Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lover's lane
<idiom>
U
جای دنجی که عشاق به آنجا می روند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Ushak medallion
U
ترنج عشاق
[این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
Kasim Ushag design
U
طرح قسیم اوشاق
[عشاق]
[مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
thereupon
<adv.>
U
در آنجا
thereat
<adv.>
U
در آنجا
subsequently
<adv.>
U
در آنجا
consequently
<adv.>
U
در آنجا
at that
[at that provocation]
<adv.>
U
در آنجا
as a result
<adv.>
U
در آنجا
As far as I know . So far as I know.
U
تا آنجا که من می دانم
As far as I am concerened.
U
تا آنجا که به من مربوط می شود
Have you been there recently (lately)
U
تازگیها آنجا رفته ای ؟
To the best of my ability. For all I am worth . As far as in my lies
U
تا آنجا که تیغم ببرد
Since the day he set foot there .
U
از روزیکه به آنجا پا نهاد
The situation there is bad.
U
وضعیت در آنجا بد است.
so far as I'm concerned
U
تا آنجا که به من مربوط می شود
as far as I'm concerned
<adv.>
U
تا آنجا که به من مربوط می شود
In so far as their taste would go .
U
تا آنجا که سلیقه شا ؟ قد می داد
According to my lights .
U
تا آنجا که عقلم قد می دهد
CERN
U
یس که www اولین آنجا اختراع شد
Nobody was there but me.
U
هیچکسی غیر از من آنجا نبود.
Come as quickly as possible.
U
تا آنجا که می شود زود بیا
I wI'll get there somehow.
U
یکجوری خودم را آنجا می رسانم
I happened to be there when ….
U
اتفاقا" من آنجا بودم وقتیکه …
It took us four days to get there .
U
چهار روزکشید تا آنجا رسیدیم
Left out of one place and driven away from another.
<proverb>
U
از آنجا مانده از اینجا رانده .
trepan
U
روند
process
U
روند
processes
U
روند
trend line
U
خط روند
procedure
U
روند
flows
U
روند
proceeding
U
روند
trend
U
روند
trends
U
روند
flow
U
روند
flowed
U
روند
factory
U
ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
He has always lived there.
U
او همیشه آنجا زندگی کرده است.
to let it get to that point
U
اجازه دادن که به آنجا
[موقعیتی]
برسد
to turn back
U
برگشتن
[به جایی که از آنجا آمده اند]
factories
U
ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
to turn around
U
برگشتن
[به جایی که از آنجا آمده اند]
Can I get there on foot?
U
آیا میتوانم تا آنجا پیاده بروم؟
Not that I remember .
U
تا آنجا که من یاددارم خیر ( اینطور نبوده )
If it ( ever ) comes to that .
U
اگر چنانچه کا ربه آنجا بکشد
It is improper to go there uninvited.
U
ناخوانده رفتن با آنجا صحیح نیست
We were there just to make up numbers.
U
ما آنجا فقط سیاهی لشگه بودیم
upward trend
U
روند صعودی
pernicious trend
U
روند قهقرایی
production process
U
روند ساخت
program flow
U
روند برنامه
rate of rise of water level
U
روند بالاامدن اب
secular trend
U
روند قرنی
stream routing
U
روند رود
stream routing
U
روند روانه
trend analysis
U
تحلیل روند
timetrend
U
روند زمانی
process
U
فراشد روند
developmental trend
U
روند تکوینی
control flow
U
روند کنترل
bidirectional flow
U
روند دوسویه
economic trend
U
روند اقتصادی
processes
U
روند طریقه
processes
U
فراشد روند
fission process
U
روند انشقاق
data flow
U
روند داده ها
process of negotiations
U
روند مذاکرات
trends
U
روند کار
flowcharter
U
روند نما
trend
U
روند کار
process
U
روند طریقه
There they were in all their finery.
U
آنجا آنها در تمام زر و زیور خود بودند.
almonry
U
[قسمتی از ساختمان که خیرات و صدقات را در آنجا می دادند.]
Nothing has changed there.
U
آنجا هیچ چیز تغییر نکرده است.
secular trend
U
روند دراز مدت
flowchapt symbol
U
نماد روند نما
process chart
U
نقشه روند کار
hypertext
U
به صفحه جددی می روند
program flowchart
U
روند نمای برنامه
up-river
برخلاف روند جریان آب
Nothing on earth will induce him to go there again.
اگر کلاهش هم آنجا بیافتد دیگر پا نمی گذارد.
Hotel accommodation is rather expensive there.
U
قیمت
[اتاق]
هتل آنجا واقعا گران است.
You can't get there other than by foot.
U
به جز پیاده جوری دیگر نمی شود به آنجا رفت.
modality
U
روند
[پردازه]
[شیوه]
[روش]
rehashing
U
روند پر شدن یک جدول درهم
bells
U
زنگ در پایان هر روند بوکس
bell
U
زنگ در پایان هر روند بوکس
extrapolations
U
ادامه روند تعمیم دهی
extrapolation
U
ادامه روند تعمیم دهی
window
U
فضایی در صفحه نمایش که اپراتور در حال حاضر آنجا کار میکند
Where the carcass is there the ravens will collect together.
