English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
malacoderm U جانور نرم پوست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pachyderm U جانور پوست کلفت
pachyderms U جانور پوست کلفت
isopod U جانور سخت پوست بر>=< پای
isopodan U جانور سخت پوست بر>=< پای
shedder U جانور پوست انداز
Other Matches
epizoic U زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
endermic U انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma U مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological U مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skinned U پوست کندن با پوست پوشاندن
skins U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning U پوست کندن با پوست پوشاندن
skin U پوست کندن با پوست پوشاندن
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
peel U پوست انداختن پوست
peels U پوست انداختن پوست
tegumnentum U پوست طبیعی پوست
xanthochroid U شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
malacostracan U جانور
nightwalker U جانور شب پر
beast U جانور
ruffianly U جانور خو
structure of an animal U جانور
johnny U جانور نر
it pron U ان جانور
creature U جانور
creatures U جانور
he U جانور نر
animalize U جانور
apod U جانور بی پا
animals U جانور
animal U جانور
beasts U جانور
it U ان جانور
hybrid U جانور دورگه
plantigrade U جانور دوپا
amebae U جانور تک سلولی
perissodactyl U جانور فرد سم
amebas U جانور تک سلولی
strays U جانور بی صاحب
brutes U جانور حیوان
amoeba U جانور تک سلولی
brutal U جانور خوی
pudge U جانور چاق
poikilotherm U جانور خونسرد
polystome U جانور بسیار
strayed U جانور ولگرد
stray U جانور بی صاحب
straying U جانور بی صاحب
pelagian U جانور دریایی
polystomatous U جانور بسیار
polypod U جانور بسیارپا
pollard U جانور بی شاخ
poikilothermism U خونسردی جانور
nekton U جانور شناور
monocule U جانور یک چشم
milker U جانور شیرده
animalist U نقاش جانور
amoebae U جانور تک سلولی
amoebas U جانور تک سلولی
edentate U جانور بی دندان
beastliness U جانور خویی
scavengers U جانور لاشخور
craw U معده جانور
brutalization U جانور خویی
animalculum U جانور ریزه
rodent U جانور جونده
mammiferous U جانور پستاندار
game U جانور شکاری
mammifer U جانور پستاندار
rodents U جانور جونده
scavenger U جانور لاشخور
brute U جانور حیوان
zootomy U جانور شکافی
zoophagous U جانور خوار
zoophilic U علاقمند به جانور
brutality U جانور خویی
brutalities U جانور خویی
zoophilous U علاقمند به جانور
zoologist U جانور شناس
zootheism U جانور پرستی
fauna U جانور نامه
in heat [American E] <adj.> U حشری [جانور زن]
proud <adj.> U جانور حشری
stinkard U جانور بدبو
shell fish U جانور صدف
on heat [British E] <adj.> U حشری [جانور زن]
scrag U جانور نحیف
zoomorphic <adj.> U جانور گونه
saxicolous U جانور سنگ زی
tardigrade U جانور کندرو
saprozoon U جانور پوده زی
saxicoline U جانور سنگ زی
zoology U جانور شناسی
ungulate U جانور سم دار
slug U چارپاره جانور کندرو
arthropod U جانور مفصل دار
slugged U چارپاره جانور کندرو
slugs U چارپاره جانور کندرو
sac U عضوکیسه مانند جانور
animalculum U جانور ذره بینی
sacs U عضوکیسه مانند جانور
tentacles U موی حساس جانور
dolphin دولفین [جانور شناسی]
amoebic U وابسته به جانور تک سلولی
tentacle U موی حساس جانور
aquatic U جانور یا گیاه ابزی
molluscs U جانور نرم تن حلزون
mollusc U جانور نرم تن حلزون
amphibiotic U وابسته به جانور دوزیستی
animalcule U جانور ذره بینی
beast of ravin U جانور درنده یاشکاری
bestialize U جانور خوی نمودن
dentition U وضع تعداددندانهای جانور
