریشمی دارای ذرات معلق
anodization
U
به وسیله عمل الکترولیز در محلول اسیدکرومیک
pickling
U
غوطه ور ساختن در محلول رقیق اسید
pigment
U
رنگ غیر محلول ماده رنگی
pigments
U
رنگ غیر محلول ماده رنگی
saponated
U
صابون زده دارای محلول صابونی
fibrin
U
ماده پروتئینی رشته مانند وغیر محلول
chlorinated hydrocarbon
U
ماده حلال هیدروکلروکربن محلول هیدروژن و کلروکربن
liquid crystal display
U
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal displays
U
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
listerine
U
یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
to paynize wood
U
چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
danc solution
U
نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
lotions
U
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotion
U
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
LCD
U
Display Crystal Liquid صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
amphetamines
U
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
amphetamine
U
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
calendaring
U
قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
age hardening
U
سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
existent
U
موجود
going
U
موجود
on hand
U
موجود
lives
U
موجود
extant
U
موجود
to the fore
U
موجود
entities
U
موجود
handier
U
موجود
stock
U
موجود
inesse
U
موجود
life
U
موجود
available
U
موجود
disposal
U
موجود
bound
U
موجود
handy
U
موجود
existing
U
موجود
handiest
U
موجود
in store
U
موجود
entity
U
موجود
stocked
U
موجود
status quo
U
وضع موجود
ready money
U
پول موجود
records available
U
اطلاعات موجود
available balance
U
مانده موجود
available goods
U
کالاهای موجود
presents
U
موجود اماده
spot goods
U
کالاهای موجود
presenting
U
موجود اماده
biotype
U
موجود همزیست
presented
U
موجود اماده
to be there
U
موجود بودن
thing
U
لباس موجود
real
U
واقعی موجود
inexistent
U
غیر موجود
gremlins
U
موجود وهمی
existing circumstances
U
شرایط موجود
fleet in being
U
ناوگان موجود
availability
U
موجود بودن
gremlin
U
موجود وهمی
wight
U
موجود زنده
to have in stock
U
موجود داشتن
effective strength
U
استعدادرزمی موجود
present
U
موجود اماده
clara
U
هدف موجود نیست
preexistent
U
ازلیت موجود از قبل
dermatome
U
قسمت خارجی یک موجود
anaerobe
U
موجود غیر هوازی
The root of exisiting differences.
U
ریشه اختلافات موجود
stock accounting
U
حساب کالاهای موجود
uric
U
موجود در ادرار پیشابی
hemophile
U
موجود خون دوست
water hardness
U
[میزان املاح موجود در آب]
hygroscopic moisture
U
رطوبت موجود در هوا
biogenic
U
موجد موجود زنده
undertones
U
ته صدا موجود در زمینه
built in
U
موجود در داخل چیزی
on hand
U
وسایل موجود درانبار
back order
U
اماد غیر موجود
available supply rate
U
نواخت اماد موجود
polyembryony
U
موجود چند جنینی
microorganisms
U
موجود ذره بینی
organism
U
ترکیب موجود زنده
extant
U
نسخهء موجود و باقی
frees
U
موجود در دیسک یا حافظه
virtual
U
موجود بالقوه تقدیری
undertone
U
ته صدا موجود در زمینه
nonentities
U
چیز غیر موجود
nonentity
U
چیز غیر موجود
microorganism
U
موجود ذره بینی
organisms
U
ترکیب موجود زنده
freed
U
موجود در دیسک یا حافظه
freeing
U
موجود در دیسک یا حافظه
supermen
U
موجود مافوق انسان
being
U
موجود زنده شخصیت
free
U
موجود در دیسک یا حافظه
superman
U
موجود مافوق انسان
all available
U
تمام توپخانه موجود
hypostasis
U
موجود فرضی حالت تعلیق
banshees
U
موجود وهمی بشکل روح
ammunition in hands of troops
U
مهمات موجود در دست یگانها
symbiont
U
موجود زنده اجتمای یا همزی
hydrotaxis
U
واکنش موجود زنده نسبت به اب
ammunition available supply rate
U
نواخت اماد مهمات موجود
satyr
U
موجود نیمه انسان ونیمه بز
banshee
U
موجود وهمی بشکل روح
menus
U
لیستی از انتخابهای اولیه موجود
NO VACANCIES
U
اتاق خالی موجود نیست.
satyrs
U
موجود نیمه انسان ونیمه بز
moisture content
U
درصد رطوبت موجود در خاک
avaiiability
U
موجود بودن بدرد خوردن
ubiquitous
U
همه جا حاضر موجود درهمه جا
available supply rate
U
نواخت اماد مهمات موجود
latent
U
اضافه ازفرفیت بار موجود
humus
U
موار الی موجود در خاک
menu
U
لیستی از انتخابهای اولیه موجود
beach reserves
U
ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
taxis
U
واکنش موجود زنده در برابرگرایش
humidity
U
میزان بخار اب موجود درهوا
armaments
U
جنگ افزار موجود روی وسیله
halobiont
U
موجود زیست کننده دراب شور
preexist
U
ازلی بودن قبلا موجود شدن
sylph
U
روح یا موجود ساکن در هوا جن هوایی
armament
U
جنگ افزار موجود روی وسیله
background
U
اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
nucleon
U
پروتون یا نوترون موجود درهسته اتمی
keratin
U
ماده شاخی موجود در مووناخن و شاخ
line item
U
اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
We dont have it in stock .
U
این جنس موجود نیست ( نداریم )
backgrounds
U
اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
abiogenesis
U
ایجاد موجود زنده از موادبی جان
zapping
U
حذف داده موجود در فضای کاری
zaps
U
حذف داده موجود در فضای کاری
sops
U
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sop
U
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
set up
U
انتخابهای موجود هنگام نصب سیستم
biont
U
واحد مستقل موجود زنده سلول
radicalism
U
اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
addressability
U
کنترل موجود روی پیکسلهای صفحه
zapped
U
حذف داده موجود در فضای کاری
cybercafe
U
نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
intravenous
U
موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com