English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 95 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
oscar U جایزه اسکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Bounty hunter U جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
causing intoxication U اسکار
chess oscar U اسکار شطرنج
reward and rewarded U جایزه.جایزه داده شده
awards U جایزه دادن جایزه
award U جایزه دادن جایزه
awarding U جایزه دادن جایزه
awarded U جایزه دادن جایزه
prises U جایزه
rewards U جایزه
rewarded U جایزه
reward U جایزه
prised U جایزه
rewardable U جایزه
prising U جایزه
prize man U جایزه بر
prize U جایزه
prized U جایزه
prizes U جایزه
prizing U جایزه
meed U جایزه
bounty U جایزه
guerdon U جایزه
prise U جایزه
bonus U جایزه
premiums U جایزه
award U جایزه
premium U جایزه
priase U جایزه
trophy U جایزه
trophies U جایزه
awards U جایزه
awarded U جایزه
awarding U جایزه
bonuses U جایزه
head money U جایزه اوردن سر
laureate U جایزه دار
nobel prize U جایزه نوبل
Nobel Prize U جایزه نوبل
to win laurels U جایزه گرفتن
testimonialize U جایزه دادن
prizewinner U برنده جایزه
prizer U برنده جایزه
premium for excellence U جایزه فضیلت
export bounty U جایزه صدور
prizes U انعام جایزه
prized U انعام جایزه
prize U انعام جایزه
pursing U جایزه نقدی
testimonials U پاداش جایزه
testimonial U پاداش جایزه
considerations U جایزه قیمت
purses U جایزه نقدی
pursed U جایزه نقدی
purse U جایزه نقدی
prizing U انعام جایزه
money U جایزه نقدی
consideration U جایزه قیمت
Nobel laureate U برنده جایزه نوبل
booby prize U جایزه تسلی بخش
booby prizes U جایزه تسلی بخش
rewarder U جایزه یا پاداش دهنده
Ig Nobel Prize U جایزه ایگ نوبل
pewter U جام پیروزی جایزه
Nobel Prize winner U برنده جایزه نوبل
brilliancy prize U جایزه درخشندگی شطرنج
cups U گلدان جایزه مسابقات
cupped U گلدان جایزه مسابقات
outland trophy U جایزه دانشگاهی بازیگرفوتبال
the export of ... is granted the premium. U صدور ... جایزه دارد.
coronate U جایزه یا انعام دادن
cup U گلدان جایزه مسابقات
eclipse award U جایزه سوارکار ممتاز سال
edward j. neil award U جایزه بوکسور ممتاز سال
salvage money U جایزه نجات کشتی یا محموله
prize poem U شعری که جایزه برده است
despatch money U جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
dispatch money U جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
prizefight U مسابقه مشت زنی جایزه دار
cupholder U برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
golden shoe U بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
ashes U جایزه مخصوص مسابقه کریکت استالیا و انگلستان
prize fight U جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
grey cup U مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
sullivan award U جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
free-for-all U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-alls U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
saving U قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
lap money U جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
winner's circle U محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
prize fellow U شاگردی که در امتحانات سرامد شده وامتیازی بعنوان جایزه باو داده اند
prize fighting U درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
one plus one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one and one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com