English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
practice U جریان کار در دادگاه
process U جریان کار در دادگاه
processes U جریان کار در دادگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
arrest U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
Other Matches
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
discharges U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
continuance U تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
prize courts U دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
transfer of cause U احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
purging a contempt of court U جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
parquet U محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
manadamus U حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر
remanet U احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
summary court U دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
writ U دستور دادگاه حکم دادگاه
writs U دستور دادگاه حکم دادگاه
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
courts U دادگاه
court of justice U دادگاه
judgement hall U دادگاه
judgement seat U دادگاه
courtrooms U دادگاه
court of law U دادگاه
courtroom U دادگاه
court division U دادگاه
courthouses U دادگاه
courthouse U دادگاه
tribunal U دادگاه
forum U دادگاه
court U دادگاه
tribunals U دادگاه
forums U دادگاه
juvenile courts U دادگاه نوجوانان
special tribunal U دادگاه اختصاصی
court of first instance U دادگاه شهرستان
recourse action U رجوع به دادگاه
questor U افسررئیس دادگاه
court of first instance U دادگاه بدوی
rehearing U تجدیدجلسه دادگاه
court martiall U دادگاه نظامی
court of appeals U دادگاه استیناف
court material U دادگاه نظامی
juvenile courts U دادگاه اطفال
juvenile court U دادگاه نوجوانان
juvenile court U دادگاه اطفال
court martial U دادگاه نظامی
summary court U دادگاه بدوی
quarter sessions U دادگاه استینافی
per curium U به وسیله دادگاه
peace court U دادگاه بخش
municipal court U دادگاه داخلی
municipal court U دادگاه شهرداری
military court U دادگاه نظامی
military tribunal U دادگاه نظامی
martial court U دادگاه نظامی
rota U دادگاه کاتولیکی
rotas U دادگاه کاتولیکی
judicial confession U اقرار در دادگاه
writs U قرار دادگاه
writs U حکم دادگاه
magistrates court U دادگاه جنحه
writ U حکم دادگاه
police force U دادگاه پلیس
police forces U دادگاه پلیس
kangoroo court U دادگاه محلی
petty session U دادگاه سیار
bars U وکالت دادگاه
bar U وکالت دادگاه
court of grievances U دادگاه مظالم
quaestor U افسررئیس دادگاه
court of iquiry U دادگاه رسیدگی
court of petty offences U دادگاه لغزش
court of province U دادگاه استان
prsbytery U دادگاه شرعی
court session U جلسه دادگاه
criminal court U دادگاه جنایی
provost court U دادگاه پادگانی
disciplinary tribunal U دادگاه انتظامی
district court U دادگاه بخش
writ U قرار دادگاه
eyre U دادگاه سیار
police power U دادگاه پلیس
queens bench division U دادگاه ملکه
police court U دادگاه خلاف
jurisdiction of the court U صلاحیت دادگاه
courts of appeal U دادگاه پژوهش
kangaroo court U دادگاه پوشالی
usher U دربان دادگاه
receivership U امانت دادگاه
tribunal U دادگاه محکمه
tribunals U دادگاه محکمه
diwan U دادگاه اسلامی
divan U دادگاه اسلامی
ushered U دربان دادگاه
ushering U دربان دادگاه
decreeing U قرار دادگاه
courts of appeal U دادگاه استیناف
courts of appeal U دادگاه استان
court of appeal U دادگاه پژوهش
court of appeal U دادگاه استیناف
court of appeal U دادگاه استان
courtrooms U اطاق دادگاه
courtroom U اطاق دادگاه
ushers U دربان دادگاه
forum U دادگاه محکمه
court division U بخش دادگاه
Chief Justice U رئیس دادگاه
landesgericht U دادگاه ایالتی
courts of inquiry U دادگاه تفتیش
court of inquiry U دادگاه تفتیش
decree U قرار دادگاه
forums U دادگاه محکمه
president of the court U رئیس دادگاه
decrees U قرار دادگاه
decreed U قرار دادگاه
Chief Justices U رئیس دادگاه
administrative tribunal U دادگاه اداری
superior court U دادگاه تمیز
kangaroo courts U دادگاه مندرآوردی
law court U دادگاه قضایی
cite U به دادگاه خواندن
cited U به دادگاه خواندن
cites U به دادگاه خواندن
citing U به دادگاه خواندن
law courts U دادگاه قضایی
circuit court U دادگاه استیناف
kangaroo courts U دادگاه غیرقانونی
kangaroo courts U دادگاه پوشالی
country court U دادگاه بخش
contempt og court U اهانت به دادگاه
evoke U به دادگاه بالاتربردن
evokes U به دادگاه بالاتربردن
evoking U به دادگاه بالاتربردن
kangaroo court U دادگاه غیرقانونی
superior court U دادگاه عالی
kangaroo court U دادگاه مندرآوردی
circuit court U دادگاه منطقهای
warning U اخطاریه دادگاه
assize court U دادگاه جنایی
auto da fe U رای دادگاه
canonry U دادگاه شرع
beadle U منادی دادگاه
warnings U اخطاریه دادگاه
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering U مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
docks U جایگاه متهم در دادگاه
docked U جایگاه متهم در دادگاه
international court U دادگاه بین المللی
magistrate U رئیس بخش دادگاه
spectators U مستمعین جلسه دادگاه
demurrer U اعتراض بصلاحیت دادگاه
judges disciplianary tribunal U دادگاه قضات انتظامی
sued U به دادگاه شکایت کردن
judgments U رای دادگاه قضاوت
decisions U حکم دادگاه داوری
decision U حکم دادگاه داوری
court U دادگاه افهار عشق
county magestrate U قاضی دادگاه استان
court martial order U رای دادگاه نظامی
judge advocate general U رئیس دادگاه نظامی
sub judice U مورد مطالعه دادگاه
court order U قرار صادره از دادگاه
court of review U دادگاه تجدید نظر
sue U به دادگاه شکایت کردن
inquisitional U وابسته به دادگاه روحانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com