English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
premium for excellence U جایزه فضیلت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Bounty hunter U جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
awarding U جایزه دادن جایزه
awards U جایزه دادن جایزه
reward and rewarded U جایزه.جایزه داده شده
awarded U جایزه دادن جایزه
award U جایزه دادن جایزه
virtu U فضیلت
virtueless U بی فضیلت
pre-eminence U فضیلت
vertu U فضیلت
accomplishment U فضیلت
pre eminence U فضیلت
choiceness U فضیلت
acquirement U فضیلت
excellence U فضیلت
preponderance U فضیلت
virtuosa U با فضیلت
virtuosic U با فضیلت
virtues U فضیلت
virtue U فضیلت
virtue <adj.> U فضیلت
preponderantly U ازروی فضیلت
citizenship virtue U فضیلت شهروندی
disparage U انکار فضیلت چیزی راکردن
disparages U انکار فضیلت چیزی راکردن
disparaged U انکار فضیلت چیزی راکردن
rewards U جایزه
prize U جایزه
rewarded U جایزه
prized U جایزه
reward U جایزه
prizes U جایزه
priase U جایزه
bounty U جایزه
rewardable U جایزه
prize man U جایزه بر
meed U جایزه
guerdon U جایزه
award U جایزه
prizing U جایزه
awarded U جایزه
trophy U جایزه
prise U جایزه
premium U جایزه
premiums U جایزه
bonus U جایزه
bonuses U جایزه
prised U جایزه
trophies U جایزه
awarding U جایزه
awards U جایزه
prises U جایزه
prising U جایزه
Nobel Prize U جایزه نوبل
oscar U جایزه اسکار
laureate U جایزه دار
nobel prize U جایزه نوبل
prizer U برنده جایزه
testimonialize U جایزه دادن
to win laurels U جایزه گرفتن
prizewinner U برنده جایزه
pursing U جایزه نقدی
consideration U جایزه قیمت
considerations U جایزه قیمت
testimonial U پاداش جایزه
testimonials U پاداش جایزه
prize U انعام جایزه
prized U انعام جایزه
prizes U انعام جایزه
prizing U انعام جایزه
money U جایزه نقدی
purses U جایزه نقدی
head money U جایزه اوردن سر
pursed U جایزه نقدی
export bounty U جایزه صدور
purse U جایزه نقدی
Nobel laureate U برنده جایزه نوبل
Nobel Prize winner U برنده جایزه نوبل
cups U گلدان جایزه مسابقات
the export of ... is granted the premium. U صدور ... جایزه دارد.
Ig Nobel Prize U جایزه ایگ نوبل
pewter U جام پیروزی جایزه
cupped U گلدان جایزه مسابقات
booby prizes U جایزه تسلی بخش
booby prize U جایزه تسلی بخش
outland trophy U جایزه دانشگاهی بازیگرفوتبال
cup U گلدان جایزه مسابقات
rewarder U جایزه یا پاداش دهنده
coronate U جایزه یا انعام دادن
brilliancy prize U جایزه درخشندگی شطرنج
eclipse award U جایزه سوارکار ممتاز سال
prize poem U شعری که جایزه برده است
despatch money U جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
edward j. neil award U جایزه بوکسور ممتاز سال
salvage money U جایزه نجات کشتی یا محموله
prizefight U مسابقه مشت زنی جایزه دار
dispatch money U جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
cupholder U برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
golden shoe U بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
grey cup U مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
prize fight U جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
ashes U جایزه مخصوص مسابقه کریکت استالیا و انگلستان
sullivan award U جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
saving U قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
free-for-alls U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-all U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
lap money U جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
prize fellow U شاگردی که در امتحانات سرامد شده وامتیازی بعنوان جایزه باو داده اند
winner's circle U محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
prize fighting U درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
one and one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com