Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
williwaw
U
جریان هوای سرد که در سرزمینهای مرتفع میوزد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
secondary airflow
U
جریان هوای فرعی
mismatch
U
ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته
torna do
U
یکجور گردباد که در باختر.....میوزد
plenum method
U
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
gale
U
باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد
gales
U
باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد
fog lookouts
U
دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
polar regions
U
مناطق قطبی زمین سرزمینهای قطبی
turbocharger
U
گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
turbojet
U
توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
effluvium
U
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
hidings
U
مرتفع
hiding
U
مرتفع
high
U
مرتفع
highest
U
مرتفع
elevated
U
مرتفع
highs
U
مرتفع
raised flooring
U
کف مرتفع
plateaux
U
جلگه مرتفع
height
U
جای مرتفع
blast furnaces
U
کوره مرتفع
outdoor antenna
U
انتن مرتفع
obviated
U
مرتفع کردن
plateau
U
جلگه مرتفع
plateaus
U
جلگه مرتفع
heights
U
جای مرتفع
aerie
U
خانهء مرتفع
obviating
U
مرتفع کردن
highest
U
جای مرتفع
highs
U
جای مرتفع
champaign
U
زمین مرتفع
aerie
U
اشیانهء مرتفع
high level cistern
U
ابفشان مرتفع
high cloud
U
ابرهای مرتفع
high aerial
آنتن مرتفع
blast furnace
U
کوره مرتفع
obviate
U
مرتفع کردن
Cat
U
قلعه مرتفع
obviates
U
مرتفع کردن
high
U
جای مرتفع
Cat
U
حصار مرتفع
eagre
U
موج یا سدخیلی مرتفع
lifted
U
مرتفع بنظرامدن بلندی
lifting
U
مرتفع بنظرامدن بلندی
lifts
U
مرتفع بنظرامدن بلندی
to make all doubts even
U
هرگونه شک را مرتفع کردن
lift
U
مرتفع بنظرامدن بلندی
cateran
U
اهل مناطق مرتفع
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
detoxification
U
مرتفع شدن حالت مسمومیت
upland
U
زمین مرتفع دور از دریا
uplands
U
زمین مرتفع دور از دریا
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
aerie
U
لانهء پرنده بر روی صخرهء مرتفع
reserved for unexpired risks
U
ذخیره برای خطرات مرتفع نشده
arch-band
U
[نوار یا تسمه ی مرتفع زیر طاق]
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
karroo
U
قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
karoo
U
قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
blast furnace slag
U
تفاله کورههای مرتفع روباره کوره بلند
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
roller-coasters
U
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
roller-coaster
U
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
roller coaster
U
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
fjeld
U
فلات مرتفع وصخره داری که تقریبا هیچ درختی نداشته باشد
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
moist air
U
هوای تر
air blast
U
هوای دم
petticoatsfever
U
هوای زن
airs
U
هوای دم هوا
agglutinant
U
هوای التیام
adverse weather
U
هوای نامساعد
air breathing
U
هوای تنفسی
compressed air
U
هوای فشرده
sweltered
U
هوای گرم
swelters
U
هوای گرم
In the open air.
U
در هوای آزاد.
out of doors
U
در هوای ازاد
open air
U
در هوای ازاد
the open
U
هوای ازاد
temperate climate
U
اب و هوای معتدل
passion
U
هوای نفس
stable air
U
هوای پایدار
swelter
U
هوای گرم
exhaust air
U
هوای خروجی
foul weather
U
هوای خراب
low air pressure
U
فشار هوای کم
foul weather
U
هوای نامساعد
liquid air
U
هوای مایع
heavy weather
U
هوای خراب
compressed air
U
هوای متراکم
heavy weather
U
هوای طوفانی
raininess
U
هوای بارانی
queen's weather
U
هوای باز
emergency air
U
هوای اضطراری
drippy
U
هوای گرفته
out of door
U
در هوای ازاد
dead air
U
هوای راکد
marine climate
U
اب و هوای دریایی
forced draft
U
هوای با فشار
hot blast
U
هوای دم داغ
air
U
هوای دم هوا
humid air
U
هوای شرجی
broken weather
U
هوای بی قرار
blast roasting
U
تشویه با هوای دم
aired
U
هوای دم هوا
carburetor air
U
هوای کاربراتور
intake air
U
هوای ورودی
marsh malaria
U
هوای مردابی
secondry air
U
هوای ثانویه
circulationg air
U
هوای در گردش
humid air
U
هوای نمناک
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
cold fronts
U
جبهه هوای سرد
cold fronts
U
پیشان هوای سرد
intake air heater
U
گرمکن هوای ورودی
blast
U
هوای دم کوره بلند دم
blasts
U
هوای دم کوره بلند دم
ego trips
U
تسلیم به هوای نفس
cold spell or cold snap
<idiom>
U
یک جعبه هوای سرد
twilight
U
هوای گرگ ومیش
fair weather
U
دارای هوای صاف
intake air
U
هوای مکیده شده
ego trip
U
تسلیم به هوای نفس
mouthpiece
U
لوله هوای غواص
cold front
U
جبهه هوای سرد
cold front
U
پیشان هوای سرد
mouthpieces
U
لوله هوای غواص
forced draft
U
هوای تحت فشار
tire inflation
U
فشار هوای لاستیک
liquid air container
U
مخزن هوای مایع
liquid air
U
هوای مایع شده
acclimated
U
به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimate
به آب و هوای جدید خو گرفتن
heatwaves
U
موج هوای گرم
heatwaves
U
هوای گرم طولانی
warm fronts
U
جبهه هوای گرم
warm front
U
جبهه هوای گرم
heatwave
U
هوای گرم طولانی
heatwave
U
موج هوای گرم
Beautiful music ( weather ) .
U
موسیقی ( هوای ) قشنگ
tire pressure
U
فشار هوای لاستیک
torchlight
U
هوای گرگ ومیش
acclimates
U
به اب و هوای جدید خو گرفتن
free living
U
تسلیم هوای نفس
hot blast main
U
هدایت هوای دم داغ
lour
U
هوای گرفته وابریwerewolf
acclimating
U
به اب و هوای جدید خو گرفتن
hot blast cupola
U
کوپل هوای گرم
bleed air
U
هوای کمپرس شده
cooling blower
U
دمنده هوای سرد
cooling air
U
هوای سرد کننده
air compressor
U
هوای فشرده ساز
outdoorsy
<adj.>
U
عاشق هوای آزاد
choke damp
U
دم :هوای ته چاه یاکان
caisson foundation
U
پی سازی با هوای فشرده
saturated air
U
هوای اشباع شده
blow hot
U
هوای گرم دمیدن
blow cold
U
هوای سرد دمیدن
effulge
U
برق هوای باز
mouthguard
U
لوله هوای غواص
oh what a nasty weather
U
چه هوای کثیفی است
open exercise
U
ورزش در هوای ازاد
out door court
U
زمین هوای ازاد
air tank
U
کپسول هوای غواصی
lower
U
هوای گرفته وابری
lowered
U
هوای گرفته وابری
lowering
U
هوای گرفته وابری
dusk
U
هوای گرگ ومیش
owl light
U
هوای گرگ و میش
lowers
U
هوای گرفته وابری
air space
U
قشر هوای دیوار خالی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com