English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
leap U جستن دویدن
leaped U جستن دویدن
leaps U جستن دویدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to make approaches U وسایل نزدیک شدن جستن دسترس جستن
escape U رهایی جستن خلاصی جستن
escaping U رهایی جستن خلاصی جستن
escapes U رهایی جستن خلاصی جستن
escaped U رهایی جستن خلاصی جستن
outjockey U جستن بر
springs U جستن
overleap U جستن از
bounces U پس جستن
bounced U پس جستن
bounce U پس جستن
spring U جستن
jump U جستن
jumped U جستن
jumps U جستن
run U دویدن
doubled up U دویدن
doubled U دویدن
double U دویدن
races U دویدن
race U دویدن
runs U دویدن
raced U دویدن
to run through U دویدن
Running <adj.> U دویدن
to be over the hump [American] <idiom> U از خطر جستن
to be out of the woods <idiom> U از خطر جستن
to come out of the woods <idiom> U از خطر جستن
outrun U پیشی جستن بر
to seek shelter U پناه جستن
to seek refuge U پناه جستن
to be over the worst <idiom> U از خطر جستن
to be off the hook <idiom> U از خطر جستن
transcending U سبقت جستن
transcends U سبقت جستن
overridden U برتری جستن بر
override U برتری جستن بر
overrides U برتری جستن بر
overrode U برتری جستن بر
overtop U برتی جستن بر
transcended U سبقت جستن
to make a pounce U ناگهان جستن
outvie U برتری جستن از
to get the upper hand U پیشی جستن
to get the better of U پیشی جستن بر
overtop U برتری جستن از
purgation U برائت جستن
to carry sword U شمشیر جستن
to find f.with U عیب جستن از
to find fault with U عیب جستن
to gain a ccess U تقرب جستن
to give the go by to U پیشی جستن بر
outguess U سبقت جستن
outbalance U پیشی جستن
to keep one's distance U دوری جستن
forestall U پیش جستن بر
forestalled U پیش جستن بر
forestalls U پیش جستن بر
outrunning U پیشی جستن بر
outruns U پیشی جستن بر
antecede U برتری جستن
get the start of U سبقت جستن بر
out act U پیشی جستن از
to gain the upper hand U تفوق جستن
renounce U تبری جستن از
best U برتری جستن
excels U تفوق جستن بر
excelling U تفوق جستن بر
excelled U تفوق جستن بر
excel U تفوق جستن بر
assisted U شرکت جستن
assist U شرکت جستن
assisting U شرکت جستن
assists U شرکت جستن
renounced U تبری جستن از
renounces U تبری جستن از
hips U جستن پریدن
renouncing U تبری جستن از
hip U جستن پریدن
shoot-out U بالا جستن
shoot-outs U بالا جستن
denied U تبری جستن
denies U تبری جستن
shoot forth U بالا جستن
deny U تبری جستن
denying U تبری جستن
transcend U سبقت جستن
shoot out U بالا جستن
to bolt U با سرعت دویدن
jogging U اهسته دویدن
runout U محوطه دویدن
track U مسابقه دویدن
tracked U مسابقه دویدن
footrace U مسابقه دویدن
cursorial U مستعد دویدن
outruns U در دویدن جلوافتادن
running with the ball U با توپ دویدن
outrunning U در دویدن جلوافتادن
outrun U در دویدن جلوافتادن
roil U دنبال هم دویدن
tracks U مسابقه دویدن
trig U تر وتمیز دویدن
jogs U اهسته دویدن
re-runs U دوباره دویدن
on the go <idiom> U مشغول دویدن
run for it <idiom> U به ضرب دویدن
scuttling U بسرعت دویدن
scuttles U بسرعت دویدن
re-running U دوباره دویدن
scuttled U بسرعت دویدن
jog U اهسته دویدن
re-run U دوباره دویدن
jogged U اهسته دویدن
re-ran U دوباره دویدن
scuttle U بسرعت دویدن
winder U دویدن سریع
find U جستن تشخیص دادن
finds U جستن تشخیص دادن
out maneuver U تفوق جستن در مانور
wager of law U تبری جستن با سوگند
to gain a over U برتری یاتفوق جستن بر
to escape with life and limb U سختی رهایی جستن
ground speed U سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
To interrupt someone. To butt in. U تو حرف کسی دویدن
to break into a run U شروع کردن به دویدن
long wind U طاقت زیاد دویدن
he fell to the ground U دویدن اغازکردبزمین افتاد
dinger U دویدن به پایگاه اصلی
sprint U با حداکثر سرعت دویدن
sprinted U با حداکثر سرعت دویدن
sprints U با حداکثر سرعت دویدن
outkick U تندتر از رقیب دویدن
to start U شروع کردن به دویدن
rerun U عمل دوباره دویدن
run way U محوطه دویدن هواپیما
base running U دویدن بسوی پایگاه
circled U دویدن در مسیر منحنی
circles U دویدن در مسیر منحنی
circling U دویدن در مسیر منحنی
circle U دویدن در مسیر منحنی
jog U دویدن بصورت یورتمه
jogs U دویدن بصورت یورتمه
jogged U دویدن بصورت یورتمه
jogging U دویدن بصورت یورتمه
circuit clout U یک امتیاز با دویدن به پایگاه
outstripping U عقب گذاشتن پیشی جستن از
overleap U جستن از روی نادیده گذشتن از
outstripped U عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstrip U عقب گذاشتن پیشی جستن از
emulating U برابری جستن با پهلو زدن
surpassed U بهتر بودن از تفوق جستن
trumps U مغلوب ساختن پیشی جستن
anticipate U پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
trump U مغلوب ساختن پیشی جستن
outstrips U عقب گذاشتن پیشی جستن از
anticipates U پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
emulate U برابری جستن با پهلو زدن
emulated U برابری جستن با پهلو زدن
anticipated U پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
surpass U بهتر بودن از تفوق جستن
anticipating U پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
emulates U برابری جستن با پهلو زدن
surpasses U بهتر بودن از تفوق جستن
false start U دویدن قبل ازصدای تپانچه
false starts U دویدن قبل ازصدای تپانچه
to run for the bus U برای گرفتن اتوبوس دویدن
to run a race U در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
break-ins U درمیان صحبت کسی دویدن
departure end U انتهای محوطه دویدن هواپیما
road work U دویدن جادهای در تمرین بوکس
arresting system runout U محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
roll out U دویدن هواپیما روی باند
ground game U روش استفاده از مانور دویدن
break in U درمیان صحبت کسی دویدن
break-in U درمیان صحبت کسی دویدن
to have recourse to a person U بکسی توسل جستن یامتوسل شدن
to steal a march on any one U بر کسی پیشدستی کردن یاسبقت جستن
toget the start of one's rival U بررقیبان خود پیشی یا سبقت جستن
overjump U بیش از اندازه نیروی خود جستن
to get the upper hand U برتری جستن تفوق پیدا کردن
to overrun oneself U از دویدن زیاد خود را خسته کردن
to take a run-up U با دویدن به مکان شروع نزدیک شدن
scoot U بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooting U بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoots U بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooted U بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
buttonhook U نوعی پاس با جلو دویدن وبرگشت ناگهانی
threshold U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
goes U نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
thresholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
go U نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
threshholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
view halloo U فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
triple threat U بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
rompish U مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
quarterback sneak U حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
rompy U مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
back up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
even time U دویدن 001 یارد معادل 5/19متر در01 ثانیه
back-up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com