English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
corporal U جسمی
corporals U جسمی
substantial U جسمی
carnal U جسمی
corporeal U جسمی
bodily pain U جسمی
somatic U جسمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
physical psychological U جسمی- روانی
physically handicapped U معلول جسمی
so matic U طبیعی جسمی
superphysical U ابر جسمی
materials U کلی جسمی
material U کلی جسمی
corporeity U خاصیت جسمی یامادی
somatotype U نوع جسم ساختمان جسمی
embolic U مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
whaleback U هر جسمی شبیه پشت بالن
somatotypic U نوع جسم ساختمان جسمی
transubstantiation U تبدیل جسمی بجسم دیگر
the colouring p of a substance U ماده رنگ دهنده جسمی
electrolysis U تجزیه جسمی بوسیله جریان برق
heredity U رسیدن خصوصیات جسمی وروحی بارث
gyrostat U التی که جنبش وضعی جسمی رانشان میدهد
dispersoid U پخش کامل ذرات جسمی درجسم دیگر
declination U فاصله زاویهای تا جسمی روی کره سماوی
radio activity U خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
hemihydrate U هیدرات جسمی که دارای نیم ملکول اب است
allotrope U جسمی که مستعدتبدیل بچند صورت یا ماده باشد
radioactivity U خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
tags U جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
catalysis U اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
emulsions U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
tag U جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
emulsion U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsioned U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsioning U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
penance U تحمل عذاب جسمی برای بخشوده شدن گناه
luminescence U پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه
metamer U جسمی که در ترکیب و سنگینی با جسم دیگر برابرولی درخواص شیمیایی است
variable incidence U جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
antimatter U جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
variable pitch U جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
acetolysis U تجزیهء جسمی در اثراضافه شدن جوهر سرکه حالت استیله و هیدرولیز پیداکردن در ان واحد
jet propulsion U جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب
polymer U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymers U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
bow wave U موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
isomerous U جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
isomer U جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
nucleole U جسمی که در درون هسته یاخته ها یافت میشود هسته هسته
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com