Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
free molecule flow
U
جریان مولکولهای ازاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
free flow
U
جریان ازاد
free stream
U
جریان ازاد
free eddy
U
جریان متلاطم ازاد
electron deficient molecules
U
مولکولهای با کمبود الکترون
intramolecular
U
واقع در مولکولهای بدن یاماده
light scattering by air molecules
U
پراکندگی نورتوسط مولکولهای هوا
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
vapor pressure
U
فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
glide path
U
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
free gyroscope
U
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
high sea
U
دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
free enterprise
U
اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. transformer
U
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternators
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism
U
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
heavy current engineering
U
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
freeing
U
ازاد
exempted
U
ازاد
exempt
U
ازاد
freed
U
ازاد
opened
U
ازاد
degage
U
ازاد
free
U
ازاد
free play
U
ازاد
unattached
U
ازاد
self service
U
ازاد
unihibited
U
ازاد
unihibit
U
ازاد
unrestrained
U
ازاد
at ease
U
ازاد
sweep back
U
بک ازاد
suspended floor
U
کف ازاد
fetterless
U
ازاد
open
U
ازاد
footloose
U
ازاد
frees
U
ازاد
exempts
U
ازاد
exempting
U
ازاد
self-service
U
ازاد
looser
U
ول ازاد
absolutes
U
ازاد
absolute
U
ازاد
disengaged
U
ازاد
go as you please
U
ازاد
stand easel
U
ازاد
sweeper
U
بک ازاد
sweepers
U
بک ازاد
idle line
U
خط ازاد
slack water
U
اب ازاد
self administered
U
ازاد
immune
U
ازاد
freeman
U
ازاد
freemen
U
ازاد
opens
U
ازاد
loosest
U
ول ازاد
stand at ease
U
ازاد
loose
U
ول ازاد
immundity
U
ازاد
tramp vessel
U
کشتی ازاد
cut clear
U
ازاد بریدن
open purchase
U
خرید ازاد
outdoor
U
درهوای ازاد
unwrapping
U
ازاد کردن
free ports
U
بندر ازاد
unwrapped
U
ازاد کردن
free port
U
بندر ازاد
off time
U
وقت ازاد
gratis
U
مجانی ازاد
unwrap
U
ازاد کردن
open shop
U
با کارکرد ازاد
tramp steamer
U
کشتی ازاد
outworker
U
کارگر ازاد
out of door
U
در هوای ازاد
to set at large
U
ازاد کردن
to set at liberty
U
ازاد کردن
out of door
U
فضای ازاد
paraphrased
U
ترجمه ازاد
paraphrases
U
ترجمه ازاد
paraphrasing
U
ترجمه ازاد
total freeboard
U
عمق ازاد
open space
U
گردشگاه ازاد
open hospital
U
بیمارستان ازاد
open area
U
فضای ازاد
open shot
U
با کارکرد ازاد
parade rest
U
فرمان ازاد
out of doors
U
در هوای ازاد
out of doors
U
فضای ازاد
discharges
U
ازاد کردن
discharge
U
ازاد کردن
self employment
U
شغل ازاد
semicolonial
U
نیمه ازاد
liberated
U
ازاد شده
free trade
U
تجارت ازاد
datum level
U
سطح اب ازاد
deallocate
U
ازاد کردن
mare liberum
U
دریای ازاد
deallocation
U
ازاد سازی
free volume
U
حجم ازاد
unrestrained
U
ازاد نامحدود
slip joint
U
اتصال ازاد
open market
U
بازار ازاد
open air
U
در هوای ازاد
unwraps
U
ازاد کردن
liberalization
U
ازاد کردن
soft cell boundaries
U
محدوده ازاد سل
free enterprise
U
کسب ازاد
cut free
U
ازاد بریدن
set free
U
ازاد کردن
blue water
U
دریای ازاد
self-employed
U
شغل ازاد
self employed
U
شغل ازاد
free markets
U
بازار ازاد
free market
U
بازار ازاد
natural vibration
U
نوسان ازاد
set at large
U
ازاد کردن
paraphrase
U
ترجمه ازاد
opened
U
وزن ازاد
liberators
U
ازاد کننده
ad lib feeding
U
تغذیه ازاد
affranchize
U
ازاد کردن
idle
U
ازاد گشتن
enfranchising
U
ازاد کردن
enfranchises
U
ازاد کردن
arm's length
U
معاملات ازاد
at ease
U
فرمان ازاد
enfranchised
U
ازاد کردن
enfranchise
U
ازاد کردن
emancipate
U
ازاد کردن
salmon
U
ماهی ازاد
alfresco
U
درهوای ازاد
emancipated
U
ازاد کردن
autonomous operation
U
عملیات ازاد
emancipates
U
ازاد کردن
idled
U
ازاد گشتن
idles
U
ازاد گشتن
opened
U
ازاد اشکار
open
U
وزن ازاد
opens
U
ازاد اشکار
open
U
ازاد اشکار
opens
U
وزن ازاد
headroom
U
سقف ازاد
absolutes
U
ازاد از قیودفکری
sailing free
U
باد ازاد
salmon trout
U
ماهی ازاد
salmon trout
U
ازاد ماهی
salmontrout
U
ماهی ازاد
salmontrout
U
ازاد ماهی
liberation
U
ازاد کردن
idlest
U
ازاد گشتن
relief angle
U
زاویه ازاد
liberator
U
ازاد کننده
emancipating
U
ازاد کردن
the open
U
هوای ازاد
sharity stripe
U
خط پرتاب ازاد
charity shot
U
پرتاب ازاد
penalty hit
U
ضربه ازاد
relieve
U
ازاد بریدن
clear span
U
دهانه ازاد
backs
U
سطح ازاد
back
U
سطح ازاد
to be at liberty
U
ازاد بودن
clearance angle
U
زاویه ازاد
to let ship
U
ازاد کردن
free will
U
اراده ازاد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com