English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pelagian U جانور دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
leviathan U جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
leviathans U جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
orc U جانور بزرگ دریایی
orca U جانور بزرگ دریایی
Other Matches
epizoic U زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
kite U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
kites U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
petty officer U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
stadimeter U مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
tern U پرستوک دریایی چلچله دریایی
terns U پرستوک دریایی چلچله دریایی
marines U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
convoy commodore U فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
crash locator beacon U برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
animal U جانور
animals U جانور
it pron U ان جانور
nightwalker U جانور شب پر
beasts U جانور
beast U جانور
apod U جانور بی پا
johnny U جانور نر
animalize U جانور
malacostracan U جانور
it U ان جانور
he U جانور نر
ruffianly U جانور خو
creatures U جانور
creature U جانور
structure of an animal U جانور
plantigrade U جانور دوپا
brute U جانور حیوان
scrag U جانور نحیف
brutes U جانور حیوان
brutal U جانور خوی
mammifer U جانور پستاندار
pudge U جانور چاق
zoologist U جانور شناس
zoology U جانور شناسی
saprozoon U جانور پوده زی
saxicoline U جانور سنگ زی
saxicolous U جانور سنگ زی
scavengers U جانور لاشخور
scavenger U جانور لاشخور
polystome U جانور بسیار
zoophilic U علاقمند به جانور
zoophagous U جانور خوار
monocule U جانور یک چشم
fauna U جانور نامه
tardigrade U جانور کندرو
poikilothermism U خونسردی جانور
nekton U جانور شناور
perissodactyl U جانور فرد سم
zoophilous U علاقمند به جانور
milker U جانور شیرده
zootheism U جانور پرستی
mammiferous U جانور پستاندار
polystomatous U جانور بسیار
shell fish U جانور صدف
polypod U جانور بسیارپا
pollard U جانور بی شاخ
poikilotherm U جانور خونسرد
stinkard U جانور بدبو
zootomy U جانور شکافی
ungulate U جانور سم دار
beastliness U جانور خویی
in heat [American E] <adj.> U حشری [جانور زن]
stray U جانور بی صاحب
straying U جانور بی صاحب
strays U جانور بی صاحب
game U جانور شکاری
hybrid U جانور دورگه
on heat [British E] <adj.> U حشری [جانور زن]
strayed U جانور ولگرد
brutality U جانور خویی
brutalities U جانور خویی
brutalization U جانور خویی
rodents U جانور جونده
rodent U جانور جونده
zoomorphic <adj.> U جانور گونه
proud <adj.> U جانور حشری
amoebas U جانور تک سلولی
animalculum U جانور ریزه
craw U معده جانور
animalist U نقاش جانور
edentate U جانور بی دندان
amebas U جانور تک سلولی
amebae U جانور تک سلولی
amoebae U جانور تک سلولی
amoeba U جانور تک سلولی
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
slug U چارپاره جانور کندرو
tentacles U موی حساس جانور
pachyderms U جانور پوست کلفت
slugs U چارپاره جانور کندرو
tentacle U موی حساس جانور
slugged U چارپاره جانور کندرو
mollusc U جانور نرم تن حلزون
dolphin دولفین [جانور شناسی]
bestialize U جانور خوی نمودن
phytozoon U جانور گیاه نما
phyllopod U جانور برگ پای
molluscs U جانور نرم تن حلزون
paleozoology U دیرین جانور شناسی
pachyderm U جانور پوست کلفت
jumbos U جانور غول اسا
shedder U جانور پوست انداز
footpad U پای جانور پهنه پا
ratter U موش گیر [جانور]
dentition U وضع تعداددندانهای جانور
sacs U عضوکیسه مانند جانور
rat catcher U موش گیر [جانور]
ratcatcher U موش گیر [جانور]
sac U عضوکیسه مانند جانور
aquatic U جانور یا گیاه ابزی
pleophagous U چند جانور خوار
endotherm U جانور خون گرم
amphibiotic U وابسته به جانور دوزیستی
in rut <adj.> U حشری [جانور شناسی]
malacoderm U جانور نرم پوست
migrant U سیار جانور مهاجر
migrants U سیار جانور مهاجر
lairs U محل استراحت جانور
lair U محل استراحت جانور
arthropod U جانور مفصل دار
female U زنانه جانور ماده
marsupial U جانور کیسه دار
marsupials U جانور کیسه دار
amoebic U وابسته به جانور تک سلولی
animalcule U جانور ذره بینی
anteaters U جانور پستاندارمورچه خوار
animalculum U جانور ذره بینی
scavenger U جانور کثافت خور
scavengers U جانور کثافت خور
anteater U جانور پستاندارمورچه خوار
rutting <adj.> U حشری [جانور مرد]
mollusk U جانور نرم تن حلزون
tropicopolitan U گیاه یا جانور گرمسیری
white face U جانور پیشانی سفید
holozoic U جانور خوراک گیر
nematocyst U نیش جانور مرجانی
beast of ravin U جانور درنده یاشکاری
nervure U رگه بندی جانور
hilding U جانور یا اسب بی ارزش
viviparous U جانور زنده زا ولود
quadruped U چهارپا [جانور شناسی]
zoophyte U جانور گیاه سان
jumbo U جانور غول اسا
zoomorphic U شبیه جانور جانورسان
heats U طلب شدن جانور
zoography U جانور شناسی تطبیقی
heat U طلب شدن جانور
sofar U سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobsters U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobster U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
scalawag U جانور نحیف وکم ارزش
phylogeny U تاریخ نژادی جانور یا گیاه
fisher U جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
bestial U شبیه حیوان جانور خوی
omnivore U جانور همه چیز خوار
slugged U جانور تنبل گردونه کندرو
vermin U جانور افت حشرات موذی
isopod U جانور سخت پوست بر>=< پای
gast U وحشت جانور بدون اولاد
hatchling U جانور تازه متولد نوزاد
lyncean U مانند جانور سیاه گوش
purebred U جانور یا گیاه خوش نژاد
ruminant U جانور پستاندار نشخوار کننده
cyclostomate U وابسته به جانور دهان گرد
cyclostomatous U وابسته به جانور دهان گرد
cyclostome U جانور از راسته دهان گردان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com