English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rotameter U جریان سنج چرخان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
rotors U چرخان
revolving door U در چرخان
rotor U چرخان
revolving doors U در چرخان
slewing crane U جرثقیل چرخان
rotary evaporator U تبخیرکننده چرخان
rotary valve U شیر چرخان
disk drives U گرده چرخان
twister U گردباد چرخان
balance window U پنجره چرخان
swivel chair U صندلی چرخان
spinning charge U بار چرخان
tape deck U نوار چرخان
disk drive U گرده چرخان
tape decks U نوار چرخان
balanced window U پنجره چرخان
revolving drum U طبله چرخان
lazy susan U سینی چرخان
twisters U گردباد چرخان
pursuit rotor U پیروی سنج چرخان
spin U ماهیگیری با وسایل چرخان
spins U ماهیگیری با وسایل چرخان
charge coupled device U حافظه با اطلاعات چرخان
rotary pursuit U پیروی سنج چرخان
spinning reel U قرقره چرخان ماهیگیری
spin casting reel U قرقره چرخان ماهیگیری
roulette U اسباب قمار چرخان
spinning band column U ستون نوار چرخان
spinning rod U چوب ماهیگیری با قرقره چرخان
twinkle box U عدسی هاو یک دیسک چرخان
planet wheel U چرخ دنده چرخان بدورمحور
spinner U نوعی طعمه ماهیگیری چرخان
spin casting rod U چوب ماهیگیری با قرقره چرخان
spinning U پرتاب نخ و قلاب ماهیگیری باوسایل چرخان
spin casting U پرتاب قلاب ماهیگیری باوسایل چرخان
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
turntable ladder U نردبان چرخان [مخصوص ماشین آتش نشانی]
aerial ladder U نردبان چرخان [مخصوص ماشین آتش نشانی]
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
time U زمانی که طول می کشد تا دیسک چرخان پس از قط ع برق می ایستد
timed U زمانی که طول می کشد تا دیسک چرخان پس از قط ع برق می ایستد
times U زمانی که طول می کشد تا دیسک چرخان پس از قط ع برق می ایستد
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
ccd U اسباب تزویج علامت حافظه با اطلاعات چرخان دستگاه با بار جفت شده
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
magnetic tapes U موتور و دستگاه چرخان که به سیگنالهای الکتریکی امکان ضبط روی نوار مغناطیسی یا چرخش روی آن می دهند
magnetic tape U موتور و دستگاه چرخان که به سیگنالهای الکتریکی امکان ضبط روی نوار مغناطیسی یا چرخش روی آن می دهند
flying head U نوک خواندن / نوشتن دیسک سخت که به صورت حلقهای است و بالای سطح دیسک چرخان قرار دارد
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
disk drives U دیسک ران دیسک چرخان
disk drive U دیسک ران دیسک چرخان
tape drive U نوار چرخان نوار ران
tape drives U نوار چرخان نوار ران
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering U مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
in hand U در جریان
conducted U جریان
current U جریان
effluvium U جریان
going U جریان
insets U جریان
proceeding U جریان
gushes U جریان
gush U جریان
rheostome U جریان بر
process U جریان
flow line U خط جریان
flow limit U حد جریان
processes U جریان
flushing U جریان
flowline U خط جریان
income U جریان
course U جریان
coursed U جریان
courses U جریان
fluor U جریان
rede U جریان
against the stream U بر ضد جریان اب
affluxion U جریان
inset U جریان
conduct U جریان
runoff U جریان
line of flow U خط جریان
flushes U جریان
gushed U جریان
actions U جریان
conducting U جریان
action U جریان
tide U جریان
flush U جریان
afflux U جریان
stream U جریان
flow U جریان
flowed U جریان
total current U جریان کل
afoot U در جریان
conducts U جریان
stream U جریان اب
streamed U جریان
streamed U جریان اب
streams U جریان
in the air <idiom> U جریان
streams U جریان اب
circulations U جریان
circulation U جریان
twayblade U جریان
flows U جریان
currents U جریان
flow sheet U نمودار جریان
current capacity U فرفیت جریان
flowlines U خطوط جریان
current compensation U جبران جریان
fluidmeter U جریان سنج
induction current U جریان القائی
flowmeter U جریان سنج
inducing current U جریان القائی
flow of production U جریان تولید
flow of income U جریان درامد
current displacement U تغییر جریان
current detector U اشکارساز جریان
input current U جریان ورودی
current density U غلظت جریان
inflow U جریان بداخل
inductive current U جریان القائی
flow method U روش جریان
current density U تکائف جریان
flow net U شبکه جریان
cooling water circulation U جریان اب سرد
flow of expenditure U جریان هزینه
current density U چگالی جریان
current converter U مبدل جریان
flow meter U جریان سنج
induced current U جریان القائی
live ball U توپ در جریان
ground water runoff U جریان زیرزمینی
peak value U جریان بیشینه
impluse U ضربه جریان
heat flow U جریان گرما
heavy current U جریان قوی
power current U جریان قوی
imaginary current U جریان راکتیو
cretical flow U جریان بحرانی
idle current U جریان بی باری
ignition current U جریان احتراق
crest value U جریان بیشینه
impluse current U جریان ضربهای
counter current U جریان متقابل
critical flow U جریان بحرانی
free flow U جریان ازاد
free stream U جریان ازاد
fusing current U جریان ذوب
induced current U جریان القایی
generation of current U تولید جریان
gold flow U جریان طلا
crosscurrent U جریان مخالف
ground ball U توپ در جریان
crosscurrent U جریان متقاطع
indravgnt U جریان درونی
cromwell current U جریان اب کرامول
increase of current U افزایش جریان
idle current U جریان کور
down draft U جریان رو به پایین
eddy current U جریان سرگردان
eddy current U جریان فوکو
effective current U جریان موثر
effective value U جریان موثر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com