English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
warren U جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
warrens U جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fleecing U پشم گوسفند وجانوران دیگر پارچه خوابدار
fleeces U پشم گوسفند وجانوران دیگر پارچه خوابدار
fleece U پشم گوسفند وجانوران دیگر پارچه خوابدار
hares U خرگوش صحرایی گوشت خرگوش
hare U خرگوش صحرایی گوشت خرگوش
rabbitry U محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
biota U زندگی گیاهان وجانوران یک ناحیه
pan U خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pan- U خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pans U خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
thremmatology U علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
life cycle U مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
sere U تغییر وسیر تکاملی محیط زیست گیاهان وجانوران خشک
paleozoology U شعبهای از دیرین شناسی که باسنگواره ها وجانوران فسیل شده سروکار دارند
support U نگاهداری
subsistence U نگاهداری
retention U نگاهداری
maintenance U نگاهداری
keep U نگاهداری
keeps U نگاهداری
internment U نگاهداری
maintainable U قابل نگاهداری
normal maintenance U نگاهداری بهنجار
irretentive U ناتوان در نگاهداری
poise U ثبات نگاهداری
to give support to U نگاهداری کردن
term of maintenance U مهلت نگاهداری
term of maintenance U دوره نگاهداری
holds U چسبیدن نگاهداری
hold U چسبیدن نگاهداری
retentiveness U نیروی نگاهداری
buns U دم خرگوش
bun U دم خرگوش
rabbits U خرگوش
rabbit خرگوش
leporis U خرگوش
lepus U خرگوش
pika U خرگوش بی دم
lapin U خرگوش
hare U خرگوش
hares U خرگوش
baby-sat U از بچه نگاهداری کردن
gasholders U محفظه نگاهداری گاز
retainer U حکم نگاهداری و ضبط
retainers U حکم نگاهداری و ضبط
baby-sit U از بچه نگاهداری کردن
gasholder U محفظه نگاهداری گاز
baby-sits U از بچه نگاهداری کردن
baby-sitting U از بچه نگاهداری کردن
baby sit U از بچه نگاهداری کردن
cotton tail U خرگوش امریکایی
cony U خرگوش کوچک
coney U خرگوش کوچک
floppy ear U خرگوش [به شوخی]
rabbity U خرگوش دار
doe U خرگوش ماده
rabbiter U شکارچی خرگوش
lop ear U خرگوش [به شوخی]
acouchy U خرگوش هندی
nurseries U محل نگاهداری اطفال شیرخوار
nursery U محل نگاهداری اطفال شیرخوار
vivarium U جای نگاهداری جانوران زمینی
poor rate U مالیات برای نگاهداری بی نوایان
angora U موی خرگوش یا مرغوز
angoras U موی خرگوش یا مرغوز
forme U لانه یا جای خرگوش
dower U لانه خرگوش وغیره
hyrax U نوعی خرگوش کوهی
rabbit U شکار خرگوش کردن
rabbits U شکار خرگوش کردن
olericulture U سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
sacristy U محل نگاهداری فروف مقدسه کلیسا
ossuary U فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
bandbox U جعبهء مقوایی مخصوص نگاهداری کلاه
break cover U خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
leveret U بچهء خرگوش یکساله معشوقه
agouti U یکجورخرگوش امریکایی خرگوش هندی
The conjurer made the rabbit disappear . U شعبده باز خرگوش را غیب کرد
purse net U دام کیسهای برای خرگوش گیری
holed U نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holes U نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holing U نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
hole U نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
livery stable U اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
hare and hounds U بازی ای که دوتن بنام خرگوش ازپیش دویده خردههای کاغذبرزمین م
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
bookend U تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookends U تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
flying shore U تیر چوبی افقی جهت نگاهداری دو دیوار مقابل هم که بطور موقت نصب میشود
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
refresh buffer U یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
alternatives U دیگر
secus U از دیگر سو
one an other U یک دیگر
next U دیگر
alternative U شق دیگر
alternative U دیگر
alternatives U شق دیگر
others U دیگر
no more U دیگر نه
else U دیگر
of one another <adv.> U از هم دیگر
from one another <adv.> U از هم دیگر
of each other <adv.> U از هم دیگر
thence U دیگر
another U دیگر
he is no more U او دیگر
anymore U دیگر
other U دیگر
further U دیگر
again U دیگر
furthered U دیگر
furthers U دیگر
furthering U دیگر
from each other <adv.> U از هم دیگر
otherwhile U وقت دیگر
otherwhile U گاه دیگر
otherwhere U در مکان دیگر
otherwhere U جای دیگر
otherworld U دنیای دیگر
other people U مردم دیگر
alternative unit U واحدهای دیگر
otherwise <adv.> U طور دیگر
in other words <idiom> U به کلام دیگر
on more U بار دیگر
on the opposite side U در انسوی دیگر
about face U جهت دیگر
aliunde U از منبع دیگر
othergates U جور دیگر
about-face U سوی دیگر
about-face U جهت دیگر
on one's coat-tails <idiom> U همراه کس دیگر
on the other part U از طرف دیگر
about-faces U جهت دیگر
othergates U طور دیگر
about face U سوی دیگر
on the other hand U از سوی دیگر
otherwhence U از جای دیگر
otherness U چیز دیگر
otherguise U جور دیگر
otherguess U بروش دیگر
otherguess U جور دیگر
In our other words. U بعبارت دیگر
otherguess U نوع دیگر
on the other hand U ازطرف دیگر
about-faces U سوی دیگر
to be no more U دیگر نبودن
tother U بعدی دیگر
t' other U بعدی دیگر
so muchthe worse U دیگر بدتر
scilicet U بعبارت دیگر
elsewhere U درجای دیگر
elsewhere U بجای دیگر
again U از طرف دیگر
the other two U دوتای دیگر
another U یکی دیگر
another U شخص دیگر
to wit U بعبارت دیگر
what more do you want U دیگر چه می خواهید
elsewhere U نقطه دیگر
withil U ازطرف دیگر
in other words <adv.> U به عبارت دیگر
shunt U به خط دیگر انداختن
shunted U به خط دیگر انداختن
shunts U به خط دیگر انداختن
no longer U نه دیگر [زمانی]
no more U دیگر ن [فعل]
et al U و در جای دیگر
no more U نه دیگر [بیشتر]
beside U ازطرف دیگر
in other words <adv.> U به کلام دیگر
once U یکبار دیگر
It never occurred again. دیگر رخ نداد.
on the other hand <adv.> U ازطرف دیگر
by the same token <adv.> U ازطرف دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U ازطرف دیگر
on the other side <adv.> U ازطرف دیگر
somewhere else U یک جای دیگر
others U نوع دیگر
by the same token <adv.> U طور دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U طور دیگر
apart from that <adv.> U طور دیگر
alternatively <adv.> U طور دیگر
otherwise <adv.> U ازطرف دیگر
apart from that <adv.> U ازطرف دیگر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com