English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
setting U جای نگین قرارگاه
settings U جای نگین قرارگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gemstone U نگین
key fruit U نگین
solitaires U نگین تکی
bezel U نگین دان
solitaire U نگین تکی
foil U جای نگین
dactyliography U نگین سازی
dactyliography U نگین نویسی
foiling U جای نگین
enchase U در نگین گذاشتن
foils U جای نگین
foiled U جای نگین
mounting U نگین دار
collet U حلقه نگین دار
marquize U نگین بیضی شکل که از جواهر باشد
feathering U [تزئینات با نگین تراشیده شده کوچک]
headquarters U قرارگاه
general headquarters U قرارگاه کل
headquarter U قرارگاه
settings U قرارگاه
setting U قرارگاه
subbase U قرارگاه
headquarters U قرارگاه فرماندهی
headquarters company U گروهان قرارگاه
headquarters battery U اتشبار قرارگاه
posted U پادگان قرارگاه
headquarters detachment U قسمت قرارگاه
post U پادگان قرارگاه
central position U قرارگاه مرکزی
post- U پادگان قرارگاه
matrix or matrices U قرارگاه گوهر
headquarters detachment U بخش قرارگاه
alternate headquarters U قرارگاه یدکی
hen roost U قرارگاه مرغان
allied headquarters U قرارگاه متفقین
posts U پادگان قرارگاه
brigade headquarters U قرارگاه تیپ
commands U یکان قرارگاه عمده
allied headquarters U قرارگاه کشورهای هم پیمان
command U یکان قرارگاه عمده
commanded U یکان قرارگاه عمده
establishments U محل کار برقرار کردن قرارگاه
establishment U محل کار برقرار کردن قرارگاه
commanded U یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
command U یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
commands U یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
reconstitution site U قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
routing indicator U گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
command axis U محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
axial position U حالت محوری قرارگاه محوری
combatcommand U فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
engine mounting U نصب موتور قرارگاه موتور
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com