<proverb>
U
هر کجا لاشه اى وجود دارد آنجا لاشخورها دور هم جمع مى شوند.
products customarily found in a pharmacy
U
کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
snapback
U
پاس دادن توپ دراغازهر روند
listings
U
کاغذهای متمادی که در چاپگرها به کار می روند
listing
U
کاغذهای متمادی که در چاپگرها به کار می روند
switching
U
نقط های در شبکه ارتباطی که پیام از خط وط و مدارهای مختلف در آنجا تنظیم می شوند
What are the collection procedures for ...?
U
روند جمع آوری برای ... چه
[جور]
است ؟
assets
U
که در برنامههای کاربردی چند منظوره به کار می روند
stopped
U
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
stop
U
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
His sculptures blend into nature as if they belonged there.
U
مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
stopping
U
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
stops
U
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
trap
U
نقط ه توقف انتخابی که اجرا برنامه در آنجا متوقف میشود وثباتها بررسی می شوند
main
U
مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
round
U
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
roundest
U
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
edit
U
کلمات دستوری و دستور العملی که در هنگام ویرایش به کار می روند
edited
U
کلمات دستوری و دستور العملی که در هنگام ویرایش به کار می روند
paragraph
U
بخشی از متن بین دو حرف که نشانه گر را به اول خط بعد می روند
paragraphs
U
بخشی از متن بین دو حرف که نشانه گر را به اول خط بعد می روند
pagination
U
روند شکستن یک گزارش چاپ شده به واحدهایی متنافر باصفحات
warm-up
U
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
power house building
U
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
warm-ups
U
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
annotations
U
علاماتی که در ساخت فلوچارت به کار می روند تا توضیحات اضافی نوشته شوند
code level
U
تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
annotation
U
علاماتی که در ساخت فلوچارت به کار می روند تا توضیحات اضافی نوشته شوند
to lock somebody
[yourself]
out
[of something]
U
در را روی
[خود]
کسی قفل کردن
[و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
percentile
U
یکی از مجموعههای نودونه طرح کمتر از آنکه کل درصد چیزی از بین روند
assembling
U
روند خودکاری که بوسیله ان کامپیوتر برنامه اصلی را به زبان سمبلیک تبدیل میکند
assembly
U
نشانه هایی که برای نمایش دستورات کد ماشین در برنامه اسمبلی به کار می روند
These talks are crucial
[critical]
to the future of the peace process.
U
این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم
[حیاتی]
هستند.
pattern
U
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
texel
U
مجموعه پیکسل ها که به عنوان واحد مجزا هنگام اعمال یک تط بیق روی شی به کار می روند
patterns
U
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
voicing
U
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voices
U
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voice
U
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
to make every effort
U
تک و پوی زدن
[به هر دری زدن]
تا آنجا که امکان پذیر باشد
dual
U
در یک سیستم FDDI ایستگاهی که حاوی دو حلقه شبکه است و برنامه تحمل خطا به کار می روند
tossle
U
منگوله
[در این حالت دسته ای از نخ ها جهت تزئین فرش یا خورجین و زین اسب بکار می روند.]
deep motif
U
نگاره گوزن و غزال
[که در فرش های حیوان دار و باغی ایران، هند و چین بکار می روند.]
to anneal
U
سخت کردن
[روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی]
[فلزات]
[مهندسی]
station
U
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
stations
U
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
stationed
U
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
backslash
U
کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
flowcharting symbol
U
علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
string
U
سری از حروف به ترتیب الفبا- عددی یا کلمات که تغییر کرده اند و به عنوان واحد مجزا درکامپیوتر به کار می روند
ATD
U
دستور استاندارد برای مودم های سازگار که در شماره گیری تلفن به کار می روند و توسط Hayes ایجاد شده اند
services
U
توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
divisor
U
عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
detailing
U
فایل حاوی رکودهایی که برنامه بهنگام سازی فایل اصلی به کار می روند
detail
U
فایل حاوی رکودهایی که برنامه بهنگام سازی فایل اصلی به کار می روند
paired registers
U
دو ثبات پایه با اندازه کلمه که با هم به عنوان یک ثبات با طول زیاد به کار می روند.
conventional RAM
U
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional memory
U
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
inferior figures
U
حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
colony
U
گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
regenerator
U
وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
line abreast
کشتی هایی که پهلو به پهلو می روند
Intel
U
محدوده پردازنده ها ساخت intel که حاوی قط عاتی هستند که برای افزایش کارایی به کار می روند در صورت کار با چند رسانهای و ارتباطات
cryptographic
U
تعداد کدهایی که در الگوریتم رمز برای مشخص کردن داده رمز دار و خارج از رمز به کارمی روند
solidifying process
U
روند انجماد جریان انجماد
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
data processing
U
پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
stacks
U
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack
U
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacked
U
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
Oriental rug
U
فرش شرقی
[از آنجا که امروزه فرش های شرقی در همه جا بافته می شوند، این لفظ به فرش دست باف که الهام گرفته از طرح های شرقی است اطلاق می شود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com