quadruped U چهارپا [جانور شناسی]
tropicopolitan U گیاه یا جانور گرمسیری
viviparous U جانور زنده زا ولود
white face U جانور پیشانی سفید
zoography U جانور شناسی تطبیقی
zoomorphic U شبیه جانور جانورسان
zoophyte U جانور گیاه سان
in rut <adj.> U حشری [جانور شناسی]
pleophagous U چند جانور خوار
phytozoon U جانور گیاه نما
phyllopod U جانور برگ پای
ratter U موش گیر [جانور]
endotherm U جانور خون گرم
nematocyst U نیش جانور مرجانی
rat catcher U موش گیر [جانور]
ratcatcher U موش گیر [جانور]
footpad U پای جانور پهنه پا
hilding U جانور یا اسب بی ارزش
holozoic U جانور خوراک گیر
mollusk U جانور نرم تن حلزون
nervure U رگه بندی جانور
orc U جانور بزرگ دریایی
orca U جانور بزرگ دریایی
paleozoology U دیرین جانور شناسی
rutting <adj.> U حشری [جانور مرد]
jumbos U جانور غول اسا
heat U طلب شدن جانور
scavenger U جانور کثافت خور
anteater U جانور پستاندارمورچه خوار
female U زنانه جانور ماده
migrants U سیار جانور مهاجر
marsupial U جانور کیسه دار
marsupials U جانور کیسه دار
scavengers U جانور کثافت خور
anteaters U جانور پستاندارمورچه خوار
jumbo U جانور غول اسا
heats U طلب شدن جانور
migrant U سیار جانور مهاجر
lairs U محل استراحت جانور
lair U محل استراحت جانور
hatchling U جانور تازه متولد نوزاد
insectivore U جانور یا گیاه حشره خوار
bestial U شبیه حیوان جانور خوی
cyclostomatous U وابسته به جانور دهان گرد
Black Sea roach [Rutilus frisii] U ماهی سفید [جانور شناسی]
endozoic U دارای زندگی دردرون جانور
Caspian White Fish U ماهی سفید [جانور شناسی]
Caspian kutum U ماهی سفید [جانور شناسی]
Rutilus kutum U ماهی سفید [جانور شناسی]
mane U یال [حیوانات و جانور شناسی]
fisher U جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
omnivore U جانور همه چیز خوار
Rutilus frisii U ماهی سفید [جانور شناسی]
gast U وحشت جانور بدون اولاد
kutum [Rutilus frisii] U ماهی سفید [جانور شناسی]
ruminant U جانور پستاندار نشخوار کننده
vermin U جانور افت حشرات موذی
phylogeny U تاریخ نژادی جانور یا گیاه
lyncean U مانند جانور سیاه گوش
zoological U وابسته به جانور شناسی حیوان
vivisector U تشریح کننده جانور زنده
cyclostome U جانور از راسته دهان گردان
unicorns U جانور افسانهای دارای یک شاخ
scalawag U جانور نحیف وکم ارزش
slugs U جانور تنبل گردونه کندرو
slugged U جانور تنبل گردونه کندرو
slug U جانور تنبل گردونه کندرو
cyclostomate U وابسته به جانور دهان گرد
purebred U جانور یا گیاه خوش نژاد
unicorn U جانور افسانهای دارای یک شاخ
crest U یال [حیوانات و جانور شناسی]
beaver U سگ آبی [حیوانات و جانور شناسی]
stenophagous U تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
wombats U جانور کیسه داری شبیه خرس
webfoot U جانور دارای پای پرده دار
geoduck U نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
zooplasty U فن پیوند زدن گوشت جانور به انسان
zoographical U وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
swamper U جانور یا چیزی که در مرداب فرو رود
pes U پای جانور هر عضو یا چیزی شبیه پا
wombat U جانور کیسه داری شبیه خرس
zoomorphic U دارای خدایان مجسم بشکل جانور
he ran the animal through U ان جانور را با شمشیریا نیزه سوراخ کرد
logotype U وجه تسمیه نوع جانور یاگیاه
pelage U پوشش جانور پستاندارخزوپشم و مانند انها
zoographic U وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
zooplankton U جانور ریز شناور برسطح دریا
scal away U ادم بی معنی جانور کوچک اندام یا لاغر
shell U صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
reticulum U شیردان جانور نشخوار کننده ساختمان شبکهای
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com