English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
segregationist U جدایی گرای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transit bearing U گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
sequester U جدایی
divorce U جدایی
divorced U جدایی
disconnectedness U جدایی
disconnexion U جدایی
discreteness U جدایی
disjunction U جدایی
disseverance U جدایی
seclusion U جدایی
seperation U جدایی
separations U جدایی
segregation U جدایی
separation U جدایی
divorcement U جدایی
disunion U جدایی
divorces U جدایی
divorcing U جدایی
breakdown U جدایی
dislocation U جدایی
gulf U جدایی
gulfs U جدایی
isolation U جدایی
breakaway U جدایی
dissociation U جدایی
breakdowns U جدایی
schismatism U جدایی
abscission U جدایی دریدگی
separative U حاکی از جدایی
severance U جدایی مجزایی
detachable U جدایی پذیر
separates U جدایی تفکیک
schisms U جدایی شقاق
schism U جدایی شقاق
separation anxiety U اضطراب جدایی
seperation point U نقطه جدایی
detribalization U جدایی از قبیله
separate U جدایی تفکیک
separated U جدایی تفکیک
desegregation U جدایی زدایی
ruptures U سکستگی جدایی
to cut the painter U جدایی انداختن
to break company U جدایی کردن
rupture U سکستگی جدایی
integral U جدایی ناپذیر
filled with water U دال بر جدایی
rupturing U سکستگی جدایی
schismatism U ایجاد جدایی تفرقه
parthian glance U نگاه هنگام جدایی
judicial separaion U جدایی زن و شوهر از نظرحقوقی
That is a separate question. U این یک موضوع جدایی است.
skeptic U شک گرای
segregative U طالب جدایی وابسته به تفکیک وتبعیض
impartible U جدایی ناپذیر غیر قابل تفکیک
segregationist U طرفدار جدایی نژاد سفید وسیاه
lipophilic U چربی گرای
evolutionist U فرگشت گرای
equalitarian U تساوی گرای
meliorist U بهبود گرای
grid bearing U گرای شبکه
incalescent U گرما گرای
heliotrope U افتاب گرای
halophile U ابشور گرای
grid azimuth U گرای شبکه
magnetic azimuth U گرای مغناطیسی
oxyphil U اسید گرای
true azimuth U گرای حقیقی
ultramodernist U فرانو گرای
unitarian U توحید گرای
escapist U گریز گرای
escapists U گریز گرای
impressionist U برداشت گرای
structuralist U ساخت گرای
structuralists U ساخت گرای
supremacist U برتری گرای
supremacists U برتری گرای
theocentric U خدا گرای
solipsist U نفس گرای
oxyphile U اسید گرای
photophilic U نور گرای
pneumotropic U ریه گرای
pragmatist U مصلحت گرای
progressivist U پیشرفت گرای
relative bearing U گرای نسبی
ruralist U روستا گرای
saprophytic U پوده گرای
theist U یزدان گرای
separatist U جدا گرای
realist U تحقق گرای
militarists U جنگ گرای
materialist U ماده گرای
materialists U ماده گرای
centralist U مرکز گرای
realist U راستین گرای
realists U تحقق گرای
realists U راستین گرای
realistic U تحقق گرای
realistic U راستین گرای
realistically U تحقق گرای
realistically U راستین گرای
militarist U جنگ گرای
extroverts U برون گرای
extrovert U برون گرای
nationalist U ملت گرای
nationalists U ملت گرای
doctrinaire U ایین گرای
capitalist U سرمایه گرای
capitalists U سرمایه گرای
centralists U مرکز گرای
egalitarian U تساوی گرای
impressionists U برداشت گرای
feudal U تیول گرای
socialist U جامعه گرای
socialists U جامعه گرای
individualist U فرد گرای
nudist U برهنگی گرای
back azimuth method U گرای وارونه
assumed azimuth U گرای فرضی
communalist U اشتراکی گرای
dermotropic U پوست گرای
compass azimuth U گرای مغناطیسی
sectarian U فرقه گرای
compass direction U گرای مغناطیسی
unitary U توحید گرای
individualists U فرد گرای
hygrophyte U گیاه رطوبت گرای
corrected azimuth U گرای تصحیح شده
reactionaries U مخالفت گرای بی منطق
reactionary U مخالفت گرای بی منطق
visionary U الهامی رویا گرای
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
visionaries U الهامی رویا گرای
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
azimuth angle U زاویه گرای نجومی هواپیما
imperialistic U استعمار گرای بهره جویانه
azimuth U گرای نجومی راس القدم
back azimuth method U گرای معکوس در اخراج اشعه
closing azimuth error U اشتباه گرای بستن پیمایش
true azimuth U سمت حقیقی گرای جغرافیایی
compass azimuth U گرای قطب نمای کشتی
discrimination U حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
traditionalist U پیرو روایات وسنن سنت گرای
conversion angle U زاویه تبدیل گرای مسیر ناو
traditionalists U پیرو روایات وسنن سنت گرای
layihg azimuth U گرای روانه کردن لوله توپ
quixotic U ارمان گرای وابسته به دان کیشوت
ab U پیشوند لاتین بمعنی >دوراز< و>از< و >جدایی < و >غیر<مانند ABuse و ABaxial
gyroscopes U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
militarists U ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
militarist U ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
gyroscope U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
introverts U شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
ozone U نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
introvert U شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
apartheid U نفاق و جدایی بین سیاه پوستان و سفید پوستان افریقای جنوبی
secession U تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
parting injuncyions U دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
vortex breakdown/brust U جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
azimuth deviation U اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
ascendant U فراز جو فراز گرای
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com