English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bar U جای ویژه زندانی درمحکمه
bars U جای ویژه زندانی درمحکمه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
habeas corpus U دستور احضار زندانی دستوری که دادگاه به زندان محل توقیف زندانی یی که توقیفش را غیر قانونی می داند
wear stripes U دوره زندانی را گذراندن زندانی بودن
escort guard U محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
idiosyncrasies U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
copyhold U تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
to watch for certain symptoms U توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
speciality U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
termer U زندانی
jailbird U زندانی
gaolbirds U زندانی
prisoner U زندانی
prisoners U زندانی
jailŠetc U زندانی
jailbirds U زندانی
incarcerates U زندانی کردن
jails U زندانی کردن
incarcerate U زندانی کردن
jailing U زندانی کردن
run-in U زندانی کردن
run in U زندانی کردن
send-ups U زندانی کردن
gaol U زندانی کردن
send up U زندانی کردن
prisoners of war U زندانی جنگی
prisoner of war U زندانی جنگی
politic U زندانی سیاسی
prisoner's dilemma U معمای زندانی
jailed U زندانی کردن
jail U زندانی کردن
gaols U زندانی کردن
gaoled U زندانی کردن
incarcerated U زندانی کردن
imprisonment U زندانی شدن
gaoling U زندانی کردن
releasing a prisoner U ازادسازی زندانی
The fujitive ( elusive ) prisoner . U زندانی فراری
incarcerating U زندانی کردن
to serve time U زندانی بودن
run-ins U زندانی کردن
take prisoner U زندانی کردن
send-up U زندانی کردن
immure U زندانی کردن
praetorial U متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
inmates U اهل بیت زندانی
extradition U تسلیم اسیر یا زندانی
inmate U اهل بیت زندانی
quad U زندانی کردن در زندان افکندن
quads U زندانی کردن در زندان افکندن
probationers U زندانی ازاد شده بقیدشرف
short term U حداقل مدت تنبیه و زندانی
probationer U زندانی ازاد شده بقیدشرف
qoud U درزندان افگندن زندانی کردن
black flag U پرچمی که نشانی اعدام زندانی است
probationers U زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود
administrative segregation U زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
probationer U زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود
local parole U زندانی که به قید ضمانت محلی ازاد میشود
serve a sentence U به حکم دادگاه زندانی شدن دوره حبس خود را طی کردن
ticket of leave U سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
arraign U احضار متهم زندانی به دادگاه جهت پاسخگویی به مفاد کیفرخواست تعقیب یا متهم کردن به طور اعم
incarcerate U زندانی کردن حبس کردن
incarcerating U زندانی کردن حبس کردن
incarcerated U زندانی کردن حبس کردن
to put in to prison U زندانی کردن حبس کردن
incarcerates U زندانی کردن حبس کردن
special character U ویژه
privilege U حق ویژه
extra <adj.> U ویژه
idiocrasy U ویژه
prerogative U حق ویژه
extra special U ویژه
prerogatives U حق ویژه
specially U ویژه
net U ویژه
priviege U حق ویژه
special U ویژه
paticular U ویژه
nett U ویژه
special <adj.> U ویژه
nets U ویژه
experts U ویژه گر
specifics U ویژه
specific U ویژه
specialists U ویژه گر
expert U ویژه گر
specialist U ویژه گر
particular U ویژه
particulars U ویژه
specific humidity U نم ویژه
express U ویژه
peculiar U ویژه
expressing U ویژه
expresses U ویژه
expressed U ویژه
adhoc U ویژه
rarely U بااستادی ویژه
lacrimal U ویژه اشک
acoustician U ویژه گر اواشنود
lachrymal U ویژه اشک
labeled cargo U کالای ویژه
eigenfunction U ویژه تابع
specific gravities U گرانی ویژه
monkish U ویژه راهبان
specific gravity U گرانی ویژه
life guard U هنگ ویژه
idiom U تعبیر ویژه
idiom U زبان ویژه
idioms U زبان ویژه
idioms U تعبیر ویژه
monocular U ویژه یک چشم
proper value U ویژه مقدار
kink U ویژه گی فرریز
gastronomist U ویژه گرخوراک
booth U جای ویژه
characteristic function U ویژه تابع
eigenvalue U ویژه مقدار
favourite or vor U ویژه مخصوص
characteristic number U ویژه مقدار
extra equipment U متعلقات ویژه
electrical resistivity U مقاومت ویژه
endemical U ویژه یک قوم
habiliments U جامه ویژه
ecotype U بوم ویژه
body guard U هنگ ویژه
byelaw U قانون ویژه
indicium U نشانه ویژه
bylaw U قانون ویژه
cariologist U ویژه گر قلب
(not one's) cup of tea <idiom> U علاقه ویژه
characteristics U نشان ویژه
characteristic root U ویژه مقدار
conizance U نشان ویژه
equity capital U ارزش ویژه
specific rotation U چرخش ویژه
specific resistance U مقاومت ویژه
specific lattice U شبکه ویژه
specific humidity U رطوبت ویژه
specific heat U دمای ویژه
specific heat U گرمای ویژه
specific donor U دهنده ویژه
specific cost U هزینه ویژه
species specific U نوع- ویژه
specific viscosity U گرانروی ویژه
specific volume U حجم ویژه
specific weight U سنگینی ویژه
special session U نشست ویژه
extraordinary meeting U نشست ویژه
specific drawdown U افت ویژه
special effects U جلوههای ویژه
speleologist U ویژه گر غارشناسی
specific yield U ابدهی ویژه
specific weight U وزن ویژه
special verdict U تصمیم ویژه
resistivity U مقاومت ویژه
relative density U گرانی ویژه
regiospecific U جهت ویژه
quantum state U ویژه حالت
proper volume U ویژه حجم
proper function U ویژه تابع
prerogatived U دارای حق ویژه
preceptorial U ویژه اموزگاری
praetorian guard U گارد ویژه
penologist U ویژه گر کیفرشناسی
particular lien U حق حبس ویژه
special symbol U نماد ویژه
special passport U پاسپورت ویژه
special party U گروه ویژه
special duty U کار ویژه
special drawing rights U حق برداشت ویژه
special drawing right U حق برداشت ویژه
special deposits U سپردههای ویژه
special character U دخشه ویژه
special case U مورد ویژه
special bastard U حرامزاده ویژه
special agreement U قرارداد ویژه
singular matrix U ماتریس ویژه
singular matrix U ماتریش ویژه
self weight U ویژه وزن
net profit U سود ویژه
characteristic U نشان ویژه
specialty U ویژه گری
lineament U نشان ویژه
juvenile U ویژه نو جوانان
juveniles U ویژه نو جوانان
specialists U ویژه کار
specialist U ویژه کار
lingoes U زبان ویژه
monographs U ویژه نگاشت
monograph U ویژه نگاشت
version U شرح ویژه
versions U شرح ویژه
garb U پوشاک ویژه
zoologist U ویژه گرجانورشناسی
nutritionist U ویژه گر تغذیه
characteristically U نشان ویژه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com